40 روز در استقبال از شهادت روزهدار بود به عنوان غواص خط شکن در عملیات حضور داشت که با همرزمانش در سیاهی شب از موجهای عظیم رودخانه اروند گذشتند
به گزارش شهداي ايران به نقل از ايسنا؛ شهید علیعباس حسینپور یکی از 94 شهید دانشجوی لرستان است.
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه لرستان، علیعباس حسینپور مرداد 1345 در خرمآباد به دنیا آمد و در همان شهر مقاطع تحصیلی را تا دیپلم را به پایان رساند. در سن نوجوانی مکبر نمازهای جماعت شهید محراب آیتالله مدنی و مسئول انجمن اسلامی دبیرستان امام خمینی(ره) و مسئول آموزش عقیدتی بسیج سپاه خرمآباد بود.
وی به رشته ورزشی دوومیدانی علاقه فراوانی داشت و در یک مسابقه سراسری، مقام نایب قهرمانی این رشته ورزشی را در کشور کسب کرد.
در سال سوم دبیرستان درس میخواند که راهی جبهه شد و علیعباس در اولین مأموریتش،در 30 بهمن سال 61 در خرمشهر مجروح شد ولی با آغاز عملیات «خیبر» مجدداً به خط مقدم رفت و برای بار دوم در «طلائیه» مجروح شد.
با اعلام نتایج کنکور سراسری، در دانشگاه علوم اسلامی رضوی (رشته معارف اسلامی) پذیرفته شد و همزمان با تحصیل در دانشگاه، در حوزه علمیه نواب مشهد مقدس نیز مشغول به تحصیل شد اما پس از مدتی نتوانست طاقت بیاورد و دوباره به جبهه بازگشت.
علیعباس در طول مدتی که در جبهه بود به علت مدیریت شایسته و شجاعتش، مسئولیتهای خطیری مانند معاونت اطلاعات عملیات قرارگاه نجف، فرماندهی گروهان شناسایی لشگر ولیعصر(عج)، عضو واحد اطلاعات نظامی قرارگاه سلمان و... به او واگذار شد.
او که 40 روز در استقبال از شهادت روزهدار بود، به عنوان غواص خط شکن در عملیات حضور داشت که با همرزمانش در سیاهی شب از موجهای عظیم رودخانه اروند گذشتند و موفق شدند با شکستن خط مستحکم دشمن در ساحل فاو، راه را برای عبور نیروهای پیاده هموار سازند.
سرانجام غروب 23 بهمن سال 1364 در فاو و در حالی که مشغول نماز بود، از ناحیه گلو مورد اصابت ترکش بمب شیمیایی قرار گرفت و در حال گفتن ذکر«یازهرا(س)» به شهادت رسید.
شهید علیعباس حسینپور در وصیتنامهاش چنین با خدا مناجات میکند: «بارالها... دلم چنان گرفته که گویی غم دنیا همگی بر من وارد گشته. دلم از این دنیای مادی، هواهای نفسانی، وسوسههای شیطانی، گناهان کبیره و صغیره، زیرپا گذاشتن حق مظلوم و... گرفته است، میخواهم پرواز کنم، معبود و معشوق مرا میخواند، کفنم را بیاورید تا بپوشم. خون من از خون امام حسین(ع) و علیاصغر(ع) به خون خفته که رنگینتر نیست.
خدایا احساس میکنم که اعضای تنم میلههای زندانی هستند که مرا به اسارت خویش درآوردهاند و تلاش من برای رهایی از این زندان بیفایده است، مگر به لطف و رحمتت.
خدایا مرا در صف شهیدان قرار ده و توفیقی عطا کن تا هرچه زودت جانم را نثار درگاهت گردانم.»
به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه لرستان، علیعباس حسینپور مرداد 1345 در خرمآباد به دنیا آمد و در همان شهر مقاطع تحصیلی را تا دیپلم را به پایان رساند. در سن نوجوانی مکبر نمازهای جماعت شهید محراب آیتالله مدنی و مسئول انجمن اسلامی دبیرستان امام خمینی(ره) و مسئول آموزش عقیدتی بسیج سپاه خرمآباد بود.
وی به رشته ورزشی دوومیدانی علاقه فراوانی داشت و در یک مسابقه سراسری، مقام نایب قهرمانی این رشته ورزشی را در کشور کسب کرد.
در سال سوم دبیرستان درس میخواند که راهی جبهه شد و علیعباس در اولین مأموریتش،در 30 بهمن سال 61 در خرمشهر مجروح شد ولی با آغاز عملیات «خیبر» مجدداً به خط مقدم رفت و برای بار دوم در «طلائیه» مجروح شد.
با اعلام نتایج کنکور سراسری، در دانشگاه علوم اسلامی رضوی (رشته معارف اسلامی) پذیرفته شد و همزمان با تحصیل در دانشگاه، در حوزه علمیه نواب مشهد مقدس نیز مشغول به تحصیل شد اما پس از مدتی نتوانست طاقت بیاورد و دوباره به جبهه بازگشت.
علیعباس در طول مدتی که در جبهه بود به علت مدیریت شایسته و شجاعتش، مسئولیتهای خطیری مانند معاونت اطلاعات عملیات قرارگاه نجف، فرماندهی گروهان شناسایی لشگر ولیعصر(عج)، عضو واحد اطلاعات نظامی قرارگاه سلمان و... به او واگذار شد.
او که 40 روز در استقبال از شهادت روزهدار بود، به عنوان غواص خط شکن در عملیات حضور داشت که با همرزمانش در سیاهی شب از موجهای عظیم رودخانه اروند گذشتند و موفق شدند با شکستن خط مستحکم دشمن در ساحل فاو، راه را برای عبور نیروهای پیاده هموار سازند.
سرانجام غروب 23 بهمن سال 1364 در فاو و در حالی که مشغول نماز بود، از ناحیه گلو مورد اصابت ترکش بمب شیمیایی قرار گرفت و در حال گفتن ذکر«یازهرا(س)» به شهادت رسید.
شهید علیعباس حسینپور در وصیتنامهاش چنین با خدا مناجات میکند: «بارالها... دلم چنان گرفته که گویی غم دنیا همگی بر من وارد گشته. دلم از این دنیای مادی، هواهای نفسانی، وسوسههای شیطانی، گناهان کبیره و صغیره، زیرپا گذاشتن حق مظلوم و... گرفته است، میخواهم پرواز کنم، معبود و معشوق مرا میخواند، کفنم را بیاورید تا بپوشم. خون من از خون امام حسین(ع) و علیاصغر(ع) به خون خفته که رنگینتر نیست.
خدایا احساس میکنم که اعضای تنم میلههای زندانی هستند که مرا به اسارت خویش درآوردهاند و تلاش من برای رهایی از این زندان بیفایده است، مگر به لطف و رحمتت.
خدایا مرا در صف شهیدان قرار ده و توفیقی عطا کن تا هرچه زودت جانم را نثار درگاهت گردانم.»