کد خبر: ۲۶۶۹۴۹
تاریخ انتشار: ۱۷ آذر ۱۴۰۴ - ۱۳:۲۷

قصیده‌ای خواندنی از افشین علا برای جزایر سه‌گانه

افشین علا در قصیده‌ای به ادعاهای نخ‌نمانده شورای همکاری خلیج فارس درباره جزایر سه‌گانه واکنش نشان داد و بر عرق ملی ایرانیان تأکید کرد.

قصیده‌ای خواندنی از افشین علا برای جزایر سه‌گانه

به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، بیانیه پایانی چهل‌وششمین نشست سالانه سران شورای همکاری خلیج فارس به تکرار ادعاهای نخ‌نمای امارات در قبال جزایر سه‌گانه پرداخت. هرچند این بیانیه برای بسیاری در ایران فاقد ارزش خبری است اما در این دوره بیانیه شورای همکاری لحنی تند و بی‌سابقه به خود گرفته است.

این بیانیه نه‌تنها ادعاهای جعلی حاکمیت حاکم ابوظبی نسبت به سرزمین ایران را تکرار کرده بلکه در ادعایی وقیحانه رزمایش‌ها و سفر مقامات عالی‌رتبه نظامی و حتی اظهارنظر نمایندگان مجلس شورای اسلامی درباره این جزایر را نیز محکوم کرده است.


افشین علا، شاعر نام‌آشنای کشور، در سروده‌ای به طرح این ادعای تکراری واکنش نشان داد و بر عرق ملی ایرانیان در حفظ سرزمین مادری تأکید کرد. سروده او را می‌توانید در ادامه بخوانید:

جزایر سه‌گانه

ای که خواهی خاک ایران را از این پیکر، جدا
پای خود کج نه که گردد پیکرت از سر جدا

پیش از این کندند حوثی‌ها نخ تنبان تو
تنب‌ها را کی توانی کرد، از پیکر جدا؟

خاک بوموسی دم شیر است گر بازی کنی
طعمه‌ او می‌شوی صحرا جدا بندر جدا

آن زمان طی شد که با دست خبیث انگلیس
از گلوی فارس شد بحرین چون گوهر جدا

طی شد آن دوران که در کابین‌تان آورد غرب
خاک ایران را و شد از مادر این دختر جدا

دست را از پا خطا کردید اگر، خواهید دید
گشت خاتون به یغما رفته از شوهر جدا

دیگر ایران چون شما نودولتان، بازیچه نیست
تار مویی از تنش کی می‌شود دیگر جدا

یادتان باشد چه‌ها کردید در دوران جنگ
یک نفس اما نشد این ملت از سنگر جدا

پول‌ها دادید تا صدام گیرد خاک فارس
هشت سال از این عقاب اما نشد یک پر جدا

هرچه بود او مرد میدان بود و جنگ اما شما
بوده‌اید آیا چو طفلان یک شب از مادر جدا؟

چون شغالان تهمت اشغال بر ما می‌زنید
قدس را وقتی که مغرب کرد از خاور جدا

گر تو مردی خاک اعراب از کف صهیون درآر
تا به کی بیت‌المقدس چون سر از افسر جدا؟


تا به کی در غزه خون کودک و زن بر زمین؟
کی شوی ای شیخ! از هم‌خوابه در بستر جدا؟

غیرت تازی چه شد؟ آن شهره در تاریخ کو؟
تا کند از خاور و از باختر، کشور جدا

بین اعراب، آیتی چون حیدر کرار کو؟
تا کند دروازه را از قلعه‌ خیبر جدا

نوکر دیو تل‌آویوید آخر تا به کی؟
جان‌تان کی می‌شود آخر ز یکدیگر جدا

کینه از ایرانیان دارید همچون اشتری
کز لجاجت راه خود را کرده از معبر جدا

گر نبود ایران، همین صهیون ز اردن تا حجاز
خاک‌تان را از شما می‌کرد سرتاسر جدا

گر سلیمانی نبود ای جمله داعش‌پروران
در حرم می‌گشت از ناموس‌تان معجر جدا

شیر حزب‌الله اگر در خطه‌ لبنان نبود
دیو می‌بلعیدتان کشور جدا لشکر جدا

کینه دارید از حماس اما اگر یحیی نبود
واژه‌ مردانگی می‌گشت از دفتر جدا

تا توانستید بد گفتید و ایران صبر کرد
کی شود زین طعنه‌ها سلمان ز پیغمبر جدا

یا خود این دندان لق را در بیارید از دهان
یا کنیم از حلق‌تان آن را به یک نشتر جدا

ای شیوخ سفله! ایران در پی صلح است، لیک
چون‌که جنگ افتد نخواهد گشت خشک از تر جدا

الغرض خواب جزایر را ز سر بیرون کنید
این نگین هرگز نخواهد شد ز انگشتر جدا
 

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار