به گزارش شهدای ایران در اوایل شهریور ۸۹۳ هجری شمسی که معادل دهه آخر اوت ۱۵۱۴ میلادی است، دشت چالدران شاهد درگیری صفویان و عثمانیها بود. هدف سلطان سلیم عثمانی از به راه انداختن جنگ با ایرانیها جدا کردن بخشی از خاک ایران و نیز جلوگیری از گسترش تشیع بود.
بنا بر این گزارش، هرچند سلطان عثمانی بخشی از خاک ایران را جدا کرد، ولی مدتی بعد مقاومت مردم تبریز وی را وادار به بازگشت کرد. این جنگ هر قدر که بد بود به حاکمان ایران، این را آموخت که برای دفاع از کشور، باید به علم و سلاح روز مسلط شوند. تلخی ماجرا آنجاست که سرسلسله دودمان صفوی، پیش از آن میپنداشت توپ سلاح کشتار جمعی و کاربرد آن خلاف آیین جوانمردی است.
در شهریور ۱۳۲۰ یعنی ۴۲۷ سال پس از جنگ چالدران، ایران این بار از جنوب و شمال مورد حمله قوای متفقین قرار گرفت. این بار جنگ در زمان سرسلسله دودمان پهلوی اتفاق میافتاد. بهانه نزدیکی رضاخان به آلمان و دور شدن از انگلیسیها که رضاخان میرپنج را به حکومت رسانده بودند، در نگرانی متفقین و حمله به ایران مؤثر بود، ولی شاید دلیل اصلی حمله به ایران، دیگر الزامات ناعادلانه جنگ عالمگیر بود.
ارتش و دولت رضاخانی دچار تشتت و سردرگمی شد و نتوانست مطابق هزینهای که کشور برای آن انجام داده بود از ایران دفاع کند، اما در همان ارتش هم افسران و سربازان وطندوستی بودند که در فداکاری برای میهنشان تردید نکنند.
چند صد افسر و سرباز ایرانی و به ویژه از نیروی دریایی ایران در جنگ با مهاجمین انگلیسی در جنوب شهید شدند و جمع دیگری نیز در نبرد با روسها در شمال کشور از جان خود گذشتند. در سوم شهریور غلامعلی بایندر، فرمانده وقت نیروی دریایی ایران که در بازگرداندن حاکمیت ایران بر جزایر سهگانه نقش داشت در جنوب و روز بعد برادرش یدالله که کفیل فرماندهی نیروی دریایی در دریای خزر بود، در جنگ با روسها و در شمال کشور شهید شدند. یک آذری در انزلی و برادرش در خرمشهر برای دفاع از ایران شهید شدند.
فرزندان آن روز ایران به جبر گذر تاریخ گمنامتر ماندهاند. از یکی از بایندرها، مزاری در انزلی باقی مانده و یک بازی رایانهای که به یادش ساخته شده است و نیز نام چند شهید نیروی دریایی ۷۱ سال پیش بر ناوهای ارتش جمهوری اسلامی و از جمله ناوهای شهید بایندر و شهید نقدی باقی مانده است.