به گزارش شهدای ایران وبلاگ دران نوشت: اصولاً مردم ایرانزمین حماسهسازند و حماسه در قاموس و فرهنگ ایرانیان جایگاه ویژهای دارد؛ روح سلحشوری و حماسی در ایرانیان موج میزند و شاید بتوان ادعا کرد از شاخصهای شناخت مردم ایران، حماسهسازی آنان است.
این روحیه حماسی و سلحشوری سبب شده وقایع منحصر به فردی در زمانهای مختلف در سرزمین ایران رخ دهد؛ به همین منظور، در تاریخ سیاسی جمهوری اسلامی ایران، برخی از ماهها وجود دارد که شور حماسی در آن بیش از زمانهای دیگر آشکار و تماشایی است.
22 بهمن ...
یکی از ماههای حماسی در تقویم ایرانیان، بهمن ماه است و در تاریخ جمهوری اسلامی 22 بهمن یک واقعه بود؛ واقعهای حماسی که در یک روز زمستانی اتفاق افتاد، ولی بهار آفرید.
واقعهای که مسیر تاریخ را عوض کرد و برگی زرین در آن گشود؛ این برگ زرین تاکنون به وسعت 35 سال گسترش یافته است؛ آفرینندگان این واقعه طلایی برای حفظ دستاوردش حادثهها را پیمودند،
ناجوانمردیها را پشتسر نهادند،
به نامردیها و ستمهای زورگویان خندیدند و از آن با ابهت گذشتند،
پا به پای امام خویش پیش رفتند و با توسن شجاعت و ایثار تاختند،
بعد از امام، پشت سر امامی دیگر که قدم جای قدم امام گذاشته بود، قرار گرفتند.
این سیل عظیم میرود تا به اقیانوس بپیوندد؛ اقیانوسی که تلاطم امواجش جور و ستم را غرق خواهد کرد،
اما ...
اما این اقیانوس متلاطم را کشتیبانی است، موعود، و موعود را نایبی است که امروز آوازهاش سرتاسر عالم را درنوردیده، و سخنانش به گاه تنگنا، چنان معادله دشمن را بر هم میزند که مدتها در سرگردانی میماند.
پشت سر چنین نایبی، ملتی هوشیار و بصیر قرار دارد، و کوچک و بزرگ و جنسیت در این ملت معنا ندارد داستان رئیس و مرئوس و کارگر و کارفرما در کار نیست؛ «همه»، تنها واژهای است برای این جمع عظیم.
22 بهمن ...
آنان پیشتازند، و با بصیرت، گوش به فرمان ولی میتازند؛ آنان از عدهای که در اصطلاحاتِ «نخبه سیاسی»، «خواص» و ... غوطه میخورند، نخبهترند؛ اصولاً به این اصطلاحات کاری ندارند، و در میان واژگان فقط «لبیک» را میشناسند؛ لبیک به نایب موعود.
لبیکشان را در عرصههای مختلف سیاسی و اجتماعی و فرهنگی بروز میدهند؛ 22 بهمن هر سال و از جمله امسال، یکی از آن عرصههای مهم سیاسی است؛ گرچه این روز نشان از سیاست دارد، اینک این روز در تاریخ جمهوری اسلامی «فرهنگ» شده است؛ فرهنگ حضور، فرهنگ بصیرت و بینش و آگاهی، فرهنگ پایبندی به عقیده، فرهنگ عشق و دلدادگی به وطن، فرهنگ پاسداری از حرمت خون شهیدان، فرهنگ آزادی و آزادگی، فرهنگ ایستادگی و مقاومت، فرهنگ ایثار و شهادت، فرهنگ شورآفرینی و حماسه، فرهنگ لبیک به ولایت.
22 بهمن ...
اینجا کوفه نیست؛ اینجا ایران است.
وقتی ولی عَلَم را بلند میکند و هل من ناصر سر میدهد، بیا و ببین لبیک مردم چه گل میکند.
مردم خوب ایرانزمین، این فرهنگ را همواره بهتر از گذشته حفظ کردهاند،
در صیانتش دریغ نمیکنند،
22 بهمن از خودشان است؛ خودشان خالق 22 بهمناند و خودشان پاسدار آن.
آنان دوباره میآیند، برای سیوپنجمین سال پیاپی.
سهشنبه روز موعود است و خیابانهای شهر میعادگاه همیشگی.
گوشه گوشه این دیار شاهد است؛ شاهدی گویا و رسا.
درختانی که در کناره خیابانها قد علم کردهاند،
ساختمانهایی که در دو سوی این مسیرها نظاره میکنند،
آسمان این شهر شاهدی همیشگی است،
ابرهای شاهد میآیند و میروند و جایشان را با شهود جدید عوض میکنند.
دیدگان خورشید هم از تماشای این حضور سیوپنج ساله، برق میزند.
همه چیز مهیاست برای بیعتی دیگر، با لبیکی به امتداد تاریخ شیعه.
ملتی بصیر میآیند تا شوری بر پا کنند.
22 بهمن ...
همه میآیند تا نامشان را در فهرست شگفتیسازانِ حماسهآفرین بگنجانند.
آنان به بگومگوهای سیاسی کاری ندارند؛ هر چند از دعواهای سیاسی غصهدار میشوند، معتقدند درون یک خانواده ممکن است سلیقهها مختلف باشد و گاه اختلاف سلیقه، لازمه پیشرفت است؛ البته معتقدند حرمت قانون و حقوق شهروندی نباید در اختلاف سلیقه نادیده انگاشته شود.
این جناح و آن جناح و فلان حزب و بهمان گروه را در قاموس مردم جایگاهی نیست؛ آنان فقط ولایت را میشناسند.
وقتی کلیم جلودار است، تلاطم نیل که در شمار نمیآید؛ آنان میآیند تا حماسه بیافرینند؛ بلکه میآیند تا ضمن حماسهآفرینی، حماسههای پیشین را تداوم دهند.
روز 22 بهمن تمام ایران میشود یک خیابان؛ خیابانی به نام 22 بهمن.
از همه سلایق و با همه علایق،
همه میآیند تا یک خیابان بسازند و در آن اجتماع کنند.
خیابانی به وسعت ایران،
خیابانی به استواری البرزکوه و به رفعت دماوند بام،
خیابانی به بلندای ایمان و به گستردگی غیرت،
خیابانی به پهنای شهامت و به درازای ایثار و شهادت،
خیابانی به نام 22 بهمن.
22 بهمن ...
22 بهمن یک تاریخ است.
بعضی میگویند یک باور است،
و برخی دیگر عقیده دارند یک واقعیت است،
گمان بعضی هم بر قانون بودن آن حکایت دارد.
هرکس 22 بهمن را به شکلی تفسیر میکند.
همه راست میگویند،
22 بهمن همه اینها هست و بیشتر،
اما مردم میآیند تا این باور را پاس بدارند،
آنان میآیند تا این تاریخ زنده بماند و پویا باشد.
تشکیل خیابان 22 بهمن به وسعت ایران، از پایان یک تراژدی سیاه حکایت است؛ تراژدیای به طول 25 قرن.
پایان این تراژدی سیاه در 22 بهمن سال 57 رقم خورد،
و آن روز شد «روز خدا»، که طلوع آزادی بود.
پاسداشت روز خدا وظیفهای همگانی است.
همه این را میدانند،
زن و مرد، کوچک و بزرگ، خُرد و کلان، پیر و بُرنا،
همه اقوام ایرانی،
از شرق تا غرب این دیار لالهگون،
از شمال تا جنوب سرزمین شهیدان،
از سرزمین مظلومان به پاخاسته آزادی و آزادگی، رئیسعلی دلواری و میرزاکوچکخان جنگلی و شیخ فضلالله نوری و ستارخان و کلنل پسیان و ...
از سرزمین مردان علم و عمل و شهادت، مطهری و بهشتی و دستغیب و مدنی و اشرفی اصفهانی و مجید شهریاری و احمدی روشن و علیمحمدی و ...
از دیار لالهگون سرداران جهاد و شهادت، علی صیاد شیرازی و محمدابراهیم همت و مهدی باکری و مهدی زینالدین و حسین خرازی و احمد کاظمی و عباس بابایی و ...
همه اقوام دلیر و غیور مرد ایرانی؛ کرُد و لُر و بلوچ و گیلک و تالش و تُرک و ترکمن و مازنی و ...،
قمی و کاشانی و اصفهانی و شیرازی و کرمانی و مشهدی و رشتی و سنندجی و اهوازی و زاهدانی و تبریزی و همدانی و زنجانی و ...،
و تـهران بـزرگ،
فارس و عرب و عجم،
شیعه و سنی،
اکثریت و اقلیت در باور مذهبی،
از کرانههای خلیج فارس همیشه فارس تا ساحل لاجوردی خزر نیلگون،
و هرکس که در ایران اسلامی زندگی میکند.
و اینک 35 سال از طلوع روز خدا گذشته و 22 بهمن امسال، جشن تولد 36 سالگیاش است.
برای حفظ دستاورد روز خدا، ایثار و از خودگذشتگیهای عظیمی رقم خورده،
خونهای فراوانی از عزیزان ایران اسلامی پای این درخت فرهنگ و حماسه ریخته شده،
سرتاسر این خاک لالهگون رنگین از خون شهیدان است،
مادران بسیاری جوانان رشیدشان را برای حفظ روز خدا سپر کردند،
سینه مردان غیوری آماج سهمگین تیرهای زهرآگین خصم دون قرار گرفت،
دشمن از هر سو به مقابله برخاست،
خشمش از انقلاب شکوهمند اسلامی پایانی نداشته و ندارد،
به هر شکلی که به عقل ظالمش میرسید و میرسد، علیه انقلاب اقدام کرده و میکند؛ گویی این خصومت پایانی ندارد،
یک روز حمله نظامی و تسلیحاتی،
روز دیگر ترور و کشتار خیابانی،
روز دیگر شبیخون فرهنگی،
روز دیگر حمله به باورها،
و از روز اول محاصره اقتصادی، که حلقههای گوناگونش هر روز تنگتر و تنگتر میشود،
آیا به نتیجه رسیده است؟
زهی خیال باطل!
مگر دشمن میتواند از سد مستحکم این مردم استوار بگذرد؟
اما بر قلب این مردم این دیار، امیر سبز غدیر حاکم است،
و بر دلهاشان فرهنگ سرخ عاشورا جاری است،
خصم دون چه میداند که غدیر چیست و ولایت یعنی چه؟!
برای اهالی خیابان 22 بهمن، «کل یوم عاشورا و کل ارض کربلا» برنامه و قانون زندگی است،
اما آیا دشمن دون این را میفهمد؟!
و صد البته ساکنان خیابان 22 بهمن خوب میدانند دشمن چه سرسخت و لجوج است.
اهالی خیابان 22 بهمن فقط از ولی حرفشنوی دارند و بس؛ کاری به دعواهای سیاسی و بداخلاقیهای روزمره معدودی از سکانداران حکومتی ندارند،
از آنان جلوترند و سیاست را در لفاظیهای دیپلماتیک نمیبینند،
انقلابیاند، مانند ولی،
و به وقت مقتضی انقلابی عمل میکنند باز مثال ولی،
و فقط به سکانداری ولی اعتماد و اطمینان دارند.
اهالی خیابان 22 بهمن میدانند ناخدای این کشتی فقط «ولایت» است،
و امروز این سکانداری به دست توانای ولی حکیم، رهبرمان خامنهای است؛ شاگرد و پیرو تام و تمام خمینی کبیر.
22 بهمن ...
و مردم، به امر ولی، اینبار نیز، به فضل الهی خیابان 22 بهمن را چنان پر میکنند که دشمن انگشت که نه، پنچه حیرت به نیش دهان گزد.
او با خود میاندیشد مگر بارها و بارها بر تحریمها نیفزودیم؟!
مگر با افراشتن چماق زور، حربه گفتوگو و مذاکره را پیش نکشیدیم؟!
مگر فتنه و فتنهگران را پشتیبانی نکردیم و حامی نیستیم؟!
مگر، مگر و مگر و مگر ...!
اما اینجا خیابان 22 بهمن است به وسعت ایران اسلامی،
و 22 بهمن روز خداست،
و خدا، ساکنان روز خود را پشتیبانی بیمنتهاست؛ ساکنانی که دل به انتظار موعود گره زدهاند،
و چشم به مشرق ظهور دوختهاند تا مغرب انتظار را با طلوعش پایان دهند،
و موعود میآید تا منتقم خون شهیدان باشد، و در رأسشان سالار شهیدان،
به امید ظهور پر سرورش!
و این چنین است که 22 بهمن، روز حماسه است و بهمن، ماه حماسه.