پس از عدمالفتح در عملیات «کربلای 4» رزمندگان به دنبال این بودند که به مرخصی بروند اما این کار میسر نبود و باید از غفلت دشمن استفاده میکردیم تا عملیات «کربلای 5» اجرا میشد. در این بین یکی از طلبهها به اسم «سعید نخبه زعیم» با فرصتی که داشت به شهر رفت و...
جملات بالا بخشی از خاطره علیمحمد اسدی جانشین گردان حضرت زینب (س) لشکر 10 سیدالشهدا (ع) در دوران دفاع مقدس است.
به گزارش شهداي ايران ، اسدی در گفتوگو با خبرنگار سرویس فرهنگ حماسه خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) میگوید: قبل از عملیات «کربلای 4»، رزمندگان به مدت 60 یا 70 روز با خانواده خود در ارتباط نبودند تا مبادا عملیات لو برود. همین مسأله موجب شد که پس از شکست عملیات «کربلای 4» که فرماندهان از آن «عدمالفتح» یاد میکردند،تعداد بسیاری از رزمندگان درخواست مرخصی کنند.
از سوی دیگر با توجه به بررسی و تجربهای که داشتیم میدانستیم عراق پس از هر عملیات چه موفق چه ناموفق نیروهای خود را برای بازسازی، روحیه یا پاداش دادن به مرخصی میفرستد بنابراین فرماندهان باید نیروها را برای حضور در منطقه قانع میکردند تا عملیات «کربلای 5» طرحریزی و اجرا شود اما قانع کردن رزمندگان بسیار دشوار بود. همانند دیگر فرماندهان، سردار علی فضلی نیز به فرماندهان گردان اعلام کرده بود که نیروها را برای حضور در منطقه قانع کنند.
در این میان یک طلبه به نام «سعید نخبه زعیم» که میدید بسیاری از نیروها میخواهند مرخصی بروند، در فرصتی که داشت به شهر رفته بود و مقداری پاره کفن خریده بود. صبح یکی از روزها در صبحگاه با کفن حاضر شد.پوتینهایش را پر از شن و از گردن خود آویزان کرده بود.فریاد میزد: «اینجا کربلا و عاشورا است باید به فرمان فرماندههانمان گوش دهیم». سپس سر ستون شد و به سمت میدان صبحگاه حرکت کرد. در آن روز یک تکه پارچه نیز آورده بود و هر کسی که در آن صبحگاه حضور داشت روی آن امضا کرد که تا پای جان پشت فرمانده بایستد.
آن روز حدود 12 یا 13 هزار نفر نیرو در صبحگاه حضور داشتند. این مسئله موجب شد که حاجعلی فضلی فرمانده وقت لشکر 10 لشکر سیدالشهدا (ع) اعلام آمادگی بکند. از سوی دیگر کار «سعید نخبه زعیم» در دیگر یگانها نیز پیچیده شد و دیگران نیز یا الگو گرفتن از او اعلام آمادگی کردند.
سرانجام عملیات «کربلای 5»، اجرایی شد. استحکامات و موانع بسیاری پیشروی رزمندگان از سوی رژیم بعث عراق قرار گرفته بود. مهمترین و دشوارترین این استحکامات «دژ شلمچه» بود که توسط متخصصین غربی احداث شده بودند اما پس از نفوذ و پیشروی رزمندگان اولین کسی که از گردان حضرت زینب (س) پرچم ایران را در «دژ شلمچه» به اهتزاز درآورد، همین طلبه بود. «نخبه زعیم» در جریان همین عملیات به شهادت رسید.
از سوی دیگر با توجه به بررسی و تجربهای که داشتیم میدانستیم عراق پس از هر عملیات چه موفق چه ناموفق نیروهای خود را برای بازسازی، روحیه یا پاداش دادن به مرخصی میفرستد بنابراین فرماندهان باید نیروها را برای حضور در منطقه قانع میکردند تا عملیات «کربلای 5» طرحریزی و اجرا شود اما قانع کردن رزمندگان بسیار دشوار بود. همانند دیگر فرماندهان، سردار علی فضلی نیز به فرماندهان گردان اعلام کرده بود که نیروها را برای حضور در منطقه قانع کنند.
در این میان یک طلبه به نام «سعید نخبه زعیم» که میدید بسیاری از نیروها میخواهند مرخصی بروند، در فرصتی که داشت به شهر رفته بود و مقداری پاره کفن خریده بود. صبح یکی از روزها در صبحگاه با کفن حاضر شد.پوتینهایش را پر از شن و از گردن خود آویزان کرده بود.فریاد میزد: «اینجا کربلا و عاشورا است باید به فرمان فرماندههانمان گوش دهیم». سپس سر ستون شد و به سمت میدان صبحگاه حرکت کرد. در آن روز یک تکه پارچه نیز آورده بود و هر کسی که در آن صبحگاه حضور داشت روی آن امضا کرد که تا پای جان پشت فرمانده بایستد.
آن روز حدود 12 یا 13 هزار نفر نیرو در صبحگاه حضور داشتند. این مسئله موجب شد که حاجعلی فضلی فرمانده وقت لشکر 10 لشکر سیدالشهدا (ع) اعلام آمادگی بکند. از سوی دیگر کار «سعید نخبه زعیم» در دیگر یگانها نیز پیچیده شد و دیگران نیز یا الگو گرفتن از او اعلام آمادگی کردند.
سرانجام عملیات «کربلای 5»، اجرایی شد. استحکامات و موانع بسیاری پیشروی رزمندگان از سوی رژیم بعث عراق قرار گرفته بود. مهمترین و دشوارترین این استحکامات «دژ شلمچه» بود که توسط متخصصین غربی احداث شده بودند اما پس از نفوذ و پیشروی رزمندگان اولین کسی که از گردان حضرت زینب (س) پرچم ایران را در «دژ شلمچه» به اهتزاز درآورد، همین طلبه بود. «نخبه زعیم» در جریان همین عملیات به شهادت رسید.