طاهره موسوی در گفتگو با خبرنگار اجتماعی پایگاه خبری شهدای ایران ، افزود: پسرم 22 بهمن سال 45 به دنیا آمد و در 22 اسفند سال 63 درعملیات بدر به شهادت رسید و سن کمی داشت ولی، برای دفاع از اعتقاد و اسلام وارد عرصه کارزار شد و در این راه به شهادت رسید، راهی که خودش انتخاب کرد و آن را به سرانجام رساند.
وی به خصوصیات اخلاقی و رفتاری مسعود اشاره کرد و گفت: او پسر باهوش و درسخوانی بود و با دیگر هم سن و سالان خود در آن زمان متفاوت بود به گونه ای که علاوه بر تحصیل در هنرستان، به دلیل توانایی های هنری اش در کلاس های هنرهای تجسمی هم شرکت می کرد و این خصوصیت سبب شده بود یکی از معلمانش او را هدایت کند، معلمی که تا به امروز با من در ارتباط است و همواره جویای احوالم است.
هر بار که شهید گمنام می آورند برایشان گریه می کنم
او که اینک 30 سال است در انتظار بازگشت فرزندش قرار دارد خاطرنشان کرد: هر بار که شهید گمنامی را به کشور می آورند، برای مدتی گریه می کنم و این احساس را دارم که ممکن است فرزند من نیز در میان آن ها باشد ولی، خدا را شکر می کنم همانگونه که مزار حضرت زهرا(س)، پنهان مانده است، مزار پسرم نیز پنهان است و از این بابت که خدا و امام رضا(ع)، این صبر را به من عطا کرده است شاکرم.
این مادر شهید به آخرین خوابی که از فرزندش دیده است اشاره کرد و افزود: چندی پیش تعداد 300 تن از شهدای گمنام را در کشور تشییع کردند و با وجود اینکه از چنین برنامه ای خبر نداشتم، شب قبل از ورود این شهدا به کشور، درخواب دیدم که پسرم وارد خانه شده است در حالی که لاغر شده بود و خاک تمام سر و صورت او را گرفته بود و لباس بسیجی اش بر تنش بود. او را صدا کردم و مرا دید و پس از لحظه ای از خانه خارج شد و از آن شب به بعد دیگر او را در خواب ندیدم. فردای همان روز بود که خبر رسید 300 تن از شهدای گمنام دفاع مقدس تفحص شده و به کشور بازگشتند. مطمئن هستم فرزندم نیز در میان همین پیکرها است.
جشن تولد مسعود را در مسجد می گیرم
وی با بیان اینکه مسعود در 22 بهمن به دنیا آمد گفت: هرسال با خرید شیرینی و توزیع شکلات مراسم شادمانی برای او برگزار می کنم و تمام اهل محل و خانواده های شهدا را دعوت می کنم ولی، در سال های اخیر به دلیل کسالتی که دارم نتوانستم به مزار شهدا بروم و با خرید شیرینی و کمک دوستان آن را در میان مردم توزیع می کنم.
این اسوه صبر و مقاومت با اشاره به اینکه برخی ها از مشکلات امروز زندگی به سرعت خسته و دل آزرده می شوند، علت این خستگی را نبود ایمان کافی در افراد دانست و گفت: من شش پسر و دو دختر داشتم که دخترانم در همان دوران کودکی درگذشتند و مسعود نیز مفقود الجسد شد. یکی از آن ها جانباز 45 درصد شد و خواهران و برادرانم نیز هر یک فرزندان خود را در راه اسلام تقدیم کردند و اینک همگی آنان مرحوم شده اند.همسرم نیز 20 سال پیش از غصه از دست دادن مسعود درگذشت و اینک تنها هستم ولی، به دلیل ایمان و اعتقادی که به قدرت خدا دارم سال ها است با تحمل کوه مشکلات همچنان آماده مقابله با سختی ها و مشکلات هستم که این توان را صرفا در صبر و توکل به خدا و عنایت ائمه و امام رضا(ع) کسب کرده ام.
وی به جوانان توصیه کرد: نباید در مقابل مشکلات به راحتی شانه خالی کرد، اگر دیروز جوانانی مانند مسعود به جبهه نمی رفتند و یا جوانان دیگر برای ایجاد انقلاب به پا نمی خواستند، کشور ما نیز مانند افغانستان و سوریه و عراق درگیر جنگ می شد و امنیتی امروز وجود نداشت. نباید به خاطر برخی گرانی ها و مشکلات دیگر ایمان و اعتقاد خود را از دست بدهیم بلکه باید با بردباری و توکل به خدا کوه مشکلات را از سر راه برداریم.
حقوق بنیاد شهید را به بهزیستی و کمیته امداد می دهم
وی با اشاره به اینکه هیچ کس نمی تواند از دنیا برای خود چیزی به آخرت ببرد و باید توشه ای به غیر از مطاع دنیا برای ذخیره آخرت تهیه کرد، گفت: بنیاد شهید حقوقی را به من برای گذران زندگی پرداخت می کند که به آن نیازی ندارم و این پول را به هیات های مذهبی، کمیته امداد و بهزیستی و افرادی که نیازمند هستند می دهم تا بتوانند زندگی کنند.
با شهردار تهران قهر هستم!
این مادر شهید، مهمان نوازی را خصلت خانواده های ایرانی و خصوصا خانواده های شهدا دانست و گفت: دو سال است که از دفتر شهردار تماس می گیرند که می خواهند به منزل ما بیایند و هر بار نیز با آمدن افراد موافقت کرده ام ولی، در این دو سال شهردار با وجود قراری که گذاشته بود به منزل ما نیامد و روزی به ما گفتند که به فرهنگسرا برویم و با وی دیدار داشته باشیم ولی من به معاون شهردار گفتم که با شهردار قهرم و دیگر اجازه نمی دهم به خانه ما بیاید.
وی خاطرنشان کرد: از سوی بنیاد شهید هم سالانه یک بار به ما سر می زنند و از طرف سپاه نیز افرادی می آیند و صحبت می کنند و می روند که از آن ها تشکر می کنم.
این مادر شهید با اشاره به اینکه توقعی از مسئولان ندارد گفت: هیچ وظیفه ای گردن مسئولان و مردم برای رسیدگی به ما وجود ندارد و نباید این انتظار در میان خانواده ای باشد که چون فرزند و یا همسرش شهید شده است مسئولان وظیفه ای در مقابل آن ها دارند چرا که، شهدا خودشان این راه را انتخاب کردند و برای اعتقاد و دین خود به جبهه ها رفتند و به شهادت رسیده اند و نباید با غر زدن اجر و ثواب کاری را که آنان به انجام رسانده اند خراب کرد.
این مادر شهید در نهایت مهمان نوازیش می گوید من دیگر شهردار تهران را به منزلم راه نمی دهم چرا که چندین بار برای او تدارک دیده ام و او بد قولی کرده است ولی قدم سایر مردم و مسئولین بر چشم ماست.
پایگاه خبری شهدای ایران آماده هماهنگ کردن دیدار مسئولین با این مادر جاوید الاثر است.
مادرم مهم اینه که پیش خدای خودت سربلند هستی...
من خاک پایت هستم مادر
والعاقبت للمتقین