مزار شهدای بندرامام خمینی که برای بازسازی و نوسازی تخریب شده است در یک سال گذشته به حال خود رها شده و این وضع باعث تاسف و تاثر مردم و خانوده های شهدای این شهر است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از مهر، توی تاکسی که می نشینم وقتی نام «بهشت سجاد» در شهر بندرامام خمینی(ره) را به عنوان مسیر بر زبان می آورم راننده می پرسد کجا؟ گویی تا به حال این اسم را نشنیده است اما وقتی در پاسخش می گویم «قبرستان» پایش را روی گاز خودرو می فشارد و در مسیری که به بیرون شهر هدایت می شود به راه می افتد. جاده منتهی به بهشت سجاد یا همان قبرستان که تقریبا گذر همه به آنجا افتاده است.
در طول مسیر ماشین مدام به درون چاله و چوله های جاده می افتد. جاده ای که سالهاست مکررا نوسازی می شود اما باز زمین پس از مدتی دهان باز می کند. نزدیک بهشت سجاد که می رسیم راننده زیر لب فاتحه می خواند. در میان ازدحام جمعیت که برای زیارت اهل قبور آمده اند به رسم احترام و همچون دیگران دم در ورودی می ایستم و برای همه رفتگان فاتحه ای نثار می کنم. از اینجا به بعد هر کسی راه خود را می رود برای دیداری تازه با درگذشتگان خود.
در این میان چه بسیارند قبرهایی که سالهاست کسی بر سر آنها فاتحه نخوانده و نیز قبرهایی که همیشه دور و بر آنها شلوغ است. فارغ از این تنهایی و ازدحام ها، سمت راست بهشت سجاد به بهشتیانی اختصاص دارد که اگر چه نسبت فامیلی با خیلی ها ندارند اما قوم و خویش همه اند. آبرو و اعتبار شهر هستند. عزیزانی که آنها را به نام مردان خدا می شناسند.
اینجا قطعه شهداست. اینجا همیشه حضور آدم هایی را به خود می بیند که با اینکه هیچ نسبت فامیلی با شهدا ندارند ولی وظیفه خود می دانند به رسم احترام و طلب شفاعت به مقام شهدا عرض ادب و فاتحه کنند.
من هم در این حال و هوا راهی قطعه شهدا می شوم. پیشتر شنیده بودم که طرح مرمت و نوسازی این قطعه به اجرا درآمده ولی آنچه که شاهدش بودم، تصاویر دردناکی است از بی حرمتی به جایگاه ابدی این عزیزان. اگر چه برخی تاسیسات مانند سقف و یا کف به شکل مطلوب بازسازی شده اما سنگ قبرهای شکسته و تکه تکه شده نشان از تخریب بی دقت آنها دارد. وضع آنقدر دردآور بود که هر کس برای نخستین بار با این صحنه مواجه می شد ناخودآگاه از این بی حرمتی نسبت به شهدا احساس انزجار در چهره اش نمایان می شد.
هر چه می اندیشم به نتیجه ای درخور برای توجیه این شکل تخریب نمی رسم. می گویند این وضع دردآور یک سالی هست که به حال خود رها شده و پس از تخریب، دیگر خبری از نصب سنگ قبرهای جدید نشده است. واقعا سنگ قبرهای شکسته در شان شهدایی که برای دفاع از خاک و ناموس این کشور و برای به ارمعان آوردن آرامش و امنیت امروز کشور مردانه در برابر بعثیان قد علم کردند نیست.
در هر جای دنیا بیش از هر چیز تلاش می کنند با حفظ یادگارهای گذشته آنها را به نسلهای بعدی پیوند بزنند اما در اینجا اقداماتی صورت می گیرد (حتی اگر نیت خیرخواهانه پشت آن باشد) که موجب کمرنگ تر شدن پیوند با ارزشهای این سرزمین مقدس است.
تا آنجا که به یاد دارم وضعیت سنگ قبر شهدا چندان دچار آسیب نشده بود که نیاز باشد آنها را تعویض کرد. طرح و نقش این سنگ قبرها یادگار دوران دفاع مقدس و وقایع دهه 1360 است و مردم را به آن روزهای خون و مقاومت و دفاع مقدس پیوند می زند و اگر هم بنا بود اقدامی صورت بگیرد باید در جهت مرمت آن صورت می گرفت نه تخریب آن. این اقدام بیش از هر چیز تخریب خاطرات تلخ و شیرین مردم را به همراه دارد.
اصلاً برای این اقدام مشورتی با مردم شهر صورت گرفته یا مانند دیگر تصمیمات نیازی به نظر مردم احساس نمی شود؟ قطعه شهدا حتی اگر متولیانی مانند بنیاد شهید و شهرداری دارد ولی هر تغییر و یا مرمتی باید از پیش به اطلاع عموم برسد. قطعه شهدا با هر مرکز دولتی و اماکن شهری تفاوت دارد. این قطعه، حیثیت و اعتبار شهر بندر امام خمینی است و تخریب بخشی از آن، روح و روان مردم و اهالی منطقه را دچار آسیب می کند. شهدا تنها به خانوادهایشان تعلق ندارند بلکه هر شهیدی در قلب و روح و جان مردم خانه دارد.
اگر هم از متولیان امر پیگیر علت طولانی شدن پروسه بازسازی قطعه شهدا شویم مطمئناً آنها کمبود بودجه و منابع مالی را دلایل اصلی عنوان می کنند ولی وقتی خوب نگاه می کنیم در جای جای شهر تغییرات و اقدامات و صرف هزینه های هنگفتی را می بینم که جزو اولویتهای اساسی شهر نیستند ولی مکان مقدسی مانند قطعه شهدا که نیازمند بودجه ای بسیار کمتر از دیگر بخشهاست همچنان با تصویری تخریب شده به انتظار بازسازی است هرچند که این بازسازی بسیاری از پیوندها با گذشته را از بین برده است.
استفاده تبلیغی از شهدا
علیرضا دارآفرین یکی از اعضای خانواده های شهدا می گوید: متاسفانه مسئولین فقط از شهدا و خانواده هایشان برای تبلیغات و زمان نیاز خود بهره برداری می کنند و صحت این موضوع را می توان در عدم ساخت قبور و سنگ مزار شهدا پس گذشت یکسال متوجه شد.
این برادر شهید افزود: ما در طول این یک سال گذشته بارها درخواست رسیدگی به مشکلات به وجود آمده را دادیم ولی آنها ما را در خصوص بازسازی کامل به ویژه قبور شهدا ناامید کردند.
وی در خصوص عدم مخالفت اولیه خانواده ها با اجرای این طرح اظهار کرد: دلیل مخالفت خانواده شهدا در طرح اولیه عدم تخصیص کافی اعتبار بود و از مسئولین کشور می خواهم هرچه سریعتر به این موضوع ورود کنند و نسبت به حفظ حرمت این شهدا گام بردارند.
وضع قطعه شهدا در خورشان آنها نبود
بخشدار بندر امام خمینی با بیان اینکه شهدا نور چشم ملت ایران هستند، می گوید: وضعیت گذشته گلزار شهدای بندر امام در شان و منزلت شهدا و خانواده هایشان نبود و با پیگیری که در سال گدشته و امسال انجام شد، اعتباری برای بازسازی قطعه شهدا اختصاص یافت که البته این اعتبار نا کافی بوده اما طراحی و توسعه گلزار شهدای بندر امام انجام پذیرفته و در دستور کار بنیاد شهید استان قرار دارد.
جمشید حمایتی ادامه می دهد: البته تاخیر ایجاد شده در یک مقطعی به دلیل ممانعت برخی از خانواده ها بود که اجازه بازسازی سنگ قبرهای قدیمی را نمی دادند که اکنون مشکل بر طرف شده است و تلاش خواهیم کرد هر چه سریعتر پروژه تکمیل و به اتمام برسد.
شرمنده شهدا شدم
بیژن یوسفی عضو شورای شهر بندر امام خمینی نیز در این خصوص می گوید: با دیدن صحنه مزار شهدا بسیار شرمنده شدم و باید اعتراف کنم کوتاهی کرده ایم. با همکاران به طور جدی پیگیر موضوع از مسئولین استانی و کشور خواهیم شد و علت عدم تخصیص اعتبار را دنبال خواهم کرد.
وی افزود: سنگ مزار شهدا باید از طلا باشد نه اینکه حتی یک سنگ سالم هم نداشته باشند.
یوسفی که خود نیز جزو خانواده شهدا است، تصریح می کند: البته ترمیم و بازسازی گلزار شهدا یک طرح کشوری بوده و این اقدام در شهرهای همجوار صورت گرفته و سنگ قبرهای آنان تعویض شده اند ولی بندر امام گویا مثل همیشه از یادها رفته و بنده به عنوان نماینده مردم در شورا و عضو خانواده شهدا پیگیر این مساله خواهم شد.
به هر حال امروز جوانان شهر بندرامام خمینی قضاوت می کنند که گفته های مسئولان در خصوص خدمت بی وقفه به شهدا و خانواده های آنان تا چه اندازه با واقعیت مطابقت دارد؟
در طول مسیر ماشین مدام به درون چاله و چوله های جاده می افتد. جاده ای که سالهاست مکررا نوسازی می شود اما باز زمین پس از مدتی دهان باز می کند. نزدیک بهشت سجاد که می رسیم راننده زیر لب فاتحه می خواند. در میان ازدحام جمعیت که برای زیارت اهل قبور آمده اند به رسم احترام و همچون دیگران دم در ورودی می ایستم و برای همه رفتگان فاتحه ای نثار می کنم. از اینجا به بعد هر کسی راه خود را می رود برای دیداری تازه با درگذشتگان خود.
اینجا قطعه شهداست. اینجا همیشه حضور آدم هایی را به خود می بیند که با اینکه هیچ نسبت فامیلی با شهدا ندارند ولی وظیفه خود می دانند به رسم احترام و طلب شفاعت به مقام شهدا عرض ادب و فاتحه کنند.
من هم در این حال و هوا راهی قطعه شهدا می شوم. پیشتر شنیده بودم که طرح مرمت و نوسازی این قطعه به اجرا درآمده ولی آنچه که شاهدش بودم، تصاویر دردناکی است از بی حرمتی به جایگاه ابدی این عزیزان. اگر چه برخی تاسیسات مانند سقف و یا کف به شکل مطلوب بازسازی شده اما سنگ قبرهای شکسته و تکه تکه شده نشان از تخریب بی دقت آنها دارد. وضع آنقدر دردآور بود که هر کس برای نخستین بار با این صحنه مواجه می شد ناخودآگاه از این بی حرمتی نسبت به شهدا احساس انزجار در چهره اش نمایان می شد.
در هر جای دنیا بیش از هر چیز تلاش می کنند با حفظ یادگارهای گذشته آنها را به نسلهای بعدی پیوند بزنند اما در اینجا اقداماتی صورت می گیرد (حتی اگر نیت خیرخواهانه پشت آن باشد) که موجب کمرنگ تر شدن پیوند با ارزشهای این سرزمین مقدس است.
اصلاً برای این اقدام مشورتی با مردم شهر صورت گرفته یا مانند دیگر تصمیمات نیازی به نظر مردم احساس نمی شود؟ قطعه شهدا حتی اگر متولیانی مانند بنیاد شهید و شهرداری دارد ولی هر تغییر و یا مرمتی باید از پیش به اطلاع عموم برسد. قطعه شهدا با هر مرکز دولتی و اماکن شهری تفاوت دارد. این قطعه، حیثیت و اعتبار شهر بندر امام خمینی است و تخریب بخشی از آن، روح و روان مردم و اهالی منطقه را دچار آسیب می کند. شهدا تنها به خانوادهایشان تعلق ندارند بلکه هر شهیدی در قلب و روح و جان مردم خانه دارد.
اگر هم از متولیان امر پیگیر علت طولانی شدن پروسه بازسازی قطعه شهدا شویم مطمئناً آنها کمبود بودجه و منابع مالی را دلایل اصلی عنوان می کنند ولی وقتی خوب نگاه می کنیم در جای جای شهر تغییرات و اقدامات و صرف هزینه های هنگفتی را می بینم که جزو اولویتهای اساسی شهر نیستند ولی مکان مقدسی مانند قطعه شهدا که نیازمند بودجه ای بسیار کمتر از دیگر بخشهاست همچنان با تصویری تخریب شده به انتظار بازسازی است هرچند که این بازسازی بسیاری از پیوندها با گذشته را از بین برده است.
استفاده تبلیغی از شهدا
علیرضا دارآفرین یکی از اعضای خانواده های شهدا می گوید: متاسفانه مسئولین فقط از شهدا و خانواده هایشان برای تبلیغات و زمان نیاز خود بهره برداری می کنند و صحت این موضوع را می توان در عدم ساخت قبور و سنگ مزار شهدا پس گذشت یکسال متوجه شد.
وی در خصوص عدم مخالفت اولیه خانواده ها با اجرای این طرح اظهار کرد: دلیل مخالفت خانواده شهدا در طرح اولیه عدم تخصیص کافی اعتبار بود و از مسئولین کشور می خواهم هرچه سریعتر به این موضوع ورود کنند و نسبت به حفظ حرمت این شهدا گام بردارند.
وضع قطعه شهدا در خورشان آنها نبود
بخشدار بندر امام خمینی با بیان اینکه شهدا نور چشم ملت ایران هستند، می گوید: وضعیت گذشته گلزار شهدای بندر امام در شان و منزلت شهدا و خانواده هایشان نبود و با پیگیری که در سال گدشته و امسال انجام شد، اعتباری برای بازسازی قطعه شهدا اختصاص یافت که البته این اعتبار نا کافی بوده اما طراحی و توسعه گلزار شهدای بندر امام انجام پذیرفته و در دستور کار بنیاد شهید استان قرار دارد.
شرمنده شهدا شدم
بیژن یوسفی عضو شورای شهر بندر امام خمینی نیز در این خصوص می گوید: با دیدن صحنه مزار شهدا بسیار شرمنده شدم و باید اعتراف کنم کوتاهی کرده ایم. با همکاران به طور جدی پیگیر موضوع از مسئولین استانی و کشور خواهیم شد و علت عدم تخصیص اعتبار را دنبال خواهم کرد.
وی افزود: سنگ مزار شهدا باید از طلا باشد نه اینکه حتی یک سنگ سالم هم نداشته باشند.
یوسفی که خود نیز جزو خانواده شهدا است، تصریح می کند: البته ترمیم و بازسازی گلزار شهدا یک طرح کشوری بوده و این اقدام در شهرهای همجوار صورت گرفته و سنگ قبرهای آنان تعویض شده اند ولی بندر امام گویا مثل همیشه از یادها رفته و بنده به عنوان نماینده مردم در شورا و عضو خانواده شهدا پیگیر این مساله خواهم شد.
به هر حال امروز جوانان شهر بندرامام خمینی قضاوت می کنند که گفته های مسئولان در خصوص خدمت بی وقفه به شهدا و خانواده های آنان تا چه اندازه با واقعیت مطابقت دارد؟