کد خبر: ۲۶۳۹۰۱
تاریخ انتشار: ۱۵ شهريور ۱۴۰۴ - ۱۱:۲۱

می‌فهمید چه کار می‌کنید؟

پس از حمله اسرائیل اتفاقی غیرعادی رخ داد. نسل جوان ایران که نسبت به ایدئولوژی نظامشان پیرامون تهدید موجودیت آمریکا و اسرائیل برای ایران تقریباً بی‌اعتنا بودند، وقتی بمب‌ها فرو ریختند تغییر کرد. همان‌هایی که گاهی گفتمان نظام را مسخره می‌کردند، برای اولین بار به روایت نظام از مقاومت پی بردند."

به گزارش شهدای ایران: حدود دو دهه پیش در یک سفر کاری( همراه یک هیأت مطبوعاتی) به ژاپن، با یکی از مقامات وزارت امور خارجه این کشور دیدار داشتم؛ ضمن گفت‌و‌گو و طرح پرسش‌های گوناگون، نظرش را درباره حمله اتمی آمریکا به ناکازاکی و هیروشیما سؤال کردم و مثل همه شما انتظار داشتم با صراحت این جنایت آمریکا را محکوم کند و نکات تازه‌ای درباره این رویداد تاریخی بیان نماید اما در کمال ناباوری به شکل تأیید آمیزی گفت: برای پایان جنگ لازم بود!

شاید بیش از جنایت آمریکا، از این نوع نگاه متنفر شدم و حقارت و ذلت او و همفکرانش آنچنان در دل و ذهنم حک شد که تا الآن هر وقت یاد این دیدار می‌افتم آزرده خاطر می‌شوم.

از آن موقع بارها با یادآوری این خاطره، این پرسش ذهنم را مشغول کرده که در دستگاه تحلیلی یک انسان چه اختلالی پیش می‌آید که ان‌چنان جنایتی اینگونه توجیه می‌گردد و به چنان کشتار وحشیانه‌ای که آثارش پس از حدود هشتاد سال همچنان گریبانگیر ملت ژاپن است، اینچنین مشروعیتی داده می‌شود؟این روزها وقتی تجویزات و راه‌حل‌های برخی بیانیه‌ها را میبینم یا در برخی اظهارات از کسانی می‌شنوم که ناکارآمدترین دولت‌ها را به نام خود ثبت کرده‌اند، شگفت زده می‌شوم و ناخودآگاه پاسخ آن مقام ژاپنی برایم تداعی می شود.

اگرچه‌ هنوز جای خوشحالی دارد که این نویسندگان و گویندگان داخلی صراحتا تجاوز آمریکا و رژیم صهیونیستی را محکوم کرده‌اند ولی جای تعجب است که چگونه روح حاکم بر راه‌حل‌های پیشنهادی آنها، همان بوی آزاردهنده‌ ذلت و حقارت را می‌دهد و گاهی بوی تعفن خودمقصر‌پنداری را؟!

واقعا چرا راه‌حل‌های این جماعت پیش و پس از تجاوز اخیر ذره‌ای تغییر نکرده و تحقق مفهوم دشمن و دشمنی، کوچکترین تأثیری در تحلیل‌ این جماعت نگذاشته است؟

و این درجا زدن در حالیست که به قول نشریه فارین پالیسی، "️وقتی بمب‌ها فرو ریختند، ایرانیان با واقعیت روبه‌رو شدند و به گفتمان مقاومت نظام پی بردند.

پس از حمله اسرائیل اتفاقی غیرعادی رخ داد. نسل جوان ایران که نسبت به ایدئولوژی نظامشان پیرامون تهدید موجودیت آمریکا و اسرائیل برای ایران تقریباً بی‌اعتنا بودند، وقتی بمب‌ها فرو ریختند تغییر کرد. همان‌هایی که گاهی گفتمان نظام را مسخره می‌کردند، برای اولین بار به روایت نظام از مقاومت پی بردند."

تحلیلگر این نشریه آمریکایی می‌افزاید: " سالیان دراز، نگاه بسیاری از ایرانیان به جنگ اسرائیل و آمریکا با کشورشان، انتزاعی و دور بود. این جنگ‌ها در سوریه، لبنان و عراق (و نه اصفهان و تهران) رخ می‌داد. در آن دوران، استراتژی منطقه‌ای جمهوری اسلامی به عنوان راهبردی هزینه‌ساز مورد انتقاد قرار می‌گرفت؛ اما حملات اخیر به ایران این برداشت را تغییر داد...نسلی که بعد از انقلاب به دنیا آمدند عمیقاً تغییر کرد و نظرش نسبت به غرب و حل مشکلات از طریق مذاکره با آن عوض شد."

کاش این جماعت مدعی داخلی حداقل به اندازه تحلیلگر آمریکایی درک و فهم داشتند!

نکته دیگر و پایانی هم اینکه، اگر این جماعت واقعا درپی حل مسأله و تجویزات مشکل‌گشا بودند بهتر نبود به‌جای صدور بیانیه یا انتشار ویدئو و پروپاگاندا، این نظرات و پیشنهادات را مستقیم با مراجع تصمیم ‌ساز یا تصمیم‌گیر نظام مطرح می‌کردند تا هم به انسجام و اتحاد مقدس مردم لطمه‌ای، هرچند ناچيز، وارد نشود و هم موجبات خشنودی دشمن فراهم نگردد؟

گویندگان و نویسندگان به "توصیه قطعی" رهبر انقلاب توجه کنند و بفهمند چکار می‌کنند تا به "اتحاد مقدس" مردم خدشه‌ای وارد نیاید.

*جهان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار