ماجرای کمک خواستن آیت الله طالقانی از مرحوم شجونی چه بود؟

به گزارش شهدای ایران: از ارتحال روحانی مجاهد، شجاع، صریح اللهجه و شیرین سخن، زندهیاد حجتالاسلام والمسلمین جعفر شجونی ۹ سال سپری شد. بازخوانی زندگی سیاسی وی، به واقع مروری بر مبارزات دینی هفت دهه از تاریخ معاصر ایران به شمار میرود. از این روست که تحلیل کارنامه اینگونه چهرهها اهمیتی دوچندان مییابد.
به گزارش جوان، حضور ممتد «شیخ» در عرصه مبارزات، موجب شده بود که از فعالان این عرصه، شناختی واقعی و دقیق یابد. یکی از چهرههایی که شجونی به درازای دهههای متمادی با وی مراوده نزدیک داشت، زندهیاد آیتالله سیدمحمود طالقانی بود. وی در روایتهای خویش از مشکلات آن عالم مجاهد در دوران پس از پیروزی انقلاب اسلامی میگوید:
«یکبار آیتالله طالقانی به من زنگ زد و فرمود: شجونی، بیا مرا از دست این احمدعلی بابایی نجات بده! رفتم و دیدم علی بابایی یک بقچه آورده که داخل آن کت و شلوار است و به آقای طالقانی اصرار میکند، لباس آخوندی را دربیاور و کت و شلوار بپوش! نمیدانم چه پیش آمده و به کدام خواستهاش جواب درستی نداده بودند که از دست روحانیت و امام عصبانی بود! خلاصه آن شب، سر سفره شام تا توانستیم سر به سرش گذاشتیم که مرد ناحسابی! عقل هم برای آدم چیز خوبی است، این دیوانهبازیها چیست که درمیآوری؟ توقع داری آقای طالقانی بعد از عمری روحانی بودن، این لباس را در بیاورد و کت و شلوار بپوشد؟ البته علی بابایی آدم بدی نبود، ما با هم خیلی سابقه داشتیم، منتها تند بود و گاهی کارهای عجیب و غریب میکرد! میدانید که از سر بند اعلامیه خودسرانه او در ۲۱ بهمن، آقای طالقانی از دستش خیلی عصبانی شد! از طرف دفتر ایشان اعلامیه داده بود که مردم در خانههایشان بمانند، در حالی که امام خمینی حکومت نظامی را تحریم کردند و دستور بیرون آمدن مردم را دادند..»



