مرجع بزرگ شیعیان مانع ساخت حرم برای حضرت زهرا (سلام الله علیها) شد!؟
شهدای ایران :سید محمد باقر گلپایگانی فرزند آیت الله العظمی سید محمدرضا گلپایگانی(ره) با ذکر خاطره ای از پدر بزرگوارش می گوید:تابستان سال ۱۳۶۲ بود و چند نفر با رویایی بزرگ از تونس راهی ایران شدند؛ رویایی که هر شنونده ای را برای چند لحظه میخکوب می کرد؛ «می خواهیم برای حضرت زهرا سلام الله علیها یک مقبره در بقیع بسازیم.»
نه خیال بود و نه شعار بلکه پروژه آماده بود.و مسئولان سعودی اجازه داده بودند. پول و برنامه و مهندس فراهم شده بود و تنها یک تأیید کم بود و آن تأیید مراجع بزرگ شیعه بود.
به عنوان رهبر یک کشور شیعه سراغ امام خمینی رفتند.ماجرا را توضیح دادند. ایشان آرام گوش دادند و گفتند: به قم بروید. از آیت الله گلپایگانی بپرسید، چون ایشان مرجع بزرگ شیعه در ایران هستند. نظر ایشان نظر من است.
از همین جا هیجان ماجرا تبدیل شد به اضطراب، وقتی وارد دفتر آیت الله گلپایگانی شدند سکوت مثل پرده ای سنگین روی فضا نشسته بود؛ نه از ترس، بلکه از وزن تصمیمی که قرار بود بیان شود.ماجرا را تعریف کردند و انتظار داشتند بزرگترین مرجع شیعه همان لحظه تحت تأثیر قرار بگیرد و بگوید: چه کار بزرگی اما چنین نشد.
آیت الله گلپایگانی مکثی آرام کردند و با نگاهی که انگار از میان هزار صفحه تاریخ گذشته بود شروع به سخن کردند و فرمودند: آباد کردن بقیع به خودی خود اشکالی ندارد، اما اگر بخواهید برای حضرت زهرا(سلام الله علیها) قبر بسازید آیا میدانید چه پیامد بزرگی دارد؟
فردا خواهند گفت: شیعه هزار و چهارصد سال دروغ گفته است. می گویند این همه سال گفتید قبر مخفی است پس چه شد؟
با زیارت نامه ها چه می کنید؟ السلام عليك ايتها المخفية قبرها...سلام بر فاطمه که قبر او مخفی است. مخفی بودن یک اتفاق ساده نیست.یک نشانه است،یک سند برای غصب خلافت است.قبر حضرت زهرا سلام الله عليها مخفی مانده چون خودشان چنین خواسته اند. این یک وصیت معمولی نیست؛ یک سر الهی است، سری که قرار است تا روز قیامت حجتی باشد بر اختلاف دختر پیامبر صلى الله علیه و آله با خلفای غاصب؛ نه اجازه ای برای تشییع و نه حتى نشانی از قبر بانوی اول اسلام، این قبر پنهانی شاهدی روشن است؛ سندی که قرار است تا قیامت حجت بماند؛ حجتی بر کفر و باطل یک عده و حقانیت گروهی دیگر.
اتاق برای لحظاتی یخ زد.نه از مخالفت بلکه از فهم عمق حقیقتی که سالها ساده از کنارش عبور کرده بودند.آنها آمده بودند چیزی را بسازند که حضرت زهرا سلام الله عليها خودشان با حکمتی الهی خواسته بودند پنهان باشد. و مردی که مقابلشان نشسته بود، با یک «نه» جلوی شکستن این سند را گرفت.
آن گروه از قم بیرون رفتند؛نه با یک پاسخ منفی معمولی،بلکه با درک سنگینی حقیقتی که از آن بی خبر بودند.و اینکه چگونه یک مرجع، تاریخ شیعه را از یک انحراف بزرگ نجات داد. و این گونه شد که قبر مخفی حضرت زهرا سلام الله عليها همان طور که خودشان خواسته بودند سندی زنده باقی ماند؛ سندی که هیچ دستی نتوانست آن را از تاریخ بگیرد.



