این سیاست دسترسی مردم به سینمای ایرانی را فراگیر و دست چپاولگران را از تعدی به حقوق فرهنگی کوتاه میکند. جشنواره فجر میتواند اولین تجلیگاه موفقیتهای فنی سینمای ما باشد.
به گزارش شهداي ايران به نقل از ایسنا: رئیسجمهور در پیامی به مناسبت آغاز سی و دومین جشنواره فیلم فجر، گفت: بازگرداندن تماشاگر قهرکرده از سینما، ضروریترین مسئولیت امروز مدیران و سینماگران ماست. سینما بدون تماشاگر معنا ندارد و جشن و جشنواره آن روز معنا مییابد که بدانیم مردم از سینمای بومی خود راضیاند و به آن دل بستهاند.
متن کامل پیام حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جشنواره فجر مهمترین گردهمایی سالانه سینماگران و محبوبترین جشن سینمایی در کشور عزیز ما است. اکنون، سی و دومین دورۀ آن را گرامی میداریم و امیدواریم هنرنمایی نامآوران در کنار چالشگریِ نامجویان، طلیعهدار سالی پر از رونق و تعالی برای سینمای ایران باشد. این پیام مروری است بر سیاستهای دولت تدبیر و امید در عرصه سینما به مثابه هنریترین صنعت و صنعتیترین هنر، در اولین سالی که اعتدالگرایی میهمان جشن بزرگ سینمای ایران است.
آنچه از برگزاری این آیین پر شکوه مهمتر است، لزوم حرکت شتابنده از نمایشی سالانه به سوی مخاطبانی همیشگی در سالنهای سینماست. جشنواره فجر میتواند آغازگر جشنی باشد که در طول سال در سالنهای سینمای کشور برپا میشود و مخاطب را به تماشای فیلم ایرانی دعوت میکند؛ تماشاگری که باور کرده سینماگر هموطن، همدرد و همدلش، توانایی نمایش خلاقانه دغدغههای او را بر پرده سینما دارد. بازگرداندن تماشاگر قهرکرده از سینما، ضروریترین مسئولیت امروز مدیران و سینماگران ما است. سینما بدون تماشاگر معنا ندارد و جشن و جشنواره آن روز معنا مییابد که بدانیم مردم از سینمای بومی خود راضیاند و به آن دل بستهاند.
رقابت «صفحه» با «پرده» بر سرِ جلب توجه و کسب رضایتِ تماشاگرِ انتخابگر، چنان جدی شده که زندگی روزمره همه ما در محاصره محصولات متنوعی قرار گرفته که از چهارگوشه دنیا، مصرفکنندگان را به خود میخواند. کمیت بالا و سهولت دسترسی به تولیدات بصری در دنیا، احتمال موفقیت سیاست انحصار را از بین برده است. خاماندیشی است که تصور کنیم تماشاگر، چشمانتظار میماند که ما چیزی تولید کنیم و بر پرده نمایش دهیم؛ دلالان فرهنگی بر سر چهارراههای تردید ما ایستادهاند؛ وه که چه گران تماشا میفروشند و چه ارزان دل میبرند. تلاش را باید صد چندان کرد تا «سینما» را به هنرمندان واقعی این کشور بسپاریم و به اغیار وا مگذاریم و مراقب باشیم تا «سفره تماشا» از «نان حلالِ سینمایِ خانگی» خالی نشود.
سینمای ما میتواند موانع فناورانه را از سر راه راضی کردن تماشاگران برطرف کند و همان استانداردی را به آنان عرضه کند که در سینمای تراز اول امروز دنیا مرسوم است. دیجیتالسازیِ تولید و عرضه، یکی از گذرگاههای خطیر در راه استقرار زنجیره ارزش در سینمای فردای ایران است. این سیاست دسترسی مردم به سینمای ایرانی را فراگیر و دست چپاولگران را از تعدی به حقوق فرهنگی کوتاه میکند. جشنواره فجر میتواند اولین تجلیگاه موفقیتهای فنی سینمای ما باشد.
سینماگران ما نه در برجهای عاج بلکه همینجا کنار مردم زندگی میکنند و چه بسا خود را ملزم به موضعگیری علیه جریان یا موجی بدانند که در دورهای آنها را گرفتار کرده است. گریزی از این قبیل واکنشها نیست؛ هنرمند همان است که گاه قهر میکند، خشمگین میشود یا مبالغه میکند. اما خواسته این برادر کوچکتان این است که از آنچه پشت سر گذاشتهایم فاصله بگیریم؛ دوران جدیدی آغاز شده و وقت آن است که با کرامت از آنچه پیش از این در حوزه سینما گذشته، بگذریم؛ اگر چه آن عبرتها را هرگز فراموش نخواهیم کرد. امروز و پس از گذشتِ این چند سالی که بر فرهنگ و هنر گذشت، سینمایِ کشورم را قدری غبار گرفته و غمگین میبینم. فیلمساز سرزمینم به من میگوید حالا که انسانِ ایرانی، حماسه بیست و چهارم خرداد را رقم زده است، به من آزادی بده و بگذار واقعیتهای تلخ و تیرهای را که تا دیروز نمیتوانستم، امروز در فیلمهایم نشان دهم! من به او میگویم آن واقعیتها را که همگان بیش و کم میدانند، بیا تا در کنارِ تیرگیهای واقعیت، نقطههایی روشن از حقیقت را هم نشان دهیم. میگوید بگذار در فیلمم از خطرِ بیماریِ واگیردارِ فساد و ریا و دروغ و از مسابقه هولناک و بیرحمانه «پول درآوردن به هرقیمت» بگویم. به او میگویم بگو، از تمامِ این بدیها بگو، اما اگر میشناسی و میتوانی «ستارهای» را به من و مردمم نشان بده که با وجود تمام سختیها، به همه کجیها و پلشتیها، قهرمانانه «نه» میگوید و واقعیت تیره را به حقیقت روشن تبدیل میکند.
بیایید باهم به افقهای وسیعتری در پیش رو چشم بدوزیم و با رجوع به ذخایر عظیمی که در بطن تمدن پویای اسلامی و ایرانی نهفته است، دوره پرشوری را بسازیم که سینمای ایران نه تنها شاهد همراهی تماشاگر هموطن، بلکه میزبان بینندگانی در کشورهای همجوار و چه بسا در افقی وسیعتر باشد. اکنون که جهان به استقبال پیام ملت ایران در قالب طرح «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» شتافته و تیغ ایرانهراسی کند شده و صدای رسای اعتدال و عقلانیت از این سرزمین طنینانداز شده است، جشنواره فجر میتواند مسیر رسیدن به این مقصود را هموار کند و درآمدی باشد برای جشنهایی وسیعتر که بابت توفیقات سینمای ایران در خرسندکردن تماشاگران بینالمللی برپا خواهد شد.
در پاسخ سینماگری که نه فقط سودای سیمرغ که هوای درخشش جهانی دارد و میگوید بگذار آزاد باشم تا با فیلمهایم به شرق و غرب عالم سفر کنم، میگویم سفر به سلامت، اما قول بده جایزه اولت را از مردم سرزمین خودت بگیری! به او میگویم آزاد باش و منصفانه از واقعیتها بگو، اما حقیقتها را هم فراموش نکن. با او زمزمه خواهم کرد؛ حُسنِ هنر به همراه ملاحتِ ایمان، اثر فرهنگی را ابدی و جهان گیر میکند؛ در پرده با صورتگرِ سرزمینم همان را میگویم که حافظ بیپروا گفت:
حُسنت به اتفاقِ ملاحت جهان گرفت آری! به اتفاق، جهان میتوان گرفت
مایلم در همین مراسم با شکوه اعلام نمایم که نهاد ریاست جمهوری آماده است با کمک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همه توان خود را برای حمایت از سینماگرانی به کار ببندد که در راه آشتی دادن همه مردم ایران با سینمای ملی و یا عرضه آثار فرامرزی و میان فرهنگی تلاش میکنند. از این رو در نظر دارد همه ساله جایزه ویژهای با عنوان «جایزه ملی ریاست جمهوری» به بهترین آثار هنری کشور خصوصاً آثار سینمای داستانی و مستند اهدا کند.
حسن روحانی
رئیس جمهوری اسلامی ایران»
متن کامل پیام حجتالاسلام والمسلمین حسن روحانی به شرح زیر است:
«بسم الله الرحمن الرحیم
جشنواره فجر مهمترین گردهمایی سالانه سینماگران و محبوبترین جشن سینمایی در کشور عزیز ما است. اکنون، سی و دومین دورۀ آن را گرامی میداریم و امیدواریم هنرنمایی نامآوران در کنار چالشگریِ نامجویان، طلیعهدار سالی پر از رونق و تعالی برای سینمای ایران باشد. این پیام مروری است بر سیاستهای دولت تدبیر و امید در عرصه سینما به مثابه هنریترین صنعت و صنعتیترین هنر، در اولین سالی که اعتدالگرایی میهمان جشن بزرگ سینمای ایران است.
آنچه از برگزاری این آیین پر شکوه مهمتر است، لزوم حرکت شتابنده از نمایشی سالانه به سوی مخاطبانی همیشگی در سالنهای سینماست. جشنواره فجر میتواند آغازگر جشنی باشد که در طول سال در سالنهای سینمای کشور برپا میشود و مخاطب را به تماشای فیلم ایرانی دعوت میکند؛ تماشاگری که باور کرده سینماگر هموطن، همدرد و همدلش، توانایی نمایش خلاقانه دغدغههای او را بر پرده سینما دارد. بازگرداندن تماشاگر قهرکرده از سینما، ضروریترین مسئولیت امروز مدیران و سینماگران ما است. سینما بدون تماشاگر معنا ندارد و جشن و جشنواره آن روز معنا مییابد که بدانیم مردم از سینمای بومی خود راضیاند و به آن دل بستهاند.
رقابت «صفحه» با «پرده» بر سرِ جلب توجه و کسب رضایتِ تماشاگرِ انتخابگر، چنان جدی شده که زندگی روزمره همه ما در محاصره محصولات متنوعی قرار گرفته که از چهارگوشه دنیا، مصرفکنندگان را به خود میخواند. کمیت بالا و سهولت دسترسی به تولیدات بصری در دنیا، احتمال موفقیت سیاست انحصار را از بین برده است. خاماندیشی است که تصور کنیم تماشاگر، چشمانتظار میماند که ما چیزی تولید کنیم و بر پرده نمایش دهیم؛ دلالان فرهنگی بر سر چهارراههای تردید ما ایستادهاند؛ وه که چه گران تماشا میفروشند و چه ارزان دل میبرند. تلاش را باید صد چندان کرد تا «سینما» را به هنرمندان واقعی این کشور بسپاریم و به اغیار وا مگذاریم و مراقب باشیم تا «سفره تماشا» از «نان حلالِ سینمایِ خانگی» خالی نشود.
سینمای ما میتواند موانع فناورانه را از سر راه راضی کردن تماشاگران برطرف کند و همان استانداردی را به آنان عرضه کند که در سینمای تراز اول امروز دنیا مرسوم است. دیجیتالسازیِ تولید و عرضه، یکی از گذرگاههای خطیر در راه استقرار زنجیره ارزش در سینمای فردای ایران است. این سیاست دسترسی مردم به سینمای ایرانی را فراگیر و دست چپاولگران را از تعدی به حقوق فرهنگی کوتاه میکند. جشنواره فجر میتواند اولین تجلیگاه موفقیتهای فنی سینمای ما باشد.
سینماگران ما نه در برجهای عاج بلکه همینجا کنار مردم زندگی میکنند و چه بسا خود را ملزم به موضعگیری علیه جریان یا موجی بدانند که در دورهای آنها را گرفتار کرده است. گریزی از این قبیل واکنشها نیست؛ هنرمند همان است که گاه قهر میکند، خشمگین میشود یا مبالغه میکند. اما خواسته این برادر کوچکتان این است که از آنچه پشت سر گذاشتهایم فاصله بگیریم؛ دوران جدیدی آغاز شده و وقت آن است که با کرامت از آنچه پیش از این در حوزه سینما گذشته، بگذریم؛ اگر چه آن عبرتها را هرگز فراموش نخواهیم کرد. امروز و پس از گذشتِ این چند سالی که بر فرهنگ و هنر گذشت، سینمایِ کشورم را قدری غبار گرفته و غمگین میبینم. فیلمساز سرزمینم به من میگوید حالا که انسانِ ایرانی، حماسه بیست و چهارم خرداد را رقم زده است، به من آزادی بده و بگذار واقعیتهای تلخ و تیرهای را که تا دیروز نمیتوانستم، امروز در فیلمهایم نشان دهم! من به او میگویم آن واقعیتها را که همگان بیش و کم میدانند، بیا تا در کنارِ تیرگیهای واقعیت، نقطههایی روشن از حقیقت را هم نشان دهیم. میگوید بگذار در فیلمم از خطرِ بیماریِ واگیردارِ فساد و ریا و دروغ و از مسابقه هولناک و بیرحمانه «پول درآوردن به هرقیمت» بگویم. به او میگویم بگو، از تمامِ این بدیها بگو، اما اگر میشناسی و میتوانی «ستارهای» را به من و مردمم نشان بده که با وجود تمام سختیها، به همه کجیها و پلشتیها، قهرمانانه «نه» میگوید و واقعیت تیره را به حقیقت روشن تبدیل میکند.
بیایید باهم به افقهای وسیعتری در پیش رو چشم بدوزیم و با رجوع به ذخایر عظیمی که در بطن تمدن پویای اسلامی و ایرانی نهفته است، دوره پرشوری را بسازیم که سینمای ایران نه تنها شاهد همراهی تماشاگر هموطن، بلکه میزبان بینندگانی در کشورهای همجوار و چه بسا در افقی وسیعتر باشد. اکنون که جهان به استقبال پیام ملت ایران در قالب طرح «جهان عاری از خشونت و افراطیگری» شتافته و تیغ ایرانهراسی کند شده و صدای رسای اعتدال و عقلانیت از این سرزمین طنینانداز شده است، جشنواره فجر میتواند مسیر رسیدن به این مقصود را هموار کند و درآمدی باشد برای جشنهایی وسیعتر که بابت توفیقات سینمای ایران در خرسندکردن تماشاگران بینالمللی برپا خواهد شد.
در پاسخ سینماگری که نه فقط سودای سیمرغ که هوای درخشش جهانی دارد و میگوید بگذار آزاد باشم تا با فیلمهایم به شرق و غرب عالم سفر کنم، میگویم سفر به سلامت، اما قول بده جایزه اولت را از مردم سرزمین خودت بگیری! به او میگویم آزاد باش و منصفانه از واقعیتها بگو، اما حقیقتها را هم فراموش نکن. با او زمزمه خواهم کرد؛ حُسنِ هنر به همراه ملاحتِ ایمان، اثر فرهنگی را ابدی و جهان گیر میکند؛ در پرده با صورتگرِ سرزمینم همان را میگویم که حافظ بیپروا گفت:
حُسنت به اتفاقِ ملاحت جهان گرفت آری! به اتفاق، جهان میتوان گرفت
مایلم در همین مراسم با شکوه اعلام نمایم که نهاد ریاست جمهوری آماده است با کمک وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی همه توان خود را برای حمایت از سینماگرانی به کار ببندد که در راه آشتی دادن همه مردم ایران با سینمای ملی و یا عرضه آثار فرامرزی و میان فرهنگی تلاش میکنند. از این رو در نظر دارد همه ساله جایزه ویژهای با عنوان «جایزه ملی ریاست جمهوری» به بهترین آثار هنری کشور خصوصاً آثار سینمای داستانی و مستند اهدا کند.
حسن روحانی
رئیس جمهوری اسلامی ایران»