شهدای ایران: مریم فیروزفر: پخش سریال «آوای باران» از شبکه سه سیما به پایان رسید و آنچه در ادامه میخوانید، گفتوگو با بازیگر نقش «فرید» در این سریال است:
** سریال «آوای باران» چندمین تجربه شما با آقای سهیلیزاده است؟
-تجربه چهارم است. پیش از این سریالهای ترانه مادری، دلنوازن و 3، 5، 2 را با ایشان کار کردهام.
**کدامیک از این سریالها را به بقیه ترجیح میدهید؟
-من همیشه میگفتم ترانه مادری بهترین کارم است ولی الان آوای باران را ترجیح میدهم.
** به چه دلیل؟
-به خاطر نقش متفاوتی که در این سریال بازی کردم و مدت زیادی بود که دنبال چنین نقشی میگشتم. ای ننقش را خیلی دوست دارم.
**این متفاوت بودن چه شاخصههایی دارد؟
-نوع بیان کارکترها، نوع حرکات میمیک صورت، حرکات بدن همه متفاوت است. ضمن اینکه نقشی که فرید در کل داستان دارد و تاثیرگذاری که دارد برایم خیلی دلچسب است.
**هر بازیگری هر بار که نقش جدیدی را ایفا میکند،با هدف کاملتر شدن است. فکر میکنید با آوای باران گام متفاوتی برداشتهاید؟
-دقیقا. شاید از من اگر بپرسند و نگویند از خودش تعریف میکند، احساس میکنم با سریال «آوای باران» یک پله در بازیگری من تغییر ایجاد شد.
**شاید بار دراماتیک بالای سریال باعث شده تا شما این تفاوت را در بازیتان احساس کنید؟
-صد در صد. یعنی یک بار اصلی کار روی بخش درام آن است.
ـ در انتقادها عنوان شده بود که «آوای باران» شبیه فیلم هندی شده است، شما هم با این موضوع موافق هستید؟
-آخر هر فیلمی که ساخته میشود و یک بچهای گم میشود میگویند فیلم هندی، من این را قبول ندارم؛نه اینکه بگویم تعصب خاصی روی این سریال دارم نه، به نظر من فیلمنامه این طور نیست و بچههای نویسنده در همه موارد این سریال سنگتمام گذاشتند. این یک مقدار بیانصافی است که بگویند فیلم هندی است چون واقعاً همه عوامل در این سریال سنگ تمام گذاشتند.
**بحث پسر و پدری که بین شما و آقای درخشان وجود دارد، به نظرتان خوب از آب درآمد؟ چرا چنین پدری با این خصوصیات پسرش اینقدر با او فرق دارد؟
-ما این تفاوت را از بچگی فرید دیدیم. در فاز قبلی بچگیهای فرید را نشان میداد، میدیدیم فرید یک جورایی فرق میکرد با مامانش، حتی یک جایی در قسمتهای اولیه فرید میآید پیش پدرش و مادرش را لو میدهد که باران را اذیت کرده، یعنی یک جورایی حامی باران بود و یک جورایی سیستم طرز فکرش با پدر و مادرش فرق میکرد. فکر کنم در بزرگیاش هم به یک بلوغ فکری و یکسری اعتقادات رسیده و حاضر نیست در خانهای باشد که پولش غصبی است یا خانه غصبی است و از مال حلال نیست.
**یک بخش از تربیت افراد به محیط برمیگردد و فرید هم در محیطی با حضور همین پدر و مادر بزرگ شده است.
-صددرصد و همه محیط برای محیط نیست، ما در جامعهمان داریم خیلی آدمهایی هستند که خودش مذهبی است ولی خانوادهاش اینجور نیستند و یا برعکس را هم میبینیم، خانواده مذهبی ولی بچه یک جور دیگر. در جامعه که بزرگ میشوی بستگی دارد با چه طرز تفکرهایی معاشرت بکنی. یک پسر بچه از یک سنی بیرون از خانه است و بستگی دارد با چه آدمهایی معاشرت کند.
**به نظرتان رابطه سنی بین فرید و پدرش خوب از آب درآمده؟
-این را من واقعا نمیتوانم جواب بدهم. این برمیگردد به طرز فکر کارگردان و تهیهکننده. من نمیتوانم اظهارنظری روی این قضیه بکنم ولی شما اگر بخواهید حساب بکنید باز میگردد به فاز قبلی که در آن سن جوانی نادر و سیمین یک بچه داشتند که نزدیک سن باران بوده که باران پدرش سنش بالاتر از آقای سام درخشان بوده، باز میتوانیم برگردیم به اینکه اینها زود ازدواج کردند و زود بچهدار شدند.
**سریال با موضوع کودکان کار ساخته شده، فکر میکنید سریال توانست به این قشر از جامعه کمک کند؟
-من خودم به عنوان یک آدمی که در جامعه هستم موقعی که دارم این فیلمنامه را میخوانم و روی آن کار میکنم خیلی نوع نگاهم عوض شده به این بچههایی که سرچهاراه میمانند که خیلی هم زیاده شده. من به شخصه نگاهم عوض شده شاید 4 نفر دیگر که این فیلم را میبینند نوع نگاهشان عوض شده باشد و 4 تا مسئول دیگر ببینند و کاری بکنند. واقعاً خانههایی هست که مثل خانه شکیب که بچهها را آنجا بزرگ میکنند. من یک بار فیلمنامه را خواندم از خانه رفتم بیرون بلافاصله سرچهار راه یک دختر بچهای و یک بچهای روی دوشش بسته بودند و پرسیدم واقعا همه این چیزها درست است؟ 12 شب ماشین میآید دنبالشان جمعشان میکند، همه اینها هست واقعا؛ نوع نگاه من عوض شد شاید دو نفر دیگر هم نگاهشان عوض شده باشد و همین دو نفر در یک جامعه بس است.
**احساس نمیکنید در این سریال اصطلاحا خیلی بچه مثبت بودید؟
-ما جایی غلو نداشتیم، من فکر میکردم حتی خیلی بیشتر از این به بحث مذهبی بودن این آدم پرداخته شود چون که اتفاقا به نظر من پرداخته نشده و این فقط بحثش این است خانهای که غصبی است زندگی نمیکند و یکسری از حلال و حرامها معتقد است یک اعتقاد خاصی دارد به این چیزها. به نظر من خیلی پرداخته نشده است.
**مواجهه مخاطبان با شما چطور بود؟
-خدا را شکر خوب بوده، من خیلی میترسیدم که یک نقشی را که اینقدر متفاوت است بازی کنم که تا به حال بازی نکردم. خدا را شکر خوب بوده و بعضیها هم خوششان نیامده و بعضیها هم دوست داشتند. بالاخره همیشه راضی و ناراضی هست. بیشترش راضی بودند و یک بخشش هم راضی نبودند.
**سینما را بیشتر دوست دارید یا تلویزیون؟
-من تلویزیون را از این بابت دوست دارم که با مخاطب بیشتری سروکار دارم و تلویزیون هم طوری است که باید با آدمهای حرفهای کار کنی تا خوب دیده شود. ولی نمیشود گفت تلویزیون را بیشتر دوست دارم یا سینما را؛ تلویزیون حرفهایاش را خیلی دوست دارم و سینما را هم دوست دارم.
**دوست دارید چه نقشهایی را بیشتر بازی کنید؟
-من بزرگترین چیزی که همیشه فکر میکنم این است که کاراکتری بازی کنم که متفاوت باشد. سعی میکنم اینطور باشد ولی یک جاهایی نمیشود کاری کرد و مجبور میشوم کارهای تکراری انجام بدهم.
**چهار کار با آقای سهیلیزاده کار کردهاید، به نظرتان کارگردانی این کارها با هم تفاوت داشت یا همه مثل هم بودند؟
-صددرصد چهار کار با هم تفاوت داشتند. آقای سهیلیزاده از آن کارگردانهایی است که نمیآید سر صحنه 4 تا تصمیم بگیرد. یعنی وقتی میآید ابتدا دکوپاژ را آماده میکند. ایشان بنا به فیلمنامه و بنا به متنی که دارند، دکوپاژ دارند. مثلا ما در سه پنج دو، میزانس و دکوپاژ خیلی خاصی نداشتیم چون طنز بود و میزانس و دکوپاژ مخصوص خودش را داشت ولی اینجا خیلی پیچیدهتر است. میزانس و دکوپاژهای خیلی زیاد دارد، حرکتهای بازیگرها بیشتر است، به خاطر اینکه بار درامش دربیاید خیلی حرکاتش بیشتر است. به خاطر این خیلی فرق میکند. من خودم به شخصه جزء کسانی هستم که میگویم شاید دو یا سه تا سوپراستار کارگردانی در تلویزیون داشته باشیم که آقای سهیلیزاده یکی از آنهاست. یکی آقای مقدم هم هستند که جزو کارگردانانی هستند که فوقالعاده هستند، کارگردانها زیادی هستند ولی به نظرم دو بیشتر سوپراستار نداریم.
**صحبت پایانی؟
-یک تشکر ویژه بکنم از تهیهکنندهمان که واقعا مثل یک رفیق پشت عواملش بود و هر کاری از دستش برآید انجام میدهد واقعا از ایشان تشکر میکنم.