صادق کوشکی در هماندیشی سینمای انقلاب گفت: اثر سیاسی اسلامی تملق حاکمیت نیست. در اندیشه سیاسی اسلام بهترین حمایت، نقد روش مندانه آن است. ما به سینمای نقاد حاکمیت نیاز داریم اما نه با مبانی بی بی سی بلکه با مبانی مبتنی بر قرآن کریم و نهج البلاغه.
به گزارش شهداي ايران به نقل از مهر، کارشناسان و متفکران جبهه فرهنگی فکری انقلاب اسلامی در سومین هم اندیشی بررسی سینمای انقلاب با حضور صادق کوشکی مدرس و کارشناس مسائل فرهنگی نسبت سیاست با سینمای ایران را بررسی کردند.
در این نشست که سه شنبه 22 بهمن ماه در تالار سوره حوزه هنری با میزبانی جبهه فرهنگی فکری انقلاب اسلامی برگزار شد صادق کوشکی با بررسی اجمالی سینمای ایران در دوره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از نسبت سینمای ایران با سیاست سخن گفت.
سینما برای غربی ها جایگاهی فراتر از تفریح دارد
وی در بخش ابتدایی صحبتهای خود با بیان اینکه نسبت سینما با سیاست در ایران به ویژه سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را می توان از چند زاویه نگاه کرد، گفت: اولین مفروضی که میتواند به عنوان بحث پایه ای این حوزه مورد بررسی قرار گیرد این است که سینما به عنوان پدیده ای که زاییده تمدن غرب است جایگاهی بسیار فراتر از تفریح داراست. ما نمیتوانیم تمدن غرب را بدون سینما بررسی کنیم و این عنصر جزو لاینفکی از تمدن غرب است. با اینکه طی سالهای اخیر رقبای زیادی در کنار سینما قرار گرفته اند اما از جایگاه سینما در تمدن غرب چیزی کاسته نشده است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: البته این جایگاهی را که من به آن اشاره کردم غیر از نظام غرب نمی توانید در جای دیگری جستجو کنید چرا که عنصر سینما لااقل در کشورما جایگاهی بیشتر از یک رسانه عادی و محلی برای تفریح و سرگرمی مخاطبان خود نداشته باشد و این چنین است که می توانیم تفاوت بسیار فاحشی بین این دو جایگاه تصور کنیم.
کوشکی افزود: وقتی از سینما صحبت میکنیم از عنصری می گوییم که فقط اتفاق هنرمندانه و خلاقانه نیست. از نظر من سینما برآیندی از اقتصاد، صنعت، فناوری و خلاقیت های هنرمندانه است که این تجمیع عناصر هنری و صنعتی را نمی توان در هنرهای دیگر دید. به معنای دیگر سینما برآیند همه هنرهای موجود بشری است. به همین خاطر است که این جریان فکری هنری نقش بسیار ارزنده در تمدن های غربی دارد.
نسبت سینمای ما با سیاست با دیدگاه غربی ها کاملا متفاوت است
این کارشناس مسائل فرهنگی در ادامه صحبتهای خود با ارائه مقدمه ای از تعریف های موجود در حوزه سیاست گفت: وقتی وارد سیاست می شویم روایت های مختلفی از آن می توان دید. سیاست از نگاه غربی ها تلاشی برای کسب قدرت، حفظ قدرت و بسط و گسترش قدرت در محدوده ای خاص است. در واقع غربی ها سیاست را با قدرت تعریف می کنند. اما یک روایت دیگر هم در سیاست داریم که در نگرش شیعی آن وجود دارد و به روایت حضرت امام (ره) فراهم آوردن فضایی است که انسان ها در آن بتوانند مسیر تکامل را بشناسند. با این تفاسیر می توان گفت در تمدن غرب بدون تلاش برای کسب قدرت نمی توان از سیاست بگوییم اما روایت اهل شیعه از سیاست روایتی است که با دامنه اختیار و انتخاب آزادانه برای تکامل گره خورده است.
وی ادامه داد: وقتی تعریف سیاست در نگاه ما با آنچه در غرب وجود دارد، متفاوت است پس به تبع آن سینمای ما هم با آنها متفاوت خواهد بود. من براین باورم در تمدن غرب ما گونه سینمای سیاسی نداریم چرا که در ژانرهای اصلی چون وحشت، کمدی، ملودرام این موضوعات سیاسی است که مطرح می شوند. به خاطر همین فراوانی ها ما با واژه سینمای سیاسی بر می خوریم که در گونه های توصیفگر، منتقد یا حامی ظهور و بروز پیدا می کنند. البته گاهی اوقات می شود که موضوع فیلم ها تاریخی است اما محتوای آن به سیاست بر می گردد. به طور کلی با تعریف سیاست در غرب می توانیم در تمام ژانرها حتی در سینمای کودک محتوا و درون مایه سیاست را ببینیم که با زیرکی بسیار جالبی برای مخاطب ارائه می شود.
تام و جری یک انیمیشن کاملا سیاسی در تجلیل تسامح و تساهل
کوشکی توضیح داد: درون مایه ای که به آن اشاره کردم را می توانیم در انیمیشن تام و جری ببینیم که به راحتی عنصر تسامح و تساهل را در آن می بینیم. ما در این انیمیشن می بینیم که همین تام و جری تا سر حد مرگ با هم می جنگند اما هیچکدام حق و باطل نیستند. آنها حتی در برخی موارد با هم دشمنی نمی کنند و وقتی به صورت کامل این مجموعه را دنبال کنید خواهید دید که حق و باطلی به صورت قطعی وجود ندارد و حق و باطل بر اساس منفعت گره خورده است.
وی تصریح کرد: وقتی با این تفاسیر شما این مجموعه را ببینید به نظر من دیگر جایگاهی برای شعار مرگ بر اسرائیل باقی نمی ماند. البته که بعضی ها در این فضا اغراق آمیز برخورد می کنند و هر جا رنگ آبی می بینند بر این باورند که این نشانه اسرائیل است. در حالیکه ما باید بدانیم در تفسیر از نسبت سینما با سیاست غرب بسیاری از موارد وجود دارد که درون مایه های اندیشه سیاسی غربی خیلی از اوقات آشکار نیست اما در روند سینمای این تمدن جاری است.
«برباد رفته» نمونه یک سینمای در توصیف سیاست غرب
این مدرس دانشگاه با اشاره عنصر «توصیف» به عنوان یکی از گونه های تببین اندیشه های سیاسی غرب در سینما گفت: بعضی از آثار سینمایی در تمدن غرب وجود دارد که پرچم و شعار سیاسی ندارد اما به وضوح دربرگیرنده سینمای توصیفی در حمایت از اندیشه های سیاسی غرب است. نمونه عینی این فضا رمان و فیلم «بر باد رفته» است که ظاهرا یک داستان عشقی و عاطفی است اما ما در این فیلم تاریخ تحول فئودالیسم به سرمایه داری صنعتی را به دقت می توانیم ببینیم و مطمئن باشید اگر ما یک شهروند امریکایی باشیم متوجه می شویم که چرا تمدن غرب از فئودالیسم کشاورزی به سرمایه داری صنعتی رفت.
سینمای آمریکا به وزارت دفاع خود متعهد است
کوشکی در ادامه صحبتهای خود خاطرنشان کرد: برخی از گونه های سینمایی در نظام های غربی وجود دارد که منتقدانه هستند و در نقد سیاست حرکت می کنند. به عنوان مثال فیلم «فارست گامپ» هجویه ای در نقد سیاست های آمریکاست که تا حدودی سیاستهای آمریکایی را به نقد می کشد. البته از سوی دیگر آثاری هم هستند که حامی سیاستهای آمریکایی هستند که از این گونه می توانیم به گونه ها و فیلم های زیادی اشاره کنیم.
وی با بیان اینکه سینمای آمریکا متعهد است که پیشروی وزارت دفاع این کشور باشد، خاطر نشان کرد: مطمئن باشید هرجا قرار بر تهاجم آمریکا باشد قبل از اینکه وزارت دفاع به آن شلیک کند این سینمای آمریکاست که وارد جریان می شوند. آنها طی این سالها با معرفی دشمن جدیدی به نام اسلام با توپخانه آمریکایی خود به سمت فضایی قدم گذاشته اند که از انتهای دهه 80 میلادی شروع شد و هم اکنون کار به جایی رسیده که نقش های منفی داستان های خود یا ایرانی هستند یا فارسی حرف می زنند و متاسفانه تعداد این آثار به قدری زیاد شده که مستقیم می توانیم متوجه ایران ستیزی و ایران هراسی نظام غرب باشیم.
سینمای سیاسی قبل از انقلاب متعلق به مارکسیست ها بود
این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبتهای خود با تببین نسبت سیاست با سینمای ایران در قبل و بعد از انقلاب گفت: چون قبل از انقلاب سینمای ارزشمندی نداشتیم بنابراین حضور و بروز سیاست بسیار کمرنگ و ضعیف بود و اگر به آن دوران برگردید به چند مثال ساده بیشتر برخورد نخواهید کرد. در این سالها کارگردانان مارکسیست کارهایی ساختند که می خواستند منتقد شرایط موجود باشند اما به قدری محدود بودند که نمی توانیم از آنها به عنوان فعالیتهای چشمگیر سیاسی یاد کرد.
وی با اشاره تولید فیلم های سینمایی چون «گاو» داریوش مهرجویی و توقیف این فیلم در آن سالها توسط ساواک تصریح کرد: تسلط ساواک به سینمای ایران در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به قدری زیاد بود که کسی جرات ساخت سینمای سیاسی را نداشت البته در آن دوران هنرمندانی که دغدغه ساخت آثار سیاسی هم داشته باشند نیز به قدری نبود که بخواهد برای دولت مشکلاتی را ایجاد کند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که سینمای ایران مدیون باز شدن فضایی شد که اتفاقا منجر به رشد سینمای سیاسی شد و این یکی از آزادی هایی بود که در کشور ما ایجاد شد و باعث شد که سینما هم بتواند از سیاست حرف بزند.
گونه شناسی سینمای سیاسی در ایران
کوشکی در تببین گونه شناسی سینمای سیاسی در ایران گفت: یک دسته از آثار سینمایی مرتبط با حوزه سیاست در کشور ما ساخته شده که در دوران ساخت و اکران خود فقط سیاست نمایی کردند در حالیکه درونمایه سیاسی نداشتند. این آثار فیلم هایی بودند که طی سالهای اولیه پیروزی انقلاب ساخته شد و بیشتر آنها هم فیلم هایی بودند که در نقد حکومت پهلوی تولیده شده بودند. این آثار از بدو پیروزی انقلاب تا سال 66 ادامه داشت و ما شاهد سوژههایی بودیم که عموما اکشن بوده و آثار محکمی هم نبودند چرا که تعهدی به اندیشه سیاسی نداشتند و اگر هم نقدی می کردند نقد های دم دستی بودند. البته این دیدگاه به معنی خوب یا بد بودن آنها نیست چرا ما در بررسی این فیلم ها به دستمایه آنها اشاره کردیم.
این مدرس دانشگاه افزود: بعد از دهه 60 شاهد تولد عرصه جیدید در سینمای سیاسی ایران بودیم که نگاهی هم به عرصه بین المللی داشت. در این سالها کارهای ساده ای تولید شد که مبنای داستانی آنها مبارزه با رژیم صهیونیستی و جنگهای حزب الله لبنان در این زمینه بود. البته فیلم هایی هم درباره افغانستان ساخته شد اما اغلب آنها فاقد اندیشه سیاسی لازم بودند که شاید عرصه را برای کارهای دیگر باز کردند اما فیلم های متوسطی بودند که در این زمینه ساخته شده بود.
بازمانده؛ یک نمونه نمونه بارز از سینمای سیاسی اندیشمند ایرانی
وی گفت: از جمله کارهایی که در این زمینه ساخته شد و دارای اندیشه هم بود می توان به فیلم سینمایی «بازمانده» مرحوم سیف الله داد اشاره کرد که گرچه روایت ساده ای از اشغال فلسطین دارد اما تلاش کرده به سهم خود اندیشه اشغالگری را نیز نقد کند. تولید این فیلم در بین فیلم هایی از این دست که فاقد اندیشه بودند اتفاق خوبی بود که زنده یاد داد با اقتباس از داستان یک نویسنده فلسطینی پدیده اشغالگری را نقد کرد. این فیلم اندیشمندانه به حوزه سیاست نگاه می کند و به تماشاگر بدون هیچ شعاری می گوید اشغالگری امری منفور است. البته بعد از چند سال فیلم سینمایی «خاک و مرجان» به کارگردانی مسعود اطیابی نیز تولید شد که ناقد اشغالگری بود و حتم دارم اگر در هرجای دنیا هم نشان داده شود می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
کوشکی تصریح کرد: جای خوشبختی است که سینماگران به این بلوغ رسیده اند که اگر به سیاست اندیشمندانه نگاه کنند می توانند بدون داشتن بازیگران مطرح و پروداکشن پرهزینه اندیشه های سیاسی را به دنیا نشان دهند.من معتقدم سینمای ایران مدیون انقلاب اسلامی است که هم اکنون سینماگران می توانند در حوزه سیاست بین الملل آثاری را بسازند.
از سینمای فلسفی تا بیانیه های سیاسی
این پژوهشگر با اشاره به گونه های دیگر سینمایی سیاسی در کشورمان ادامه داد: برخی از آثار سینمایی با مضامین سیاسی در کشور ما تولید شد که شاید در نگاه اول دربرگیرنده مضامین سیاسی بودند اما سخن اصلی آنها مباحث دیگری بود که درونمایه اش مباحث فلسفی و عرفانی بودند. از این نمونه ها می توانیم به فیلم سینمایی «خاکستر سبز» ابراهیم حاتمی کیا اشاره کرد که گرچه درباره جنگ بوسنی و هرزه گوین بود اما ریشه ها و درونمایه فلسفی داشت که نمی توان کاملا آن را سیاسی دانست.
وی افزود: اما در یک مقطع زمانی ما شاهد ساخته شدن آثاری در حوزه سیاست و نسبت آن با سینمای سیاسی بودیم که این آثار اغلب بیانیه های سیاسی بودند و نمی توان از آنها به عنوان یک اثر سینمایی نام برد. این جریان از دوم خرداد سال 76 در بین سینماگران مطرح شد و تعدادی از سینماگران از این موج سیاسی استفاده کرده و برای فروش بیشتر آثار خود دست به تولید کارهایی زدند که بیانیه سیاسی بودند تا یک فیلم. فیلم های «متولدماه مهر» و «پارتی» از نمونه این آثار سینمایی بودند که نه تنها نقد اندیشمندانه نداشتند بلکه اشاعه گر یک نوع ژورنالیسم زرد بودند که تاثیری هم در جریان سینمایی سیاسی کشورمان نداشتند. به عنوان نمونه بعد از وقایع سال 88 هم حامد کلاهداری فیلم «پایان نامه» را تولید کرد که به قدری ژورنالیستی بود که توقعی از آن نداشتیم.
آثاری که سیاسی نیستند اما سیاست زده هستند
کوشکی در بخش دیگری از صحبتهای خود تصریح کرد: یکی دیگر از نمونه های این بیانیه های سیاسی که در جشنواره فیلم فجر امسال هم اکران شد فیلم «عصبانی نیستم!» رضا درمیشیان است که به نظر من فقط یک بیانیه سیاسی است که فیلمساز در آن نتوانسته نفرت خود را به کاراکتر اصلی مورد نظر خود مخفی کند. او حتی در این فیلم نتوانسته به آنچه از آن نفرت دارد هوشمندانه نگاه کند. من مخالف نقادی یک جریان سیاسی نیستم اما حرف من به فیلمسازانی که بیانیه سیاسی می دهند این است که اگر می خواهید فیلم سیاسی بسازید هنرمندان کار کنید. حتم داشته باشید من نیز حامی نقد هنرمندانه یک جریان سیاسی هستم. بیانیه ژورنالیستی در یک فیلم سینمایی صادرکردن اولین ظلم را متوجه فیلمساز می کند.
وی تاکید کرد: من بر این عقیده ام که از فیلم «عصبانی نیستم» استقبالی انجام نمی گیرد چراکه فیلمساز شخصیت سیاسی را نقد می کند که آن شخصیت مدتهاست در عرصه قدرت نیست و فکر نمی کنم دیگر جذابیتی برای مخاطب داشته باشد. این آثار از نگاه من سیاسی نیستد. اینها فیلمهایی سیاست زده هستند که فکر نمی کنم دیگر جذابیتی برای مخاطبان جامعه ما داشته باشند.
گزینه مطلوب ما چیست
این استاد دانشگاه با اشاره به گزینه های هنرمندان سینماگر در تولید مطلوب آثار سینمایی مرتبط با سیاست گفت: ما در کشورمان شاهد ظهور و بروز انقلابی بودیم که پشتوانه آن اندیشه سیاسی اسلام است. جابه جایی حکومت اسلامی با حکومت پهلوی یک جابه جایی ساده نبود. حکومت پهلوی مدت ها تلاش کرد تا برای خودش ایدئولوژی بسازد اما موفق نشد. ولی نظام اندیشه سیاسی ما که مکتب تشیع حامی اوست اندیشه ای است که با ذات الهای و آسمان وصل دارد این نظام غنای ذاتی دارد بنابراین اگر سینماگران بتوانند با تکیه بر اندیشه اثری بسازند می توانند تا قیامت به فیلمسازی ادامه دهند و این امتیازی است که ما در سینما داریم.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی در ماهیت خود درون مایه هایی دارد که برای بشریت جذابیت دارد و این از مبانی سیاست دینی ماست. از سوی دیگر استکبارستیزی و مبارزه با تفرعن، استقامت در مسیر حق از جمله مبانی اندیشه سیاسی شیعی است که با فطرت انسان گره خورده است و به طور حتم هرجا به شکل درست خود روایت شود برای انسان های اهل فطرت جذابیت دارد. سینماگر ایرانی به صورت بالقوه تماشاگری در عرصه جهان دارد که کمتر فیلمسازی در دنیا چنین سرمایه ای دارد.
سینماگران ایرانی با اندیشه سیاسی اسلام آشنایی حداقلی ندارند
کوشکی ادامه داد: من معتقدم حلقه گمشده سینمای ما این است که سینماگران ما با اندیشه سیاسی اسلام آشنایی حداقلی هم ندارند. به طور حتم اگر با عدالت خواهی، استقلال طلبی هم شناخت محدود داشته باشند اثری خلق می شود که در جهان نیز دیده می شود. اثری که قطعا تاریخ مصرف نخواهد داشت. متاسفانه من در این عرصه هرچقدر جستجو کردم که در سینمایی ایران فیلمی را پیدا کنیم که درون مایه عدالت خواهی و اندیشه سیاسی داشته باشد غیر از فیلم «شنا در زمستان» محمد کاسبی چیزی را نیافتم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه فضای انقلاب اسلامی با اندیشه های سیاسی مکتب تشیع گره خورده است، خاطر نشان کرد: توقع ما از فیلمسازان این است که حضور پررنگ تری داشته باشند. و اثار بیگانه ستیزی را در این زمینه تولید کنند آثاری که نمونه ای از آن در فیلم «قلاده های طلا» وجود دارد . نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان اندیشه های که برای جهان سخن قابل عرضه دارد نیازمند سینماگرانی است که اندیشه سیاسی اسلام را بشناسند و برای ترویج آن از جانشان مایه بگذارند.
در اندیشه سیاسی اسلام بهترین حمایت، نقد روش مندانه آن است
وی افزود: ما رویش هایی را در جشنواره فیلم عمار دیده ایم اما امیدوارم نهادهایی چون حوزه هنری بانی ساخت چنین آثاری شوند که آثاری در ذیل اندیشه های سیاسی اسلام تولید شود. اثر سیاسی اسلامی تملق حاکمیت نیست. در اندیشه سیاسی اسلام بهترین حمایت، نقد روش مندانه آن است. اگر اثر هنرمندانه جریانی را نقد کند نه تنها خدمتی از سوی هنرمند به حاکمیت است بلکه فرصت برای کسانی که آثار سخیف می سازند بسته خواهد شد. ما به سینمای نقاد حاکمیت نیاز داریم اما نه با مبانی بی بی سی بلکه با مبانی مبتنی بر قرآن کریم و نهج البلاغه.
در این نشست که سه شنبه 22 بهمن ماه در تالار سوره حوزه هنری با میزبانی جبهه فرهنگی فکری انقلاب اسلامی برگزار شد صادق کوشکی با بررسی اجمالی سینمای ایران در دوره قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از نسبت سینمای ایران با سیاست سخن گفت.
سینما برای غربی ها جایگاهی فراتر از تفریح دارد
وی در بخش ابتدایی صحبتهای خود با بیان اینکه نسبت سینما با سیاست در ایران به ویژه سالهای بعد از پیروزی انقلاب اسلامی را می توان از چند زاویه نگاه کرد، گفت: اولین مفروضی که میتواند به عنوان بحث پایه ای این حوزه مورد بررسی قرار گیرد این است که سینما به عنوان پدیده ای که زاییده تمدن غرب است جایگاهی بسیار فراتر از تفریح داراست. ما نمیتوانیم تمدن غرب را بدون سینما بررسی کنیم و این عنصر جزو لاینفکی از تمدن غرب است. با اینکه طی سالهای اخیر رقبای زیادی در کنار سینما قرار گرفته اند اما از جایگاه سینما در تمدن غرب چیزی کاسته نشده است.
این مدرس دانشگاه ادامه داد: البته این جایگاهی را که من به آن اشاره کردم غیر از نظام غرب نمی توانید در جای دیگری جستجو کنید چرا که عنصر سینما لااقل در کشورما جایگاهی بیشتر از یک رسانه عادی و محلی برای تفریح و سرگرمی مخاطبان خود نداشته باشد و این چنین است که می توانیم تفاوت بسیار فاحشی بین این دو جایگاه تصور کنیم.
کوشکی افزود: وقتی از سینما صحبت میکنیم از عنصری می گوییم که فقط اتفاق هنرمندانه و خلاقانه نیست. از نظر من سینما برآیندی از اقتصاد، صنعت، فناوری و خلاقیت های هنرمندانه است که این تجمیع عناصر هنری و صنعتی را نمی توان در هنرهای دیگر دید. به معنای دیگر سینما برآیند همه هنرهای موجود بشری است. به همین خاطر است که این جریان فکری هنری نقش بسیار ارزنده در تمدن های غربی دارد.
نسبت سینمای ما با سیاست با دیدگاه غربی ها کاملا متفاوت است
این کارشناس مسائل فرهنگی در ادامه صحبتهای خود با ارائه مقدمه ای از تعریف های موجود در حوزه سیاست گفت: وقتی وارد سیاست می شویم روایت های مختلفی از آن می توان دید. سیاست از نگاه غربی ها تلاشی برای کسب قدرت، حفظ قدرت و بسط و گسترش قدرت در محدوده ای خاص است. در واقع غربی ها سیاست را با قدرت تعریف می کنند. اما یک روایت دیگر هم در سیاست داریم که در نگرش شیعی آن وجود دارد و به روایت حضرت امام (ره) فراهم آوردن فضایی است که انسان ها در آن بتوانند مسیر تکامل را بشناسند. با این تفاسیر می توان گفت در تمدن غرب بدون تلاش برای کسب قدرت نمی توان از سیاست بگوییم اما روایت اهل شیعه از سیاست روایتی است که با دامنه اختیار و انتخاب آزادانه برای تکامل گره خورده است.
وی ادامه داد: وقتی تعریف سیاست در نگاه ما با آنچه در غرب وجود دارد، متفاوت است پس به تبع آن سینمای ما هم با آنها متفاوت خواهد بود. من براین باورم در تمدن غرب ما گونه سینمای سیاسی نداریم چرا که در ژانرهای اصلی چون وحشت، کمدی، ملودرام این موضوعات سیاسی است که مطرح می شوند. به خاطر همین فراوانی ها ما با واژه سینمای سیاسی بر می خوریم که در گونه های توصیفگر، منتقد یا حامی ظهور و بروز پیدا می کنند. البته گاهی اوقات می شود که موضوع فیلم ها تاریخی است اما محتوای آن به سیاست بر می گردد. به طور کلی با تعریف سیاست در غرب می توانیم در تمام ژانرها حتی در سینمای کودک محتوا و درون مایه سیاست را ببینیم که با زیرکی بسیار جالبی برای مخاطب ارائه می شود.
تام و جری یک انیمیشن کاملا سیاسی در تجلیل تسامح و تساهل
کوشکی توضیح داد: درون مایه ای که به آن اشاره کردم را می توانیم در انیمیشن تام و جری ببینیم که به راحتی عنصر تسامح و تساهل را در آن می بینیم. ما در این انیمیشن می بینیم که همین تام و جری تا سر حد مرگ با هم می جنگند اما هیچکدام حق و باطل نیستند. آنها حتی در برخی موارد با هم دشمنی نمی کنند و وقتی به صورت کامل این مجموعه را دنبال کنید خواهید دید که حق و باطلی به صورت قطعی وجود ندارد و حق و باطل بر اساس منفعت گره خورده است.
وی تصریح کرد: وقتی با این تفاسیر شما این مجموعه را ببینید به نظر من دیگر جایگاهی برای شعار مرگ بر اسرائیل باقی نمی ماند. البته که بعضی ها در این فضا اغراق آمیز برخورد می کنند و هر جا رنگ آبی می بینند بر این باورند که این نشانه اسرائیل است. در حالیکه ما باید بدانیم در تفسیر از نسبت سینما با سیاست غرب بسیاری از موارد وجود دارد که درون مایه های اندیشه سیاسی غربی خیلی از اوقات آشکار نیست اما در روند سینمای این تمدن جاری است.
«برباد رفته» نمونه یک سینمای در توصیف سیاست غرب
این مدرس دانشگاه با اشاره عنصر «توصیف» به عنوان یکی از گونه های تببین اندیشه های سیاسی غرب در سینما گفت: بعضی از آثار سینمایی در تمدن غرب وجود دارد که پرچم و شعار سیاسی ندارد اما به وضوح دربرگیرنده سینمای توصیفی در حمایت از اندیشه های سیاسی غرب است. نمونه عینی این فضا رمان و فیلم «بر باد رفته» است که ظاهرا یک داستان عشقی و عاطفی است اما ما در این فیلم تاریخ تحول فئودالیسم به سرمایه داری صنعتی را به دقت می توانیم ببینیم و مطمئن باشید اگر ما یک شهروند امریکایی باشیم متوجه می شویم که چرا تمدن غرب از فئودالیسم کشاورزی به سرمایه داری صنعتی رفت.
سینمای آمریکا به وزارت دفاع خود متعهد است
کوشکی در ادامه صحبتهای خود خاطرنشان کرد: برخی از گونه های سینمایی در نظام های غربی وجود دارد که منتقدانه هستند و در نقد سیاست حرکت می کنند. به عنوان مثال فیلم «فارست گامپ» هجویه ای در نقد سیاست های آمریکاست که تا حدودی سیاستهای آمریکایی را به نقد می کشد. البته از سوی دیگر آثاری هم هستند که حامی سیاستهای آمریکایی هستند که از این گونه می توانیم به گونه ها و فیلم های زیادی اشاره کنیم.
وی با بیان اینکه سینمای آمریکا متعهد است که پیشروی وزارت دفاع این کشور باشد، خاطر نشان کرد: مطمئن باشید هرجا قرار بر تهاجم آمریکا باشد قبل از اینکه وزارت دفاع به آن شلیک کند این سینمای آمریکاست که وارد جریان می شوند. آنها طی این سالها با معرفی دشمن جدیدی به نام اسلام با توپخانه آمریکایی خود به سمت فضایی قدم گذاشته اند که از انتهای دهه 80 میلادی شروع شد و هم اکنون کار به جایی رسیده که نقش های منفی داستان های خود یا ایرانی هستند یا فارسی حرف می زنند و متاسفانه تعداد این آثار به قدری زیاد شده که مستقیم می توانیم متوجه ایران ستیزی و ایران هراسی نظام غرب باشیم.
سینمای سیاسی قبل از انقلاب متعلق به مارکسیست ها بود
این منتقد سینما در بخش دیگری از صحبتهای خود با تببین نسبت سیاست با سینمای ایران در قبل و بعد از انقلاب گفت: چون قبل از انقلاب سینمای ارزشمندی نداشتیم بنابراین حضور و بروز سیاست بسیار کمرنگ و ضعیف بود و اگر به آن دوران برگردید به چند مثال ساده بیشتر برخورد نخواهید کرد. در این سالها کارگردانان مارکسیست کارهایی ساختند که می خواستند منتقد شرایط موجود باشند اما به قدری محدود بودند که نمی توانیم از آنها به عنوان فعالیتهای چشمگیر سیاسی یاد کرد.
وی با اشاره تولید فیلم های سینمایی چون «گاو» داریوش مهرجویی و توقیف این فیلم در آن سالها توسط ساواک تصریح کرد: تسلط ساواک به سینمای ایران در دوران قبل از پیروزی انقلاب اسلامی به قدری زیاد بود که کسی جرات ساخت سینمای سیاسی را نداشت البته در آن دوران هنرمندانی که دغدغه ساخت آثار سیاسی هم داشته باشند نیز به قدری نبود که بخواهد برای دولت مشکلاتی را ایجاد کند. اما بعد از پیروزی انقلاب اسلامی ایران بود که سینمای ایران مدیون باز شدن فضایی شد که اتفاقا منجر به رشد سینمای سیاسی شد و این یکی از آزادی هایی بود که در کشور ما ایجاد شد و باعث شد که سینما هم بتواند از سیاست حرف بزند.
گونه شناسی سینمای سیاسی در ایران
کوشکی در تببین گونه شناسی سینمای سیاسی در ایران گفت: یک دسته از آثار سینمایی مرتبط با حوزه سیاست در کشور ما ساخته شده که در دوران ساخت و اکران خود فقط سیاست نمایی کردند در حالیکه درونمایه سیاسی نداشتند. این آثار فیلم هایی بودند که طی سالهای اولیه پیروزی انقلاب ساخته شد و بیشتر آنها هم فیلم هایی بودند که در نقد حکومت پهلوی تولیده شده بودند. این آثار از بدو پیروزی انقلاب تا سال 66 ادامه داشت و ما شاهد سوژههایی بودیم که عموما اکشن بوده و آثار محکمی هم نبودند چرا که تعهدی به اندیشه سیاسی نداشتند و اگر هم نقدی می کردند نقد های دم دستی بودند. البته این دیدگاه به معنی خوب یا بد بودن آنها نیست چرا ما در بررسی این فیلم ها به دستمایه آنها اشاره کردیم.
این مدرس دانشگاه افزود: بعد از دهه 60 شاهد تولد عرصه جیدید در سینمای سیاسی ایران بودیم که نگاهی هم به عرصه بین المللی داشت. در این سالها کارهای ساده ای تولید شد که مبنای داستانی آنها مبارزه با رژیم صهیونیستی و جنگهای حزب الله لبنان در این زمینه بود. البته فیلم هایی هم درباره افغانستان ساخته شد اما اغلب آنها فاقد اندیشه سیاسی لازم بودند که شاید عرصه را برای کارهای دیگر باز کردند اما فیلم های متوسطی بودند که در این زمینه ساخته شده بود.
بازمانده؛ یک نمونه نمونه بارز از سینمای سیاسی اندیشمند ایرانی
وی گفت: از جمله کارهایی که در این زمینه ساخته شد و دارای اندیشه هم بود می توان به فیلم سینمایی «بازمانده» مرحوم سیف الله داد اشاره کرد که گرچه روایت ساده ای از اشغال فلسطین دارد اما تلاش کرده به سهم خود اندیشه اشغالگری را نیز نقد کند. تولید این فیلم در بین فیلم هایی از این دست که فاقد اندیشه بودند اتفاق خوبی بود که زنده یاد داد با اقتباس از داستان یک نویسنده فلسطینی پدیده اشغالگری را نقد کرد. این فیلم اندیشمندانه به حوزه سیاست نگاه می کند و به تماشاگر بدون هیچ شعاری می گوید اشغالگری امری منفور است. البته بعد از چند سال فیلم سینمایی «خاک و مرجان» به کارگردانی مسعود اطیابی نیز تولید شد که ناقد اشغالگری بود و حتم دارم اگر در هرجای دنیا هم نشان داده شود می تواند حرفی برای گفتن داشته باشد.
کوشکی تصریح کرد: جای خوشبختی است که سینماگران به این بلوغ رسیده اند که اگر به سیاست اندیشمندانه نگاه کنند می توانند بدون داشتن بازیگران مطرح و پروداکشن پرهزینه اندیشه های سیاسی را به دنیا نشان دهند.من معتقدم سینمای ایران مدیون انقلاب اسلامی است که هم اکنون سینماگران می توانند در حوزه سیاست بین الملل آثاری را بسازند.
از سینمای فلسفی تا بیانیه های سیاسی
این پژوهشگر با اشاره به گونه های دیگر سینمایی سیاسی در کشورمان ادامه داد: برخی از آثار سینمایی با مضامین سیاسی در کشور ما تولید شد که شاید در نگاه اول دربرگیرنده مضامین سیاسی بودند اما سخن اصلی آنها مباحث دیگری بود که درونمایه اش مباحث فلسفی و عرفانی بودند. از این نمونه ها می توانیم به فیلم سینمایی «خاکستر سبز» ابراهیم حاتمی کیا اشاره کرد که گرچه درباره جنگ بوسنی و هرزه گوین بود اما ریشه ها و درونمایه فلسفی داشت که نمی توان کاملا آن را سیاسی دانست.
وی افزود: اما در یک مقطع زمانی ما شاهد ساخته شدن آثاری در حوزه سیاست و نسبت آن با سینمای سیاسی بودیم که این آثار اغلب بیانیه های سیاسی بودند و نمی توان از آنها به عنوان یک اثر سینمایی نام برد. این جریان از دوم خرداد سال 76 در بین سینماگران مطرح شد و تعدادی از سینماگران از این موج سیاسی استفاده کرده و برای فروش بیشتر آثار خود دست به تولید کارهایی زدند که بیانیه سیاسی بودند تا یک فیلم. فیلم های «متولدماه مهر» و «پارتی» از نمونه این آثار سینمایی بودند که نه تنها نقد اندیشمندانه نداشتند بلکه اشاعه گر یک نوع ژورنالیسم زرد بودند که تاثیری هم در جریان سینمایی سیاسی کشورمان نداشتند. به عنوان نمونه بعد از وقایع سال 88 هم حامد کلاهداری فیلم «پایان نامه» را تولید کرد که به قدری ژورنالیستی بود که توقعی از آن نداشتیم.
آثاری که سیاسی نیستند اما سیاست زده هستند
کوشکی در بخش دیگری از صحبتهای خود تصریح کرد: یکی دیگر از نمونه های این بیانیه های سیاسی که در جشنواره فیلم فجر امسال هم اکران شد فیلم «عصبانی نیستم!» رضا درمیشیان است که به نظر من فقط یک بیانیه سیاسی است که فیلمساز در آن نتوانسته نفرت خود را به کاراکتر اصلی مورد نظر خود مخفی کند. او حتی در این فیلم نتوانسته به آنچه از آن نفرت دارد هوشمندانه نگاه کند. من مخالف نقادی یک جریان سیاسی نیستم اما حرف من به فیلمسازانی که بیانیه سیاسی می دهند این است که اگر می خواهید فیلم سیاسی بسازید هنرمندان کار کنید. حتم داشته باشید من نیز حامی نقد هنرمندانه یک جریان سیاسی هستم. بیانیه ژورنالیستی در یک فیلم سینمایی صادرکردن اولین ظلم را متوجه فیلمساز می کند.
وی تاکید کرد: من بر این عقیده ام که از فیلم «عصبانی نیستم» استقبالی انجام نمی گیرد چراکه فیلمساز شخصیت سیاسی را نقد می کند که آن شخصیت مدتهاست در عرصه قدرت نیست و فکر نمی کنم دیگر جذابیتی برای مخاطب داشته باشد. این آثار از نگاه من سیاسی نیستد. اینها فیلمهایی سیاست زده هستند که فکر نمی کنم دیگر جذابیتی برای مخاطبان جامعه ما داشته باشند.
گزینه مطلوب ما چیست
این استاد دانشگاه با اشاره به گزینه های هنرمندان سینماگر در تولید مطلوب آثار سینمایی مرتبط با سیاست گفت: ما در کشورمان شاهد ظهور و بروز انقلابی بودیم که پشتوانه آن اندیشه سیاسی اسلام است. جابه جایی حکومت اسلامی با حکومت پهلوی یک جابه جایی ساده نبود. حکومت پهلوی مدت ها تلاش کرد تا برای خودش ایدئولوژی بسازد اما موفق نشد. ولی نظام اندیشه سیاسی ما که مکتب تشیع حامی اوست اندیشه ای است که با ذات الهای و آسمان وصل دارد این نظام غنای ذاتی دارد بنابراین اگر سینماگران بتوانند با تکیه بر اندیشه اثری بسازند می توانند تا قیامت به فیلمسازی ادامه دهند و این امتیازی است که ما در سینما داریم.
وی ادامه داد: انقلاب اسلامی در ماهیت خود درون مایه هایی دارد که برای بشریت جذابیت دارد و این از مبانی سیاست دینی ماست. از سوی دیگر استکبارستیزی و مبارزه با تفرعن، استقامت در مسیر حق از جمله مبانی اندیشه سیاسی شیعی است که با فطرت انسان گره خورده است و به طور حتم هرجا به شکل درست خود روایت شود برای انسان های اهل فطرت جذابیت دارد. سینماگر ایرانی به صورت بالقوه تماشاگری در عرصه جهان دارد که کمتر فیلمسازی در دنیا چنین سرمایه ای دارد.
سینماگران ایرانی با اندیشه سیاسی اسلام آشنایی حداقلی ندارند
کوشکی ادامه داد: من معتقدم حلقه گمشده سینمای ما این است که سینماگران ما با اندیشه سیاسی اسلام آشنایی حداقلی هم ندارند. به طور حتم اگر با عدالت خواهی، استقلال طلبی هم شناخت محدود داشته باشند اثری خلق می شود که در جهان نیز دیده می شود. اثری که قطعا تاریخ مصرف نخواهد داشت. متاسفانه من در این عرصه هرچقدر جستجو کردم که در سینمایی ایران فیلمی را پیدا کنیم که درون مایه عدالت خواهی و اندیشه سیاسی داشته باشد غیر از فیلم «شنا در زمستان» محمد کاسبی چیزی را نیافتم.
این مدرس دانشگاه با بیان اینکه فضای انقلاب اسلامی با اندیشه های سیاسی مکتب تشیع گره خورده است، خاطر نشان کرد: توقع ما از فیلمسازان این است که حضور پررنگ تری داشته باشند. و اثار بیگانه ستیزی را در این زمینه تولید کنند آثاری که نمونه ای از آن در فیلم «قلاده های طلا» وجود دارد . نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان اندیشه های که برای جهان سخن قابل عرضه دارد نیازمند سینماگرانی است که اندیشه سیاسی اسلام را بشناسند و برای ترویج آن از جانشان مایه بگذارند.
در اندیشه سیاسی اسلام بهترین حمایت، نقد روش مندانه آن است
وی افزود: ما رویش هایی را در جشنواره فیلم عمار دیده ایم اما امیدوارم نهادهایی چون حوزه هنری بانی ساخت چنین آثاری شوند که آثاری در ذیل اندیشه های سیاسی اسلام تولید شود. اثر سیاسی اسلامی تملق حاکمیت نیست. در اندیشه سیاسی اسلام بهترین حمایت، نقد روش مندانه آن است. اگر اثر هنرمندانه جریانی را نقد کند نه تنها خدمتی از سوی هنرمند به حاکمیت است بلکه فرصت برای کسانی که آثار سخیف می سازند بسته خواهد شد. ما به سینمای نقاد حاکمیت نیاز داریم اما نه با مبانی بی بی سی بلکه با مبانی مبتنی بر قرآن کریم و نهج البلاغه.