یک روزنامه معتبر انگلیس، انفعال و تسلیم پذیری دولت این کشور در برابر فشارهای آمریکا و تحریمهای ضد ایرانی را «تحقیرآمیز» و «آزار دهنده» خواند.
به گزارش شهداي ايران، روزنامه تلگراف با تأکید بر این که دولت انگلیس به یک ارباب رجوع محض آمریکا تبدیل شده، نوشت: «دولت انگلیس به خصوص در زمینه تجارت با ایران و به تبع آن اعمال قانون دولت آمریکا علیه شهروندان انگلیسی که نقض آشکار حاکمیت ملی انگلیس است، از حق شهروندان خود دفاع نمیکند.
دولت کامرون بدون هیچ اعتراضی کنترل تجارتش با ایران را به یک اداره آمریکایی به نام «اداره کنترل داراییهای خارجی» در وزارت خزانهداری آمریکا سپرده است. این فقط افراد حقیقی انگلیسی نیستند که از سوی آمریکا به جرم تجارت با ایران تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند بلکه شرکتهای خصوصی و بانکها هم هدف همین آزارها و ارعاب آمریکا قرار دارند.
این اداره تا به حال بانکهای بزرگ انگلیسی را تحت تعقیب قرار داده و این بانکها بابت تجارت با ایران مجموعاً بیش از یک میلیارد دلار جریمه به وزارت خزانهداری آمریکا پرداخت کردهاند، در حالی که رفتاری مغایر قوانین انگلیس انجام ندادهاند.»
تلگراف با برشمردن بانک استاندارد چارترد، لویدز، بارکلیز، «اچاسبیسی و شرکت پیپال» مینویسد: مصداق عینی مداخله آشکار آمریکا در تجارت انگلیس، شرکت بینالمللی انگلیسی به نام پیپال است که زعفران ایرانی را در انگلیس به فروش میرساند.
این شرکت از سوی اداره کنترل داراییهای خارجی خزانهداری آمریکا یک پیام ایمیل تهدیدآمیز دریافت کرده و متهم به نقض قوانین آمریکا شده است. این در حالی است که اقدام این شرکت انگلیسی کاملاً منطبق با قوانین دولت انگلیس بوده و منعی قانونی نداشته است؛ مبلغ قرارداد هم به پوند پرداخت شده است. خریدار یک شهروند انگلیسی است و کاری که انجام داده در کشورش کاملاً قانونی است و او از سوی کشوری بیگانه مجرم محسوب شده است.
روزنامه معروف چاپ لندن در ادامه خاطرنشان کرد: سستی و انفعال دولت انگلیس در قبال این قلدری و زورگویی دولت آمریکا و دخالت در قوانین داخلی انگلیس حقیقتاً آزار دهنده است. این وظیفه دولت انگلیس است که از حق شهروندان حقیقی و حقوقی خود دفاع کند و مانع از دخالت قدرتهای خارجی در سیستم تجاری کشور شود.
تلگراف در پایان مینویسد: آزار دهندهترین بعد قضیه این است که هیچ یک از سیاستمداران انگلیسی به دخالت و زورگویی آشکار آمریکا اعتراض نمیکنند. «دیوید کامرون» نخستوزیر و «ویلیام هیگ» وزیر خارجه اتحادیه اروپا را متهم به نقض حق حاکمیت ملی انگلیس میکنند؛ اما هنگامی که این نقض آشکار از سوی آمریکا صورت میگیرد، کاملاً سکوت میکنند. این، نوعی از حقارت و پستی است که حتی مارگارت تاچر نیز به آن تن نمیداد.
دولت کامرون بدون هیچ اعتراضی کنترل تجارتش با ایران را به یک اداره آمریکایی به نام «اداره کنترل داراییهای خارجی» در وزارت خزانهداری آمریکا سپرده است. این فقط افراد حقیقی انگلیسی نیستند که از سوی آمریکا به جرم تجارت با ایران تحت پیگرد قانونی قرار میگیرند بلکه شرکتهای خصوصی و بانکها هم هدف همین آزارها و ارعاب آمریکا قرار دارند.
این اداره تا به حال بانکهای بزرگ انگلیسی را تحت تعقیب قرار داده و این بانکها بابت تجارت با ایران مجموعاً بیش از یک میلیارد دلار جریمه به وزارت خزانهداری آمریکا پرداخت کردهاند، در حالی که رفتاری مغایر قوانین انگلیس انجام ندادهاند.»
تلگراف با برشمردن بانک استاندارد چارترد، لویدز، بارکلیز، «اچاسبیسی و شرکت پیپال» مینویسد: مصداق عینی مداخله آشکار آمریکا در تجارت انگلیس، شرکت بینالمللی انگلیسی به نام پیپال است که زعفران ایرانی را در انگلیس به فروش میرساند.
این شرکت از سوی اداره کنترل داراییهای خارجی خزانهداری آمریکا یک پیام ایمیل تهدیدآمیز دریافت کرده و متهم به نقض قوانین آمریکا شده است. این در حالی است که اقدام این شرکت انگلیسی کاملاً منطبق با قوانین دولت انگلیس بوده و منعی قانونی نداشته است؛ مبلغ قرارداد هم به پوند پرداخت شده است. خریدار یک شهروند انگلیسی است و کاری که انجام داده در کشورش کاملاً قانونی است و او از سوی کشوری بیگانه مجرم محسوب شده است.
روزنامه معروف چاپ لندن در ادامه خاطرنشان کرد: سستی و انفعال دولت انگلیس در قبال این قلدری و زورگویی دولت آمریکا و دخالت در قوانین داخلی انگلیس حقیقتاً آزار دهنده است. این وظیفه دولت انگلیس است که از حق شهروندان حقیقی و حقوقی خود دفاع کند و مانع از دخالت قدرتهای خارجی در سیستم تجاری کشور شود.
تلگراف در پایان مینویسد: آزار دهندهترین بعد قضیه این است که هیچ یک از سیاستمداران انگلیسی به دخالت و زورگویی آشکار آمریکا اعتراض نمیکنند. «دیوید کامرون» نخستوزیر و «ویلیام هیگ» وزیر خارجه اتحادیه اروپا را متهم به نقض حق حاکمیت ملی انگلیس میکنند؛ اما هنگامی که این نقض آشکار از سوی آمریکا صورت میگیرد، کاملاً سکوت میکنند. این، نوعی از حقارت و پستی است که حتی مارگارت تاچر نیز به آن تن نمیداد.