دولت تکلیف دارد با التهابآفرینان ولو وابستگان سیاسی– اداریاش برخورد قاطع کند. نوعا سکوت دولت در این وقایع نگرانکننده و مسالهآفرین است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از خبرگزاری تسنیم، روزنامه وطن امروز نوشت:
1- اهانتهای نزدیکان دولت به نیمی از ملت در یک ماه اخیر از سیر صعودی قابل تاملی برخوردار بوده است. ملاحظه ابعاد، گستره و تنوع اجتماعی آحادی که به بهانههای واهی مورد اهانت نزدیکان دولت قرار گرفتهاند بهخوبی نشان میدهد این رفتارها سهوی نبوده و مبتنی بر یک سناریوی سفارش شده از سوی اردوگاه اصلاحطلبان آمریکایی و حول بحرانسازی اجتماعی در کشور شکل میگیرد. البته در این میان سکوت دولت در برابر روند تزایدی این اهانتهای سازمانیافته بسیارتلخ، تاملبرانگیز و گزنده است.
2- به نظر میرسد التهابآفرینی، جریانسازی کاذب سیاسی، اشاعه عملی سیاست منحط اختلافافکنی در کشور و دوقطبی کردن غیرسازنده جامعه، وارد کردن گروههای مختلف مردمی در بازیهای سطحی سیاسی، موجسواری سیاسی، بازیچه قرار دادن احساسات پاک مردم و در نهایت حاکمسازی سیاست مبتذل غربی در حوادث و اتفاقات کشور مجموعا روح این اهانتهای شرمآور را شکل میدهد. دولت تکلیف دارد با التهابآفرینان ولو وابستگان سیاسی– اداریاش برخورد قاطع کند. نوعا سکوت دولت در این وقایع نگرانکننده و مسالهآفرین است.
3- بازبینی ترکیب اهانتکنندگان، تنوع و اهمیت موضوعات استنادی به وضوح بر تکلیف دولت درباره موضعگیری در مقابل این اشخاص اشاره مستقیم دارد. عدم عکسالعمل شایسته دولت در مقابل اهانتها یک سلسله پرسشهای راهبردی درباره علل سکوت دولت مطرح کرده و متقابلا وجود یک دولت سایه را به شکلی عینی به اثبات میرساند. به هر شکل در شرایط کنونی جامعه به جد توقع دارد با گذشت چندماه از انتشار وسیع این اهانتها که اغلب از سوی وابستگان، منتسبان و منصوبان دولت صورت گرفته است، دولت با در پیش گرفتن سیاست برخورد شفاف با مردم به طور رسمی اعلام موضع کند. عدم ایفای مسؤولیت دولت در این رابطه قطعا نافی مسؤولیتهای مصرحه دولت نیست.
4- بدیهی است مردمآزاری و برهم زدن امنیت فکری و آسایش روحی مردم و تلاش برای ایجاد درگیریهای اجتماعی در کف خیابانها وجه مشخصه این اهانتهاست. برای نمونه اهانت به قشر شریف و زحمتکش رانندگان تاکسی یا 50 درصد از مردمی که به روحانی رای ندادند یا توهین یکی از معاونان رئیسجمهور به نمایندگان مجلس شورای اسلامی که برای دفاع از حقوق مردم و به سرانجام رسانیدن وظیفه نظارتی مجلس بر دولت پای در میدان نهادهاند، عقلا هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد. در واقع جریان در سایه کوشش دارد از یکسو با وارد کردن مخالفان مردمی جریان اصلاحات به اعتراضات خیابانی، به احیای جریان مرده اصلاحات همت گماشته و با تهییج بخش خاصی از جامعه و جلب آرای خاکستری و سیاه در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی به مراد نامشروع خویش دست یابد. دولت باید بتواند درک کند که این مردمآزاریهای سازمانیافته نگرانکننده و زیانبار است.
5- از سوی دیگر و در راستای لزوم برخورد قوه مجریه با دولتیهای مردمآزار، دولت روحانی به عنوان دولتی که حداقل یک حقوقخوانده در راس آن قرار دارد، باید پا به میدان گذاشته و حداقل در چارچوب وعدههای انتخاباتی از حقوق مردم دفاع کند. دولت نماینده مردم در حوزه اجرایی است. به طور مشخص دولت فارغ از رسالت حاکمیتی و مسؤولیت مستقیم تعریف شده خویش درباره دفاع از حقوق ملت و پیشگیری از هرگونه اهانت به محضر ملت، تکلیف حقوقی– جزایی دارد که در چارچوب اصول متعددی از قانون اساسی ضمن فراهم کردن بستری مناسب برای رسیدن مردم به آرامش سیاسی– اجتماعی، نسبت به احقاق حق از مردمی که به ناحق از سوی دولتیان مورد اهانت واقع شدند اقدام شایسته به عمل آورد. واضح است مبدل شدن موضوع قبیح اهانت به ملت از سوی مقامهای دولتی به یک رویه سیاسی، علاوه بر تبعات جزایی که دارد میتواند در بلندمدت عواقب سوئی در پی داشته باشد.
6- از منظری دیگر سالیان متمادی است اصلاحطلبان به دلیل اتخاذ مواضع ضدملی بیگانهمحور در مقاطع مهمی مانند فتنه 88، اهانت به مقدسات دینی و ترویج اباحهگری مخرب و مهمتر از همه افشای چهره لیبرالیشان دیگر اعتباری نزد مردم مسلمان ایران ندارند و علنا از نبود یک پایگاه مردمی اثربخش رنج عمیق میبرند. اتخاذ رفتار هوشمندانه ولی بعضا تبلیغی رئیسجمهور محترم در ایام انتخابات درباره اعلام برائت از لایههای افراطی اصلاحطلبان و تبیین رسانهای مستندات عدم همخوانی فکری- عقیدتی خویش با این جریان در طول مناظرات و نطقهای انتخاباتی نشان روشنی مبنی بر اطلاع دقیق دولتیها از نفرت عمومی ملت ایران از اصلاحطلبان دارد.
پردازش یک حزب در سایه وابسته به اصلاحطلبان ذات بخشی از اهداف طراحان سناریوی اهانت به ملت را تشکیل میدهد.
7- در خاتمه لازم به یادآوری است که با توجه به وابستگی تشکیلاتی– فکری اغلب اهانتکنندگان به اردوگاه اصلاحات و سکوت مطلق نشریات وابسته به دولت و اصلاحات در مقابل موج اهانتها در پشت پرده این رفتار غیراخلاقی منافع مهم سیاسی– انتخاباتی نهفته است که دولت روحانی در پس سکوت در مقابل اهانتها در پی تامین منافع عدهای خاص است. بیشک در شرایطی که اطرافیان رئیسجمهور که اتفاقا عناوین حقوقی مشاوره و معاونت ایشان را دارند از هر فرصتی برای توهین به شعور جمع قابل توجهی از مردم سوءاستفاده میکنند داشتن توقع صداقت از سوی دولت در مواجهه با مردم نجیب ایران اصلا خواسته زیادی نیست.
1- اهانتهای نزدیکان دولت به نیمی از ملت در یک ماه اخیر از سیر صعودی قابل تاملی برخوردار بوده است. ملاحظه ابعاد، گستره و تنوع اجتماعی آحادی که به بهانههای واهی مورد اهانت نزدیکان دولت قرار گرفتهاند بهخوبی نشان میدهد این رفتارها سهوی نبوده و مبتنی بر یک سناریوی سفارش شده از سوی اردوگاه اصلاحطلبان آمریکایی و حول بحرانسازی اجتماعی در کشور شکل میگیرد. البته در این میان سکوت دولت در برابر روند تزایدی این اهانتهای سازمانیافته بسیارتلخ، تاملبرانگیز و گزنده است.
2- به نظر میرسد التهابآفرینی، جریانسازی کاذب سیاسی، اشاعه عملی سیاست منحط اختلافافکنی در کشور و دوقطبی کردن غیرسازنده جامعه، وارد کردن گروههای مختلف مردمی در بازیهای سطحی سیاسی، موجسواری سیاسی، بازیچه قرار دادن احساسات پاک مردم و در نهایت حاکمسازی سیاست مبتذل غربی در حوادث و اتفاقات کشور مجموعا روح این اهانتهای شرمآور را شکل میدهد. دولت تکلیف دارد با التهابآفرینان ولو وابستگان سیاسی– اداریاش برخورد قاطع کند. نوعا سکوت دولت در این وقایع نگرانکننده و مسالهآفرین است.
3- بازبینی ترکیب اهانتکنندگان، تنوع و اهمیت موضوعات استنادی به وضوح بر تکلیف دولت درباره موضعگیری در مقابل این اشخاص اشاره مستقیم دارد. عدم عکسالعمل شایسته دولت در مقابل اهانتها یک سلسله پرسشهای راهبردی درباره علل سکوت دولت مطرح کرده و متقابلا وجود یک دولت سایه را به شکلی عینی به اثبات میرساند. به هر شکل در شرایط کنونی جامعه به جد توقع دارد با گذشت چندماه از انتشار وسیع این اهانتها که اغلب از سوی وابستگان، منتسبان و منصوبان دولت صورت گرفته است، دولت با در پیش گرفتن سیاست برخورد شفاف با مردم به طور رسمی اعلام موضع کند. عدم ایفای مسؤولیت دولت در این رابطه قطعا نافی مسؤولیتهای مصرحه دولت نیست.
4- بدیهی است مردمآزاری و برهم زدن امنیت فکری و آسایش روحی مردم و تلاش برای ایجاد درگیریهای اجتماعی در کف خیابانها وجه مشخصه این اهانتهاست. برای نمونه اهانت به قشر شریف و زحمتکش رانندگان تاکسی یا 50 درصد از مردمی که به روحانی رای ندادند یا توهین یکی از معاونان رئیسجمهور به نمایندگان مجلس شورای اسلامی که برای دفاع از حقوق مردم و به سرانجام رسانیدن وظیفه نظارتی مجلس بر دولت پای در میدان نهادهاند، عقلا هیچ توجیهی نمیتواند داشته باشد. در واقع جریان در سایه کوشش دارد از یکسو با وارد کردن مخالفان مردمی جریان اصلاحات به اعتراضات خیابانی، به احیای جریان مرده اصلاحات همت گماشته و با تهییج بخش خاصی از جامعه و جلب آرای خاکستری و سیاه در انتخابات آتی مجلس شورای اسلامی به مراد نامشروع خویش دست یابد. دولت باید بتواند درک کند که این مردمآزاریهای سازمانیافته نگرانکننده و زیانبار است.
5- از سوی دیگر و در راستای لزوم برخورد قوه مجریه با دولتیهای مردمآزار، دولت روحانی به عنوان دولتی که حداقل یک حقوقخوانده در راس آن قرار دارد، باید پا به میدان گذاشته و حداقل در چارچوب وعدههای انتخاباتی از حقوق مردم دفاع کند. دولت نماینده مردم در حوزه اجرایی است. به طور مشخص دولت فارغ از رسالت حاکمیتی و مسؤولیت مستقیم تعریف شده خویش درباره دفاع از حقوق ملت و پیشگیری از هرگونه اهانت به محضر ملت، تکلیف حقوقی– جزایی دارد که در چارچوب اصول متعددی از قانون اساسی ضمن فراهم کردن بستری مناسب برای رسیدن مردم به آرامش سیاسی– اجتماعی، نسبت به احقاق حق از مردمی که به ناحق از سوی دولتیان مورد اهانت واقع شدند اقدام شایسته به عمل آورد. واضح است مبدل شدن موضوع قبیح اهانت به ملت از سوی مقامهای دولتی به یک رویه سیاسی، علاوه بر تبعات جزایی که دارد میتواند در بلندمدت عواقب سوئی در پی داشته باشد.
6- از منظری دیگر سالیان متمادی است اصلاحطلبان به دلیل اتخاذ مواضع ضدملی بیگانهمحور در مقاطع مهمی مانند فتنه 88، اهانت به مقدسات دینی و ترویج اباحهگری مخرب و مهمتر از همه افشای چهره لیبرالیشان دیگر اعتباری نزد مردم مسلمان ایران ندارند و علنا از نبود یک پایگاه مردمی اثربخش رنج عمیق میبرند. اتخاذ رفتار هوشمندانه ولی بعضا تبلیغی رئیسجمهور محترم در ایام انتخابات درباره اعلام برائت از لایههای افراطی اصلاحطلبان و تبیین رسانهای مستندات عدم همخوانی فکری- عقیدتی خویش با این جریان در طول مناظرات و نطقهای انتخاباتی نشان روشنی مبنی بر اطلاع دقیق دولتیها از نفرت عمومی ملت ایران از اصلاحطلبان دارد.
پردازش یک حزب در سایه وابسته به اصلاحطلبان ذات بخشی از اهداف طراحان سناریوی اهانت به ملت را تشکیل میدهد.
7- در خاتمه لازم به یادآوری است که با توجه به وابستگی تشکیلاتی– فکری اغلب اهانتکنندگان به اردوگاه اصلاحات و سکوت مطلق نشریات وابسته به دولت و اصلاحات در مقابل موج اهانتها در پشت پرده این رفتار غیراخلاقی منافع مهم سیاسی– انتخاباتی نهفته است که دولت روحانی در پس سکوت در مقابل اهانتها در پی تامین منافع عدهای خاص است. بیشک در شرایطی که اطرافیان رئیسجمهور که اتفاقا عناوین حقوقی مشاوره و معاونت ایشان را دارند از هر فرصتی برای توهین به شعور جمع قابل توجهی از مردم سوءاستفاده میکنند داشتن توقع صداقت از سوی دولت در مواجهه با مردم نجیب ایران اصلا خواسته زیادی نیست.