آینده جنگ ایران و اسرائیل: تحلیل استراتژیک و سناریوپردازی آیندهنگرانه
شهدای ایران: امیر فتحی کارشناس حوزه بین الملل طی مطلبی نوشت:
طی سالهای اخیر، تنشهای میان ایران و اسرائیل از حالت جنگ نیابتی و سایهافکنی اطلاعاتی به سطح رویارویی مستقیم نزدیک شده است. رسانههای تحلیلی و اندیشکدههای بینالمللی از درگیریهای نظامی و حملات موشکی مستقیم در سالهای اخیر گزارش دادهاند، که این روند نشاندهنده تغییرات اساسی در ساختار امنیتی خاورمیانه است.جنگ ۱۲ روزهٔ سال ۲۰۲۵ یکی از نقاط عطف این تقابل بوده که نشان داد برخورد مستقیم میتواند پیامدهای عمیق نظامی، اقتصادی و اجتماعی داشته باشد. این مقاله میخواهد این تحولات را در چارچوب سناریوپردازی تحلیل کند.
مرور ادبیات و مبانی نظری:
۱. تئوری تعادل قدرت و جنگهای مدرن:
تعارض ایران و اسرائیل را میتوان در چارچوب نظریه تعادل قدرت تحلیل کرد، که در آن هر بازیگر برای حفظ امنیت خود و تضعیف رقیب از ابزارهای سخت و نرم استفاده میکند. اسرائیل و ایران هر دو از قدرت نظامی، جاسوسی، و ابزار اطلاعاتی برای کاهش توان طرف مقابل بهره میبرند.
۲.جنگ نیابتی و نقش بازیگران منطقهای:
در دهههای اخیر، تنش میان دو کشور اغلب از طریق بازیگران نیابتی مانند حزبالله در لبنان، حماس در غزه، و گروههای شبهنظامی در سوریه و عراق بروز یافته است. این جنگ نیابتی بخش مهمی از استراتژی دو کشور بوده است و به افزایش بیثباتی منطقه کمک کرده است.
۳. جنگ سایبری و اطلاعاتی:
درگیری سایبری میان ایران و اسرائیل، از جمله عملیاتهای نفوذ و سرقت اطلاعات، نمونهای از جنگ نوین اطلاعاتی است که میتواند امنیت زیرساختها را تهدید کند و فضای جنگ را گسترش دهد.
/تحلیل و سناریوهای آینده/
سناریوی اول:
جنگ مستقیم و مداوم
اگر تنشها ادامه یابد، احتمال یک جنگ مستقیم تمامعیار وجود دارد. حملات موشکی، درگیریهای هوایی، و واکنش متقابل هر دو کشور به یکدیگر میتواند منجر به مواجههای گسترده شود که پیامدهای انسانی و اقتصادی عظیم بر جای گذارد.
پیامدها:
تلفات انسانی و نظامی افزایش مییابد.
زیرساختهای حیاتی تخریب میشوند (صنایع نفتی، تأسیسات انرژی و…).
فضای منطقهای به بیثباتی گستردهتر کشیده میشود.
سناریوی دوم:
تشدید جنگ نیابتی در منطقه
در این حالت، جنگ مستقیم به تعویق میافتد، اما ایران و اسرائیل از گروههای نیابتی برای تضعیف یکدیگر استفاده میکنند. این سناریو شامل افزایش حملات حزبالله، شبهنظامیان عراق و عملیات اطلاعاتی پنهان است.
پیامدها:
تمرکز بر «قرن نیابتی» با درگیریهای پراکنده در چند کشور.
افزایش هزینههای نظامی برای بازیگران منطقهای.
خطر گسترش به دیگر کشورها (مثلاً لبنان، سوریه، عراق).
سناریوی ۳:
جنگ سایبری و غیرمستقیم
جامعهٔ جهانی بهطور فزایندهای از ابزارهای سایبری و تکنیکهای جنگ اطلاعاتی استفاده میکند. این سناریو فراتر از میدانهای جنگ کلاسیک است و شامل حملات به زیرساختهای اطلاعاتی و اقتصادی میشود.
پیامدها:
آسیب به شبکههای برق، سیستمهای مالی و ارتباطی.
افزایش نیاز به اقدامات دفاع سایبری در دو کشور و بازیگران بینالمللی.
سناریوی ۴ :
دیپلماسی و کاهش تنش
راهحل دیپلماتیک با میانجیگری قدرتهای جهانی میتواند از جنگ مستقیم جلوگیری کند. گفتوگوهای منطقهای، توافقهای امنیتی و کاهش عملیات نظامی میتواند به ثبات نسبی بینجامد.
پیامدها:
کاهش هزینههای نظامی و اقتصادی.
امکان تشکیل چارچوب امنیتی منطقهای جدید. بحث و تفسیر
تحلیل فوق نشان میدهد که جنگ مستقیم تنها یکی از چندین مسیر واقعی است و در بسیاری از سناریوها تنشها به صورت نبرد سایهای، نیابتی، و اطلاعاتی ادامه مییابد. اندیشکدهها به این نکته اشاره میکنند که تشدید بحران میتواند پیامدهای عمیق اقتصادی و منطقهای داشته باشد.
همچنین بحران اقتصادی ایران پس از درگیریهای اخیر نشان داده که هزینههای نظامی و تضعیف صادرات انرژی اثرات بلندمدت دارد.
نتیجه گیری بحث:
آینده جنگ ایران و اسرائیل به عوامل متعدد داخلی، منطقهای و بینالمللی وابسته است. بدون راهکارهای دیپلماتیک جامع، تنشها میتوانند به درگیریهای گستردهتر یا جنگهای نیابتی طولانیمدت منجر شوند که تأثیرات اقتصادی، امنیتی و انسانی عمیقی خواهند داشت. استفاده از سناریوپردازی به سیاستگذاران کمک میکند تا راهکارهای مبتنی بر درک ریسکها و فرصتها طراحی کنند و از وقوع بحرانهای مهیبتر جلوگیری کنند.



