یک فعال محیط زیست در اعتراض به مستندی با عنوان «آخرین شیرهای هندوستان» از مسئولان خواست که اجازه ندهند کشور های دیگر شیر ایرانی را به نام خود تصاحب کنند.
به گزارش شهداي ايران، جمشید پرچی زاده در گفتگو با خبرنگار مهر در واکنش به انتشار مستندی با نام «آخرین شیرهای هندوستان» در فضای مجازی که سازنده آن شبکه بیبیسی است گفت: دیدن این مستند من را به یاد داستان مکرر مصادره متعلقات جغرافیایی ایرانزمین به نام کشورهای دیگر انداخت.
وی با اشاره به تلاش برخی کشورها برای تغییر جعلی نام «شاخاب تا ابد پارس» (شاخاب معادل فارسی «خلیج» است) و یا تصاحب سه جزیره همیشه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اظهار داشت: این بار نیزکشور دیگری بنا را بر این گذاشته تا نام «شیر ایرانی» را به «شیر هندی» تغییر دهد.
پرچی زاده تصریح کرد: در ابتدای فیلم، راوی، دیلی بارلو، اشارهای مختصر به پراکندگی شیر ایرانی در دنیا کرده و می گوید که «روزگاری شیر آسیایی در غرب آسیا و روم و یونان باستان میزیسته است»، ولی هیچ اشارهای به نام کشور ایران که خاستگاه این موجود زیبا است نمیکند.
به گفته این فعال محیط زیست، این در حالی است که پیش از اینکه شیر ایرانی در کشورهای آسیایی دیگر گسترده شود، در مناطق وسیعی از کشور ایران، از جنگلهای اطراف رودهای کرخه، دز، و کارون گرفته تا مسجدسلیمان و رامهرمز و بوشهر و کازرون و دشت ارژن در غرب شیراز میزیسته است و همانند ببر مازندران و پلنگ ایرانی و یوزپلنگ ایرانی ریشه در تاریخ و فرهنگ و هنر مردم ایرانزمین دارد.
وی افزود: استفاده از نقش شیر ایرانی در بسیاری از آثار هنری ایرانیان باستان شامل صنایع دستی، کاشیکاری، نقاشیهای قدیمی و حتی کتابهایی مانند کلیله و دمنه و... شاهدی بر این حقیقت است.
پرچی زاداه ادامه داد: در میانههای فیلم گوینده عنوان میکند که در سال ۱۹۰۰ میلادی، نواب ایالت جودانگا و لرد جرج کرزن، نایبالسلطنه انگلیسیِ راج در هندوستان، تصمیم میگیرند به دلیل کم شدن تعداد شیرهای ایرانی (که به کمتر از ۲۰ قلاده تنزل پیدا کرده بود)، شکار این گونه ارزشمند را متوقف و در جهت حفظ جمعیت آن کوشش کنند. جالب است بدانید که آخرین شیر ایرانی در سال ۱۳۲۱ هجری شمسی در کشور ایران دیده شد؛ یعنی درست یکسال پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم در دورهای که تمام موجودات زنده این مرز و بوم، از انسانها گرفته تا حیوانات بیگناه، مورد تهاجم و تجاوز قوای بیگانه قرار گرفته بودند. شکی نیست که نسل شیر ایرانی توسط همین اشغالگران از خاک ایران برچیده شد؛ درست مانند ببر مازندران که برای سرگرمی به دست بسیاری از خارجیها شکار و در نهایت منقرض شد.
به اعتقاد وی، بدیهی است که اگر بیگانگانی که در زمان اشغال در ایران حضور داشتند کمی از آن خصلت خوب لرد کرزن بهره برده بودند، اینک ما با آه و حسرت بر انقراض شیر ایرانی ــ این نماد کهن فرهنگی در ایران ــ نمیگریستیم. البته در این میان نمیشود از خطای بزرگ برخی شاهزادگان بیکفایت سلسله قاجار در شکار بیرویه شیر ایرانی چشمپوشی کرد. این شاهزادگان، برای نشان دادن اینکه بزرگ شدهاند و به بلوغ رسیدهاند، میبایست سر شیر ایرانی را با شمشیر قطع میکرده و به پادشاهان هدیه میدادند؛ و چه شیرهایی که در این راه به خاک افکنده نشدند؛ امری که در نهایت باعث تحلیل رفتن تعداد شیرهای ایرانی شد.
این فعال محیط زیست یاد آور شد: در انتهای فیلم، باهارات پاتاک، که عهدهدار سمت ریاست حفاظت از شیرهای پارک ملی گیررو است، عنوان می کند که «شیرهای آسیایی، مایه افتخار این کشور [هندوستان]هستند». که اگر آخرین شیر ایرانی، که در شمال غربی شهر دزفول از توابع استان خوزستان مشاهده شد، شکار نمیشد، الان ایرانیان می توانستند شیرهای ایرانی را به عنوان افتخار کشورشان مطرح کنند.
پرچی زاده اظهار داشت: به هرحال آنچه مهم است این است که مسئولان علاوه بر تلاش برای حفظ گونههای ارزشمند جانوری این مرز و بوم که شامل انواع گوشتخواران، گیاهخواران، پرندگان، خزندگان، دوزیستان و... میشود، باید کاری کنند که روزی شاهد بازگرداندن شیر ایرانی به زادگاه و موطن اصلیاش باشند و با محافظت از متعلقات سرزمین، فرصت ساخت چنین مستندهای دروغین را از دیگر کشورها بگیرند.
وی یاد آور شد: در آخرین سرشماری صورت گرفته در سال ۲۰۱۰ میلادی، تعداد شیرهای ایرانی موجود در پارک ملی گیر، ۴۱۱ قلاده گزارش شده که نسبت به سرشماری پیشین که در سال ۲۰۰۵ انجام گرفته بود، افزایش ۵۰ قلاده شیر ایرانی، خبر خوشی است برای تداوم نسل این زیرگونه ارزشمند.
وی با اشاره به تلاش برخی کشورها برای تغییر جعلی نام «شاخاب تا ابد پارس» (شاخاب معادل فارسی «خلیج» است) و یا تصاحب سه جزیره همیشه ایرانی ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک اظهار داشت: این بار نیزکشور دیگری بنا را بر این گذاشته تا نام «شیر ایرانی» را به «شیر هندی» تغییر دهد.
پرچی زاده تصریح کرد: در ابتدای فیلم، راوی، دیلی بارلو، اشارهای مختصر به پراکندگی شیر ایرانی در دنیا کرده و می گوید که «روزگاری شیر آسیایی در غرب آسیا و روم و یونان باستان میزیسته است»، ولی هیچ اشارهای به نام کشور ایران که خاستگاه این موجود زیبا است نمیکند.
به گفته این فعال محیط زیست، این در حالی است که پیش از اینکه شیر ایرانی در کشورهای آسیایی دیگر گسترده شود، در مناطق وسیعی از کشور ایران، از جنگلهای اطراف رودهای کرخه، دز، و کارون گرفته تا مسجدسلیمان و رامهرمز و بوشهر و کازرون و دشت ارژن در غرب شیراز میزیسته است و همانند ببر مازندران و پلنگ ایرانی و یوزپلنگ ایرانی ریشه در تاریخ و فرهنگ و هنر مردم ایرانزمین دارد.
پرچی زاداه ادامه داد: در میانههای فیلم گوینده عنوان میکند که در سال ۱۹۰۰ میلادی، نواب ایالت جودانگا و لرد جرج کرزن، نایبالسلطنه انگلیسیِ راج در هندوستان، تصمیم میگیرند به دلیل کم شدن تعداد شیرهای ایرانی (که به کمتر از ۲۰ قلاده تنزل پیدا کرده بود)، شکار این گونه ارزشمند را متوقف و در جهت حفظ جمعیت آن کوشش کنند. جالب است بدانید که آخرین شیر ایرانی در سال ۱۳۲۱ هجری شمسی در کشور ایران دیده شد؛ یعنی درست یکسال پس از اشغال ایران توسط نیروهای متفقین در جریان جنگ جهانی دوم در دورهای که تمام موجودات زنده این مرز و بوم، از انسانها گرفته تا حیوانات بیگناه، مورد تهاجم و تجاوز قوای بیگانه قرار گرفته بودند. شکی نیست که نسل شیر ایرانی توسط همین اشغالگران از خاک ایران برچیده شد؛ درست مانند ببر مازندران که برای سرگرمی به دست بسیاری از خارجیها شکار و در نهایت منقرض شد.
به اعتقاد وی، بدیهی است که اگر بیگانگانی که در زمان اشغال در ایران حضور داشتند کمی از آن خصلت خوب لرد کرزن بهره برده بودند، اینک ما با آه و حسرت بر انقراض شیر ایرانی ــ این نماد کهن فرهنگی در ایران ــ نمیگریستیم. البته در این میان نمیشود از خطای بزرگ برخی شاهزادگان بیکفایت سلسله قاجار در شکار بیرویه شیر ایرانی چشمپوشی کرد. این شاهزادگان، برای نشان دادن اینکه بزرگ شدهاند و به بلوغ رسیدهاند، میبایست سر شیر ایرانی را با شمشیر قطع میکرده و به پادشاهان هدیه میدادند؛ و چه شیرهایی که در این راه به خاک افکنده نشدند؛ امری که در نهایت باعث تحلیل رفتن تعداد شیرهای ایرانی شد.
این فعال محیط زیست یاد آور شد: در انتهای فیلم، باهارات پاتاک، که عهدهدار سمت ریاست حفاظت از شیرهای پارک ملی گیررو است، عنوان می کند که «شیرهای آسیایی، مایه افتخار این کشور [هندوستان]هستند». که اگر آخرین شیر ایرانی، که در شمال غربی شهر دزفول از توابع استان خوزستان مشاهده شد، شکار نمیشد، الان ایرانیان می توانستند شیرهای ایرانی را به عنوان افتخار کشورشان مطرح کنند.
وی یاد آور شد: در آخرین سرشماری صورت گرفته در سال ۲۰۱۰ میلادی، تعداد شیرهای ایرانی موجود در پارک ملی گیر، ۴۱۱ قلاده گزارش شده که نسبت به سرشماری پیشین که در سال ۲۰۰۵ انجام گرفته بود، افزایش ۵۰ قلاده شیر ایرانی، خبر خوشی است برای تداوم نسل این زیرگونه ارزشمند.