عبدالحسین مختاباد در سالهای اخیر بیش از آنکه یک خواننده باشد، یک فرد فعال در حوزه سیاست بوده و به همین دلیل توانست در لیست ائتلاف اصلاحطلبان یکی از کرسیهای شورای شهر تهران را تصاحب کند.
به گزارش شهداي ايران به نقل از پایگاه 598 ، تا اینجای کار هیچ مشکلی نیست، به هر حال خوانندهای که اوایل دهه هفتاد به برکت رسانه ملی برای خودش اسم و رسمی پیدا کرد، توانست از مردم تهران رای بگیرد و عضو شورای شهر شود، اما چه خوب بود که ایشان اقتضائات ورود به عرصه سیاست را نیز تاب میآورد و به قول معروف پای لرز این خربزه نیز مینشست. داستان از این قرار است که آقای خواننده پس از عضویت در شورای شهر، تصمیم گرفت یک کنسرت برگزار کند، تبلیغات وسیعی برای این برنامه تدارک دید و همین موضوع باعث شد تا عدهای فکر کنند مختاباد از رانت عضویت در شورای شهر برای تبلیغاتش استفاده میکند.
«جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی»نامهای برای رئیس شورای شهر نوشتند و از احمد مسجد جامعی خواستند تا بر این موضوع نظارت کند. همین نامه اما با واکنش عجیب و به دور از منطق مختاباد روبرو شد. او که گویا گمان میکند بازار هجمه به ذاکران اهلبیت این روزها داغ شده، فرصت را مناسب دید و در قیاسی معالفارق گفت: «خوشبختانه هر اثری که از من منتشر میشود با استقبال خوب مردم مواجه شده و هزینههای خودش را چندین برابر درآورده است. دوستانی که این حرفها را میزنند تشریف ببرند و از برخی از آقایان مداح که بنرها و تبلیغات آنها در اقصی نقاط شهر نصب میشود و بنا به گفتهها شرکتهای خصوصی دارند و صادرات و واردات انجام میدهند و در کار خرید و فروش کشتی هستند بپرسند که این پولها را از کجا آوردهاند و هزینه این تبلیغات وسیع آنها چگونه تامین میشود؟ ما هنرمندیم و افتخار میکنیم که زندگی سالمی داریم و احتیاجی نداریم که با گرفتن یک پست هنر خودمان را تعریف کنیم.» و صد البته که از قیاسش خنده آمد خلق را!
آقای مختاباد! خوب بود قبل از آنکه این عذر بدتر از گناه را بیاورید، به چند نکته نیز توجه میکردید؛
۱-اساسا برای آنکه خودتان را با ذاکران اهل بیت مقایسه کنید، نیاز است که یک وجه شباهتی در میان باشد. برای ما بگویید که وجه شباهت یک کنسرت با یک مجلس عزای سیدالشهدا و یا محفل سرور اهل بیت چیست؟ صرف آنکه یک نفر پشت میکروفن برود و چیزی بخواند برای شما وجه شباهت است؟ شما که اهل هنر هستید باید بهتر بدانید که حتی نمیتوان کنسرتهای موسیقی پاپ را با کنسرتهای موسیقی سنتی قیاس کرد که این دو نسبتی با هم ندارند. حالا چه اتفاقی افتاده که شما دارید کنسرت خود را با مجالس آلالله مقایسه میکنید؟ به نظر خودتان عجیب نیست؟
۲- اشکال شما این است که وقتی بنرها وتبلیغات یک هیات را در شهر میبینید، قیاس به نفس میفرمایید و گمان میکنید که این تبلیغ یک مداح است! اما داستان چیز دیگری است، شمع محافل عزای سیدالشهدا نه آن آقای مداح است و نه آن روحانی که مردم را وعظ میکند. مجالس اهل بیت، مجموعهای منظم است که همه چیز در آن حول محور ذوات مقدسه اهل بیت میچرخد. اگر میبینید جوانان امروز ما حضوری پرشور در هیئات مذهبی دارند، برای آن است که همراه آن روحانی و آن مداح به گدایی خانه اربابشان میروند و دلهایشان را در این چشمه مقدس طهارت میدهند. این بنرها و تابلوها برای یک مداح و منبری نیست، برای اهل بیت است. نکند شما از تبلیغ هیات در شهر ناراحتید؟! پس لطفا از این پس، وقتی بنر یک هیئت را در شهر میبینید ناراحت نشوید، اتفاقا باید خدا را شکر کنید که جوانان ما جذب مجالس اهل بیت می شوند. این روزها اگر فرصت کردید، سری به هیاتها نیز بزنید تا به چشمان خودتان ببینید زن و مرد و پیر و جوان در این هوای ناجوانمردانه سرد، به مجالس اهل بیت میروند و بسیاری از آنها حتی مجبور میشوند، بیرون از هیات روی زمین بنشینند. اشتباه نکنید! این جادوی آن مداح نیست، معجزه اهل بیت است.
۳- فرمودهاید برخی مداحان «بنا بر گفتهها» شرکتهای خصوصی صادرات و واردات دارند و کشتی خرید و فروش میکنند. اول آنکه فرد روشنفکری مثل شما بعید است که بر «گفتهها» استدلال کند و پایه کلامش اینقدر ضعیف باشد. اگر قرار باشد بنابرگفتهها یکدیگر را قضاوت کنیم که حرف و حدیث درباره خیلیهای دیگر از جمله جنابتان وجود دارد. پس بهتر است که کلام مولا را مبنای قضاوت قرار دهیم که فرمود فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است، یعنی آنچه به چشم دیدی حق و آنچه به گوش شنیدی (نوعاً ) باطل و دروغ است. از این گذشته، مگر یک مداح نمیتواند فعالیت اقتصادی داشته باشد؟ اتفاقا این روزها بیشتر ذاکران شناخته شده اهل بیت، برای خود یک فعالیت اقتصادی کوچک یا بزرگ راه انداختهاند تا مجبور نباشند از مداحی کسب درآمد کنند و عشقشان، شغلشان نباشد.
۴-به فرموده خودتان، خداوند به شما صدایی خوب داده و هنرمندید و ... اما حقیقت این است که با این همه تبلیغاتی که انجام دادید، باز هم سالن برگزاری کنسرت شما پر نشد. حالا که میل به قیاس دارید، لطفا جمعیت خودتان را هم با یکی از مجالس حاج منصور، حاج محمود کریمی یا حتی مداحان آذری مثل حاج فیروز زیرککار و یا استاد کلامی زنجانی مقایسه کنید. اصلا سری به مجالس مداحان جوانی چون دکتر میثم مطیعی بزنید. خواهید دید که احتمالا افرادی خوشصداتر از شما نیز وجود دارند!
۵-کنسرت برای خوانندگان یک محل درآمد است. احتمالا از برگزاری کنسرت اخیر نیز مبالغی نصیب شما شده که نوش جانتان. یعنی هر چه سالن پرتر، درآمد بیشتر، اما در هیات داستان کاملا فرق دارد. هیات هر چه بزرگتر و پر جمعیتتر باشد، هزینههایش بیشتر و بیشتر خواهد شد. و در طول تاریخ عاشقان اهل بیت بودند که با عشق هزینهها را پرداخت کردهاند و حتی اگر صلهای هم به مداحی دادهاند، با نیت و به عشق اهل بیت بوده. اصلا به همین دلیل است که هیاتها روز به روز رونق مضاعف میگیرند. ببینید چقدر فرق دارد داستان شما و مداحان اهل بیت.
«جمعیت دانشجویان حامی عدالت اسلامی»نامهای برای رئیس شورای شهر نوشتند و از احمد مسجد جامعی خواستند تا بر این موضوع نظارت کند. همین نامه اما با واکنش عجیب و به دور از منطق مختاباد روبرو شد. او که گویا گمان میکند بازار هجمه به ذاکران اهلبیت این روزها داغ شده، فرصت را مناسب دید و در قیاسی معالفارق گفت: «خوشبختانه هر اثری که از من منتشر میشود با استقبال خوب مردم مواجه شده و هزینههای خودش را چندین برابر درآورده است. دوستانی که این حرفها را میزنند تشریف ببرند و از برخی از آقایان مداح که بنرها و تبلیغات آنها در اقصی نقاط شهر نصب میشود و بنا به گفتهها شرکتهای خصوصی دارند و صادرات و واردات انجام میدهند و در کار خرید و فروش کشتی هستند بپرسند که این پولها را از کجا آوردهاند و هزینه این تبلیغات وسیع آنها چگونه تامین میشود؟ ما هنرمندیم و افتخار میکنیم که زندگی سالمی داریم و احتیاجی نداریم که با گرفتن یک پست هنر خودمان را تعریف کنیم.» و صد البته که از قیاسش خنده آمد خلق را!
آقای مختاباد! خوب بود قبل از آنکه این عذر بدتر از گناه را بیاورید، به چند نکته نیز توجه میکردید؛
۱-اساسا برای آنکه خودتان را با ذاکران اهل بیت مقایسه کنید، نیاز است که یک وجه شباهتی در میان باشد. برای ما بگویید که وجه شباهت یک کنسرت با یک مجلس عزای سیدالشهدا و یا محفل سرور اهل بیت چیست؟ صرف آنکه یک نفر پشت میکروفن برود و چیزی بخواند برای شما وجه شباهت است؟ شما که اهل هنر هستید باید بهتر بدانید که حتی نمیتوان کنسرتهای موسیقی پاپ را با کنسرتهای موسیقی سنتی قیاس کرد که این دو نسبتی با هم ندارند. حالا چه اتفاقی افتاده که شما دارید کنسرت خود را با مجالس آلالله مقایسه میکنید؟ به نظر خودتان عجیب نیست؟
۲- اشکال شما این است که وقتی بنرها وتبلیغات یک هیات را در شهر میبینید، قیاس به نفس میفرمایید و گمان میکنید که این تبلیغ یک مداح است! اما داستان چیز دیگری است، شمع محافل عزای سیدالشهدا نه آن آقای مداح است و نه آن روحانی که مردم را وعظ میکند. مجالس اهل بیت، مجموعهای منظم است که همه چیز در آن حول محور ذوات مقدسه اهل بیت میچرخد. اگر میبینید جوانان امروز ما حضوری پرشور در هیئات مذهبی دارند، برای آن است که همراه آن روحانی و آن مداح به گدایی خانه اربابشان میروند و دلهایشان را در این چشمه مقدس طهارت میدهند. این بنرها و تابلوها برای یک مداح و منبری نیست، برای اهل بیت است. نکند شما از تبلیغ هیات در شهر ناراحتید؟! پس لطفا از این پس، وقتی بنر یک هیئت را در شهر میبینید ناراحت نشوید، اتفاقا باید خدا را شکر کنید که جوانان ما جذب مجالس اهل بیت می شوند. این روزها اگر فرصت کردید، سری به هیاتها نیز بزنید تا به چشمان خودتان ببینید زن و مرد و پیر و جوان در این هوای ناجوانمردانه سرد، به مجالس اهل بیت میروند و بسیاری از آنها حتی مجبور میشوند، بیرون از هیات روی زمین بنشینند. اشتباه نکنید! این جادوی آن مداح نیست، معجزه اهل بیت است.
۳- فرمودهاید برخی مداحان «بنا بر گفتهها» شرکتهای خصوصی صادرات و واردات دارند و کشتی خرید و فروش میکنند. اول آنکه فرد روشنفکری مثل شما بعید است که بر «گفتهها» استدلال کند و پایه کلامش اینقدر ضعیف باشد. اگر قرار باشد بنابرگفتهها یکدیگر را قضاوت کنیم که حرف و حدیث درباره خیلیهای دیگر از جمله جنابتان وجود دارد. پس بهتر است که کلام مولا را مبنای قضاوت قرار دهیم که فرمود فاصله بین حق و باطل چهار انگشت است، یعنی آنچه به چشم دیدی حق و آنچه به گوش شنیدی (نوعاً ) باطل و دروغ است. از این گذشته، مگر یک مداح نمیتواند فعالیت اقتصادی داشته باشد؟ اتفاقا این روزها بیشتر ذاکران شناخته شده اهل بیت، برای خود یک فعالیت اقتصادی کوچک یا بزرگ راه انداختهاند تا مجبور نباشند از مداحی کسب درآمد کنند و عشقشان، شغلشان نباشد.
۴-به فرموده خودتان، خداوند به شما صدایی خوب داده و هنرمندید و ... اما حقیقت این است که با این همه تبلیغاتی که انجام دادید، باز هم سالن برگزاری کنسرت شما پر نشد. حالا که میل به قیاس دارید، لطفا جمعیت خودتان را هم با یکی از مجالس حاج منصور، حاج محمود کریمی یا حتی مداحان آذری مثل حاج فیروز زیرککار و یا استاد کلامی زنجانی مقایسه کنید. اصلا سری به مجالس مداحان جوانی چون دکتر میثم مطیعی بزنید. خواهید دید که احتمالا افرادی خوشصداتر از شما نیز وجود دارند!
۵-کنسرت برای خوانندگان یک محل درآمد است. احتمالا از برگزاری کنسرت اخیر نیز مبالغی نصیب شما شده که نوش جانتان. یعنی هر چه سالن پرتر، درآمد بیشتر، اما در هیات داستان کاملا فرق دارد. هیات هر چه بزرگتر و پر جمعیتتر باشد، هزینههایش بیشتر و بیشتر خواهد شد. و در طول تاریخ عاشقان اهل بیت بودند که با عشق هزینهها را پرداخت کردهاند و حتی اگر صلهای هم به مداحی دادهاند، با نیت و به عشق اهل بیت بوده. اصلا به همین دلیل است که هیاتها روز به روز رونق مضاعف میگیرند. ببینید چقدر فرق دارد داستان شما و مداحان اهل بیت.