وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: اگر به دیده انصاف بنگریم در 5 ماهه گذشته شاهد شتابزدگی بزرگ و کثرت اخبار متناقض و ناهماهنگی در گفتار و حتی نقض غرض در رفتار و گفتارها بودهایم که در نوع خود بینظیر است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از فارس؛ حمیدرضا حاجیبابایی، وزیر سابق آموزش و پرورش به مصاحبهها و خبرهایی که طی چند ماه گذشته درباره دوره قبلی مدیریت آموزش و پرورش منتشر شده است، واکنش نشان داد و اظهار داشت: اینجانب در طول 5 ماه گذشته به هیچ وجه حاضر نبوده و علاقهمند نبودم که از موضع پاسخگویی و تقابل با مدیران فعلی آموزش و پرورش برآیم چرا که معتقدم بار آموزش و پرورش بسیار سنگین است و ضروری است که آحاد جامعه در حد توان خود به آن کمک کنند لیکن از آنجا که شاهدیم برای سرپوش گذاشتن به ضعف و بیبرنامهگی، از ابزارهای غیر مدیریتی و غیر اصولی و حتی مغایر اخلاق، همچون تحریف، تخریب و مطالب خلاف واقع بیان میشود، نه به عنوان حق خود، بلکه به عنوان حق آحاد مردم به ویژه فرهنگیان و دانشآموزان ناگزیر به پاسخگویی میشویم.
*هیچ پروژهای شروع نشد مگر آنکه مبتنی بر پژوهشهای عمیق بوده است
حاجیبابایی ادامه داد: بر کسی پوشیده نیست که فرافکنی یکی از بزرگترین آسیبهای مدیریتی در هر سازمان است و متأسفانه شاهد هستم که فرافکنیها در آموزش و پرورش در چند ماه گذشته تا بدان جا پیش رفت که «واژه شتابزدگی مدیریت قبلی» به عنوان اصلیترین ادبیات پاسخگویی مدیران فعلی آموزش و پرورش در آمد لکن اینجانب تکلیف را بر صبر و صبوری گذاشتم تا دوستان بتوانند در فضایی آرام، کماکان خدمت خود را انجام داده و در برابر پاسخگوییها به همین کلمه شتابزدگی اکتفا کنند.
وی افزود: بنده مایل هستم مصادیق شتابزدگی که به اینجانب نسبت داده شده است را یکبار دیگر به جای آقایان مرور کنم.
1- شتابزدگی در تشکیل دانشگاه فرهنگیان و ایراد بر ایجاد این دانشگاه
2- شتابزدگی در بحث ساماندهی زمان آموزش و تعطیلی روزهای پنجشنبه
3- شتابزدگی در بحث اجرای نظام جدید آموزشی «3ـ3ـ6»
4- وارد دانستن ایراد و اشکال به بیمه طلایی و قول یک بیمه بهتر از طلایی و تشکیل سازمان رفاهی فرهنگیان
5- ایرادات دیگری همانند اینکه مدیریت قبلی باعث موارد زیر شده است: یکصد هزار معلم ناکارآمد داریم؛ یکصد هزار معلم مازاد داریم و در آمار دیگر عنوان شد: 58 هزار معلم مازاد داریم و مجدداً اعلام شد 50 هزار معلم مازاد داریم.
6- کارگرها و خدمتگزارها را به جای معلم به کار گرفتند.
7- هوشمندسازی مدارس اقدام درستی نبود و باعث انباشت سختافزار مدارس شد.
8- زیرپله ساختمانها را به کلاس درس تبدیل کردند.
9- مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی را بی رویه افزایش دادند.
10- مدارس نمونه دولتی قانونی نیست ( مجدداً اصلاح کردند که قانونی است)
11- مجتمعهای آموزشی جزو سند تحول بنیادین نیست.
12- نظام رتبهبندی معلمان مشکل دارد.
حاجیبابایی افزود: اینجانب در تمام این آمارها و اظهارنظرها فقط سکوت کردم و شاهد مدعای بنده، همین 5 ماهی است که گذشت؛ در حالی که به شهادت اسناد و مدارک در دوره تحولی آموزش و پرورش، هیچ پروژهای شروع نشد مگر آنکه مبتنی بر سند تحول بنیادین و پژوهشهای عمیق بوده است و به معنایی تمام پروژههای اجرا شده در دوره مدیریت بنده جنبه استراتژیک داشته و هر یک در حکم یک اتوبان است.
وی اضافه کرد: دوستان باید در خصوص اصل بودن یا نبودن اتوبان ابتدا پژوهش و تحقیق کرده و سپس اظهارنظر کنند؛ نه اینکه به علت پنچر شدن یک خودرو در گوشهای از اتوبان، اتوبان را تخریب یا مسدود کنند.
* نمونه شتابزدگی در گفتار مدیران فعلی را در خبر «لغو تعطیلی پنجشنبهها» شاهد بودیم
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: آیا کسی نپرسید و افکار عمومی مردم سؤال نکرد، شما که کمتر از 5 ماه از خدمت، این همه اظهارنظر کرده و آن را رسانهای میکنید، مبنای پژوهشی صحبتهای شما چیست؟ آیا ما شاهد شتابزدگی و نوعی احساس در بیان و گفتار شما نیستیم؟ باید به اطلاع دوستان برسانم، شتابزدگی عبارت است از بیانی که منجر به شکست و پشیمانی شود و قابلیت اجرا نداشته و افکار عمومی هم پذیرای آن نباشد.
وی اضافه کرد: نمونه شتابزدگی در گفتار مدیران فعلی را در خبر «لغو تعطیلی پنجشنبهها» شاهد بودیم؛ در غیر قانونی اعلام کردن «مدارس نمونه» شاهد بودیم و در تأیید و تکذیبهای خبرهای مکرر آماری توسط ایشان شاهد بودیم.
حاجیبابایی ادامه داد: آیا پروژههای تحولی مانند دانشگاه فرهنگیان، تعطیلی پنجشنبهها، نظام «3ـ3ـ6» برنامه درسی ملی، بیمه طلایی، سند تحول، احیای ورزش در مدارس و .... اگر از پشتوانه پژوهشی و علمی برخوردار نبود، قابلیت اجرا داشت؟ آیا پشتوانه اجتماعی این طرحهای تحولی را احساس نمیکنند؟ راستی چرا یکی از مصادیق شتابزدگی در دوره مدیریت بنده را که افزایش میانگین حقوق معلمان از 479 هزار تومان در سال 87 به یک میلیون و 342 هزار تومان در سال 92، کسی اعلام نکرد؛ البته بنده معتقدم که این حقوق بسیار کم و درخور شأن معلم نیست.
وی افزود: آیا اینجانب در آغاز نمودن نظام رتبهبندی معلمان، با واژگانی همچون مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استادمعلم شتابزده عمل کردم؟ پیشنهاد می کنم مدیران فعلی محترم همین نظام رتبهبندی فعلی را بدون شتابزدگی پیگیری کنند؛ آیا استاد موجود و اجرای قدرتمندانه و از طرفی موفقیت قریب به اتفاق طرحهای تحولی انجام شده، دلیل بر کار پژوهشی است یا شتابزدگی؟
* کلمه مازاد برای اشیاء و اجسام و کالای بیارزش به کار میرود
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: در خبرهای دیگر، شاهد خبری بودیم تحت عنوان «دوران آمارهای کذب به سر رسیده است»، پیشنهاد میشود، آمارهای کذب اعلام شده و آمارهای صحیح آن را مستنداً اعلام کنند؛ ما در همین 5 ماه شاهد بودیم که یکبار معلمان ناکارآمد و مازاد را 100 هزار نفر و یکبار دیگر 58 هزار نفر و یکبار دیگر 50 هزار نفر اعلام کردند؛ در حالی که آمار واقعی آن هم نه با عنوان ناکارآمد و مازاد، بلکه با عنوان «شرایط ناگزیر» در بحثهای آموزشی که این آمار حدود 6 هزار نفر است.
در آمار دیگر تعداد مدارس را 150 هزار مدرسه اعلام کرده و در آمار دیگر 105 هزار اعلام شد؛ همه این خبرها در 5 ماه گذشته از ناحیه وزیر و مشاوران محترم مطرح شد، حال سؤال این است که مبنای پژوهشی این آمار چیست؟ آیا این بیانات شتابزدگی نیست؟
وی ادامه داد: چرا کسی پژوهش نکرد که کلمه مازاد برای اشیاء و اجسام و کالای بیارزش به کار میرود و در فحوای آن، نوعی توهین نهفته است؛ این واژه مخصوص یک انسان نیست چه برسد به انسانی که فرهیخته و رسالت معلمی بر دوش دارد؛ از سوی دیگر کدام یک از مسئولین گذشته و حال میتوانند ادعا کنند که قبل از آن، چنین شرایطی وجود نداشته است و ممکن است یک معلم یا یک استاد، به دلایل مختلف از جمله تراکم نیرو، در برخی نقاط معدود و محدود، کاهش دانشآموز، مسائل جسمانی و بیماری، نقل و انتقالات و ... در اول مهرماه امکان حضور در کلاس درس نداشته باشد اما در سایر امور مربوط به تعلیم و تربیت قطعاً فعال خواهد بود و این ویژگی، معمولاً در افراد باسابقههای بالا و توانمند ممکن است، ایجاد شود لذا به هیچ وجه این افراد ناکارآمد نیستند و این هنر مدیریت صحیح است که از منابع نرمافزاری و نیروی انسانی خود، بهترین بهره مندی را داشته باشد و نه اینکه معلم را مقصر دانسته و آن را ناکارآمد و مازاد خطاب کنیم.
*اگر گزارش 100 روزه صحیح است، پس مصاحبه اخیر حکم کذب دارد
حاجیبابایی اظهار داشت: متأسفانه به علت پایان تاریخ مصرف واژه «شتابزدگی»، اخیراً «واژه انباشت مطالبات مدیریت قبل» متولد شده است؛ اینجانب توجه دوستان را به گزارش 100 روزه خودشان جلب می کنم؛ شما در گزارش 100 روزه خود، مطالبی را بیان کردید که باز هم اینجانب با نگاه خیرخواهانه و با نگاه کمک به مدیریت آموزش و پرورش به مطالب غیرواقع آن، اظهار نظری نکردم اما هماکنون به یک مورد اشاره میکنم.
وی ادامه داد: در بند «د»، بخش سایر موارد از گزارش مذکور و همچنین بندهای یک و دو، مواردی ذکر شده است؛ اما امروز مصاحبه می کنید که قرار است حقالتدریس «اضافهتدریس معلمان» و حقالزحمه امتحانات خردادماه پرداخت شود؛ اگر گزارش 100 روزه صحیح است، پس مصاحبه اخیر حکم کذب دارد و موضوعیت ندارد و اگر این مصاحبه اخیر صحیح است، باید در صحت گزارش 100 روزه تجدید نظر کرد.
به گزارش فارس، وزیر سابق آموزش و پرورش اضافه کرد: ما از فرهنگیان عزیز و افکار عمومی سؤال می کنیم کدام یک از موارد که در گزارش 100 روزه ذکر شده است را دریافت کردند؟!
وی افزود: اینجانب مجدداً اعلام میکنم در هیچ زمانی به اندازه دوره تحویل وزارتخانه توسط اینجانب، حساب آموزش و پرورش در هنگام تحویل به روز نبوده است و همانگونه که قبلاً هم گفته شد، آموزش و پرورش را مانند یک دسته گل تحویل دادم؛ در آن زمان، در پایان تیرماه 92، هم حقوق تیرماه پرداخت شد و هم حقالتدریس (اضافه تدریس معلمان) تا 15 اردیبهشت 92 پرداخت شده بود و کمتر از یک ماه و نیم از پرداخت آن به مدیریت بعدی موکول شد که در پرداخت حقالتدریسها زمان معمول و مرسومی است.
حاجی بابایی ادامه داد: در خصوص حقالزحمه امتحانات خرداد هم مشکلی برای پرداخت وجود نداشت، اما به جهت انجام امور اداری و محاسبات مالی، حداکثر در پایان مردادماه قابل پرداخت بود که همزمان با مدیریت فعلی بود و منطق مالی حکم میکند که توسط دوستان پرداخت میشد و به مصداق انباشت مطالبات نیست.
* طی یک لیست کامل تمام مطالبات دولت گذشته تا پایان تیرماه 92 در آموزش و پرورش منتشر شود
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: در خصوص بیمه طلایی فرهنگیان نیز تا پایان فروردین ماه 1392، سهم فرهنگیان از بیمه طلایی پرداخت شد و مقرر بود سهم اردیبهشت و خرداد نیز پرداخت شود؛ با توجه به اینکه در گزارش 100 روزه، بنای اینجانب بر سکوت بود، لیکن از تولد واژه انباشت مطالبات بر میآید، یک شیوه ناصحیح برای پوشش گذاشتن بر ضعفها و ناتوانیها معمول شده که اطلاعرسانی آن را ضروری میدانم.
وی ادامه داد: اینجانب با توجه به جمیع مطالبی که گفته شد، به مدیران فعلی پیشنهاد میدهم طی یک لیست کامل با عدد و رقم و ذکر تاریخ، تمام مطالبات دولت گذشته تا پایان تیرماه 92 در آموزش و پرورش با تأیید مدیران ذیربط منتشر کنند و طی لیست دیگری با ذکر عدد و رقم و تاریخ که منطبق با گزارش 100 روزه باشد، پرداختهای انجام شده را منتشر کنند تا هم فرهنگیان نسبت به مطالبات خود آگاه شوند و هم زحمت مدیران فعلی مشخص شود و هم چنانچه قصوری از جانب مدیریت اینجانب بوده، معین شود.
حاجی بابایی اضافه کرد: البته در هر وزارتخانه و سازمانی، برخی موارد و ضعفهای مالی وجود دارد که طبیعی است و باید مرتفع شود؛ به عنوان مثال در سال 1391، ما مشکلاتی در حوزه سهم فرهنگیان برای پرداخت حق بیمه طلایی داشتیم که تمام آن در بودجه 92 پیشبینی شده و امیدوارم با مدیریت صحیح محقق شود.
* آیا همه این مشکلات مربوط به مدیریت قبلی است؟!
حاجی بابایی به طرح چند سؤال پرداخت و بیان داشت: آیا پاداش بازنشستگی بیش از 22 هزار فرهنگی که البته بیش از 90 درصد آن در شهریور و مهرماه 1392 بازنشسته شدند، مربوط به مدیریت قبلی است؟!
آیا اینکه از اول مهر ماه سرانه قابل توجهی به مدارس داده نشده است، مربوط به مدیریت قبلی است؟ آیا اینکه در ماههای اخیر سهم بیمه طلایی فرهنگیان پرداخت نشده است، مربوط به مدیریت قبلی است؟ آیا اینکه اضافه کار پرسنل اداری پرداخت نشده، مربوط به مدیریت قبلی است؟
وی افزود: البته اینجانب به هیچوجه قائل نیستم که دوره مدیریتی بنده بی عیب و نقص بوده است اما حداقل انتظاری از دوستان داریم این است که تنها اشکال و ایرادات خودمان را به گردن مان بیندازند، نه وضع و ناتوانی دیگران را.
وزیر سابق آموزش و پرورش تصریح کرد: با توجه به این مطالب به نظر میرسد ویتامین ب کمپلکس «شتابزدگی» به انتها رسیده است و ویتامین «انباشت مطالبات قبلی» برای تقویت ضعف در عملکرد و مدیریت در حال استفاده است؛ آیا نباید اندیشید که مردم فهیم ایران و فرهنگیان، اینگونه اقدامات را تجزیه و تحلیل و بررسی میکنند؟
* بر اساس کدام پژوهش، خبر خودشان را تکذیب کردند؟
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: اگر به دیده انصاف بنگریم در 5 ماهه گذشته شاهد شتابزدگی بزرگ و کثرت اخبار متناقض و ناهماهنگی در گفتار و حتی نقض غرض در رفتار و گفتارها بودهایم که در نوع خود بینظیر است. به عنوان مثال چند نمونه اصلی را بیان میکنیم.
وی ادامه داد: در یک نمونه تاریخی، تنها مخالف ایجاد دانشگاه فرهنگیان که طی مصاحبه، مخالفت خود را ابراز کرد و آن را مغایر سند تحول بنیادین دانست، امسال به عنوان رئیس همان دانشگاه منصوب میشود و در پاسخ به سؤال یک خبرنگار که از او سؤال میکند «چرا رئیس دانشگاهی شدید که خود آن را قبول نداشتید؟»، پاسخ میدهد «بعدها که رئیس دانشگاه شدم، متوجه شدم دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه خوبی است».
حاجی بابایی ادامه داد: اینجانب قضاوت شتابزدگی اقدامات خود را در نمونه های مشابه همین نمونه، بر عهده مردم و فرهنگیان وا میگذارم و البته این مثال، به هیچ وجه، ارتباطی به نفی یا اثبات مدیر جدید ندارد.
وی به ماجرای تعطیلی پنجشنبهها اشاره کرد و بیان داشت: عنوان شد که تعطیلی پنجشنبهها به علتی که آن را اشتباه خواندند، لغو میشود و بعدها معاونین وزارتخانه، این خبر را تکذیب کردند؛ راستی مبنای این خبر کدام پژوهش است و بعدها بر اساس کدام پژوهش، خبر خودشان را تکذیب کردند.
وزیر سابق آموزش و پرورش تأکید کرد: ای کاش مسئولان ذیربط در خصوص وضعیت مالی وزارت آموزش و پرورش مصاحبه و اطلاعرسانی کنند چرا که مسئول امور مالی و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش هنوز همان شخص قبلی است و اظهارنظر سایرین، چنین اشتباهاتی را ایجاد میکند.
*آیا کسی در خصوص حضور دانشآموزان بدون کیف و کتاب در مدرسه پژوهش کرده است؟
به گزارش فارس، حاجی بابایی ادامه داد: آیا اندیشیدهاند که مبنای پژوهشی پرداخت حقوق معلمان، توسط مدیر مدرسه چیست؟ آیا ضرورت این کار مشخص است؟ آیا این مطلب، محترمانه این سخن نیست که آموزش و پرورش را خصوصی کنیم؛ آیا این مطلب، محترمانه این سخن نیست که معلم و مدرسه را با هم به عنوان کالا فرض کنیم؟
وی افزود: آیا این سخن به معنای مقدمهای بر خودگردانی مدارس نیست؛ همان بلایی که بر سر بیمارستانها آمد و امروزه شاهد فریاد وزیر بهداشت از این فاجعه هستیم؛ راستی در این خصوص چه پژوهشی صورت گرفته است؟ آیا این عمل توهین به مقام معلم و مغایر با سیاستهای کلی نظام مبنی بر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش نیست؟
وزیر سابق آموزش و پرورش به طرح «یک روز بدون کیف و کتاب» اشاره کرد و گفت: آیا کسی در خصوص حضور دانشآموزان بدون کیف و کتاب و شاید چیزهای دیگر، پژوهش کرده است؟ بنابراین هر منطقی میپذیرد که اینگونه اظهارات، مصداق شتابزدگی است و نه طرحهای تحولی وزارت آموزش و پرورش؛ این مطالبی که عرض شد، مصداق شتابزدهترین اظهارات در برابر محکمترین پروژههای تحول بنیادین است.
*اعلام و اجرای برنامههای مطلوب و جدید بهتر از استفاده از واژگان منفی است
حاجی بابایی اظهار داشت: ما علاقهمندیم آموزش و پرورش، هر روز به جلو حرکت کند و همانگونه که گفته شد، ارادهای برای ورود به مواردی که ذهن مسئولین را مشغول سازد، ندارم اما هر گاه شاهد مطالبی باشم که واقعیات خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مغشوش کند، وظیفتاً برای اصلاح آن، پاسخ لازم را خواهم داد و نه برای تقابل با آن و اعتقاد دارم که باید همگی کمک کنیم تا دولت و مخصوصاً آموزش و پرورش بتواند رسالت بزرگ و سنگین خود را انجام دهد.
وی افزود: ضمن تشکر از همه مدیران وزارت آموزش و پرورش، اعلام میدارم که بهترین و زیباترین سخنان برای مردم و معلمان، اعلام و اجرای طرحهایی است که قول آن را داده بودند؛ قطعا اینجانب نیز با شنیدن و اجرایی شدن این طرحها، خوشحال شده و منتظر آن هستم وعدههایی همانند ایجاد سازمان رفاهی فرهنگیان و ایجاد بیمه بهتری از بیمه طلایی و همه طرحهایی که ضرورت آن، بر اساس سند تحول بنیادین و منویات مقام معظم رهبری و سیاستهای ابلاغی تحولی توسط ایشان، احساس شده و باعث رشد و تعالی بیش از پیش نظام مقدس تعلیم و تربیت شود، عملی گردد.
وزیر سابق آموزش و پرورش اضافه کرد: بی شک اعلام و اجرای برنامههای مطلوب و جدید بهتر از استفاده از واژگان منفی مانند «شتابزدگی» و «انباشت مطالبات مدیران قبلی» خواهد بود.
*هیچ پروژهای شروع نشد مگر آنکه مبتنی بر پژوهشهای عمیق بوده است
حاجیبابایی ادامه داد: بر کسی پوشیده نیست که فرافکنی یکی از بزرگترین آسیبهای مدیریتی در هر سازمان است و متأسفانه شاهد هستم که فرافکنیها در آموزش و پرورش در چند ماه گذشته تا بدان جا پیش رفت که «واژه شتابزدگی مدیریت قبلی» به عنوان اصلیترین ادبیات پاسخگویی مدیران فعلی آموزش و پرورش در آمد لکن اینجانب تکلیف را بر صبر و صبوری گذاشتم تا دوستان بتوانند در فضایی آرام، کماکان خدمت خود را انجام داده و در برابر پاسخگوییها به همین کلمه شتابزدگی اکتفا کنند.
وی افزود: بنده مایل هستم مصادیق شتابزدگی که به اینجانب نسبت داده شده است را یکبار دیگر به جای آقایان مرور کنم.
1- شتابزدگی در تشکیل دانشگاه فرهنگیان و ایراد بر ایجاد این دانشگاه
2- شتابزدگی در بحث ساماندهی زمان آموزش و تعطیلی روزهای پنجشنبه
3- شتابزدگی در بحث اجرای نظام جدید آموزشی «3ـ3ـ6»
4- وارد دانستن ایراد و اشکال به بیمه طلایی و قول یک بیمه بهتر از طلایی و تشکیل سازمان رفاهی فرهنگیان
5- ایرادات دیگری همانند اینکه مدیریت قبلی باعث موارد زیر شده است: یکصد هزار معلم ناکارآمد داریم؛ یکصد هزار معلم مازاد داریم و در آمار دیگر عنوان شد: 58 هزار معلم مازاد داریم و مجدداً اعلام شد 50 هزار معلم مازاد داریم.
6- کارگرها و خدمتگزارها را به جای معلم به کار گرفتند.
7- هوشمندسازی مدارس اقدام درستی نبود و باعث انباشت سختافزار مدارس شد.
8- زیرپله ساختمانها را به کلاس درس تبدیل کردند.
9- مدارس تیزهوشان و نمونه دولتی را بی رویه افزایش دادند.
10- مدارس نمونه دولتی قانونی نیست ( مجدداً اصلاح کردند که قانونی است)
11- مجتمعهای آموزشی جزو سند تحول بنیادین نیست.
12- نظام رتبهبندی معلمان مشکل دارد.
حاجیبابایی افزود: اینجانب در تمام این آمارها و اظهارنظرها فقط سکوت کردم و شاهد مدعای بنده، همین 5 ماهی است که گذشت؛ در حالی که به شهادت اسناد و مدارک در دوره تحولی آموزش و پرورش، هیچ پروژهای شروع نشد مگر آنکه مبتنی بر سند تحول بنیادین و پژوهشهای عمیق بوده است و به معنایی تمام پروژههای اجرا شده در دوره مدیریت بنده جنبه استراتژیک داشته و هر یک در حکم یک اتوبان است.
وی اضافه کرد: دوستان باید در خصوص اصل بودن یا نبودن اتوبان ابتدا پژوهش و تحقیق کرده و سپس اظهارنظر کنند؛ نه اینکه به علت پنچر شدن یک خودرو در گوشهای از اتوبان، اتوبان را تخریب یا مسدود کنند.
* نمونه شتابزدگی در گفتار مدیران فعلی را در خبر «لغو تعطیلی پنجشنبهها» شاهد بودیم
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: آیا کسی نپرسید و افکار عمومی مردم سؤال نکرد، شما که کمتر از 5 ماه از خدمت، این همه اظهارنظر کرده و آن را رسانهای میکنید، مبنای پژوهشی صحبتهای شما چیست؟ آیا ما شاهد شتابزدگی و نوعی احساس در بیان و گفتار شما نیستیم؟ باید به اطلاع دوستان برسانم، شتابزدگی عبارت است از بیانی که منجر به شکست و پشیمانی شود و قابلیت اجرا نداشته و افکار عمومی هم پذیرای آن نباشد.
وی اضافه کرد: نمونه شتابزدگی در گفتار مدیران فعلی را در خبر «لغو تعطیلی پنجشنبهها» شاهد بودیم؛ در غیر قانونی اعلام کردن «مدارس نمونه» شاهد بودیم و در تأیید و تکذیبهای خبرهای مکرر آماری توسط ایشان شاهد بودیم.
حاجیبابایی ادامه داد: آیا پروژههای تحولی مانند دانشگاه فرهنگیان، تعطیلی پنجشنبهها، نظام «3ـ3ـ6» برنامه درسی ملی، بیمه طلایی، سند تحول، احیای ورزش در مدارس و .... اگر از پشتوانه پژوهشی و علمی برخوردار نبود، قابلیت اجرا داشت؟ آیا پشتوانه اجتماعی این طرحهای تحولی را احساس نمیکنند؟ راستی چرا یکی از مصادیق شتابزدگی در دوره مدیریت بنده را که افزایش میانگین حقوق معلمان از 479 هزار تومان در سال 87 به یک میلیون و 342 هزار تومان در سال 92، کسی اعلام نکرد؛ البته بنده معتقدم که این حقوق بسیار کم و درخور شأن معلم نیست.
وی افزود: آیا اینجانب در آغاز نمودن نظام رتبهبندی معلمان، با واژگانی همچون مربی معلم، استادیار معلم، دانشیار معلم و استادمعلم شتابزده عمل کردم؟ پیشنهاد می کنم مدیران فعلی محترم همین نظام رتبهبندی فعلی را بدون شتابزدگی پیگیری کنند؛ آیا استاد موجود و اجرای قدرتمندانه و از طرفی موفقیت قریب به اتفاق طرحهای تحولی انجام شده، دلیل بر کار پژوهشی است یا شتابزدگی؟
* کلمه مازاد برای اشیاء و اجسام و کالای بیارزش به کار میرود
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: در خبرهای دیگر، شاهد خبری بودیم تحت عنوان «دوران آمارهای کذب به سر رسیده است»، پیشنهاد میشود، آمارهای کذب اعلام شده و آمارهای صحیح آن را مستنداً اعلام کنند؛ ما در همین 5 ماه شاهد بودیم که یکبار معلمان ناکارآمد و مازاد را 100 هزار نفر و یکبار دیگر 58 هزار نفر و یکبار دیگر 50 هزار نفر اعلام کردند؛ در حالی که آمار واقعی آن هم نه با عنوان ناکارآمد و مازاد، بلکه با عنوان «شرایط ناگزیر» در بحثهای آموزشی که این آمار حدود 6 هزار نفر است.
در آمار دیگر تعداد مدارس را 150 هزار مدرسه اعلام کرده و در آمار دیگر 105 هزار اعلام شد؛ همه این خبرها در 5 ماه گذشته از ناحیه وزیر و مشاوران محترم مطرح شد، حال سؤال این است که مبنای پژوهشی این آمار چیست؟ آیا این بیانات شتابزدگی نیست؟
وی ادامه داد: چرا کسی پژوهش نکرد که کلمه مازاد برای اشیاء و اجسام و کالای بیارزش به کار میرود و در فحوای آن، نوعی توهین نهفته است؛ این واژه مخصوص یک انسان نیست چه برسد به انسانی که فرهیخته و رسالت معلمی بر دوش دارد؛ از سوی دیگر کدام یک از مسئولین گذشته و حال میتوانند ادعا کنند که قبل از آن، چنین شرایطی وجود نداشته است و ممکن است یک معلم یا یک استاد، به دلایل مختلف از جمله تراکم نیرو، در برخی نقاط معدود و محدود، کاهش دانشآموز، مسائل جسمانی و بیماری، نقل و انتقالات و ... در اول مهرماه امکان حضور در کلاس درس نداشته باشد اما در سایر امور مربوط به تعلیم و تربیت قطعاً فعال خواهد بود و این ویژگی، معمولاً در افراد باسابقههای بالا و توانمند ممکن است، ایجاد شود لذا به هیچ وجه این افراد ناکارآمد نیستند و این هنر مدیریت صحیح است که از منابع نرمافزاری و نیروی انسانی خود، بهترین بهره مندی را داشته باشد و نه اینکه معلم را مقصر دانسته و آن را ناکارآمد و مازاد خطاب کنیم.
*اگر گزارش 100 روزه صحیح است، پس مصاحبه اخیر حکم کذب دارد
حاجیبابایی اظهار داشت: متأسفانه به علت پایان تاریخ مصرف واژه «شتابزدگی»، اخیراً «واژه انباشت مطالبات مدیریت قبل» متولد شده است؛ اینجانب توجه دوستان را به گزارش 100 روزه خودشان جلب می کنم؛ شما در گزارش 100 روزه خود، مطالبی را بیان کردید که باز هم اینجانب با نگاه خیرخواهانه و با نگاه کمک به مدیریت آموزش و پرورش به مطالب غیرواقع آن، اظهار نظری نکردم اما هماکنون به یک مورد اشاره میکنم.
وی ادامه داد: در بند «د»، بخش سایر موارد از گزارش مذکور و همچنین بندهای یک و دو، مواردی ذکر شده است؛ اما امروز مصاحبه می کنید که قرار است حقالتدریس «اضافهتدریس معلمان» و حقالزحمه امتحانات خردادماه پرداخت شود؛ اگر گزارش 100 روزه صحیح است، پس مصاحبه اخیر حکم کذب دارد و موضوعیت ندارد و اگر این مصاحبه اخیر صحیح است، باید در صحت گزارش 100 روزه تجدید نظر کرد.
به گزارش فارس، وزیر سابق آموزش و پرورش اضافه کرد: ما از فرهنگیان عزیز و افکار عمومی سؤال می کنیم کدام یک از موارد که در گزارش 100 روزه ذکر شده است را دریافت کردند؟!
وی افزود: اینجانب مجدداً اعلام میکنم در هیچ زمانی به اندازه دوره تحویل وزارتخانه توسط اینجانب، حساب آموزش و پرورش در هنگام تحویل به روز نبوده است و همانگونه که قبلاً هم گفته شد، آموزش و پرورش را مانند یک دسته گل تحویل دادم؛ در آن زمان، در پایان تیرماه 92، هم حقوق تیرماه پرداخت شد و هم حقالتدریس (اضافه تدریس معلمان) تا 15 اردیبهشت 92 پرداخت شده بود و کمتر از یک ماه و نیم از پرداخت آن به مدیریت بعدی موکول شد که در پرداخت حقالتدریسها زمان معمول و مرسومی است.
حاجی بابایی ادامه داد: در خصوص حقالزحمه امتحانات خرداد هم مشکلی برای پرداخت وجود نداشت، اما به جهت انجام امور اداری و محاسبات مالی، حداکثر در پایان مردادماه قابل پرداخت بود که همزمان با مدیریت فعلی بود و منطق مالی حکم میکند که توسط دوستان پرداخت میشد و به مصداق انباشت مطالبات نیست.
* طی یک لیست کامل تمام مطالبات دولت گذشته تا پایان تیرماه 92 در آموزش و پرورش منتشر شود
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: در خصوص بیمه طلایی فرهنگیان نیز تا پایان فروردین ماه 1392، سهم فرهنگیان از بیمه طلایی پرداخت شد و مقرر بود سهم اردیبهشت و خرداد نیز پرداخت شود؛ با توجه به اینکه در گزارش 100 روزه، بنای اینجانب بر سکوت بود، لیکن از تولد واژه انباشت مطالبات بر میآید، یک شیوه ناصحیح برای پوشش گذاشتن بر ضعفها و ناتوانیها معمول شده که اطلاعرسانی آن را ضروری میدانم.
وی ادامه داد: اینجانب با توجه به جمیع مطالبی که گفته شد، به مدیران فعلی پیشنهاد میدهم طی یک لیست کامل با عدد و رقم و ذکر تاریخ، تمام مطالبات دولت گذشته تا پایان تیرماه 92 در آموزش و پرورش با تأیید مدیران ذیربط منتشر کنند و طی لیست دیگری با ذکر عدد و رقم و تاریخ که منطبق با گزارش 100 روزه باشد، پرداختهای انجام شده را منتشر کنند تا هم فرهنگیان نسبت به مطالبات خود آگاه شوند و هم زحمت مدیران فعلی مشخص شود و هم چنانچه قصوری از جانب مدیریت اینجانب بوده، معین شود.
حاجی بابایی اضافه کرد: البته در هر وزارتخانه و سازمانی، برخی موارد و ضعفهای مالی وجود دارد که طبیعی است و باید مرتفع شود؛ به عنوان مثال در سال 1391، ما مشکلاتی در حوزه سهم فرهنگیان برای پرداخت حق بیمه طلایی داشتیم که تمام آن در بودجه 92 پیشبینی شده و امیدوارم با مدیریت صحیح محقق شود.
* آیا همه این مشکلات مربوط به مدیریت قبلی است؟!
حاجی بابایی به طرح چند سؤال پرداخت و بیان داشت: آیا پاداش بازنشستگی بیش از 22 هزار فرهنگی که البته بیش از 90 درصد آن در شهریور و مهرماه 1392 بازنشسته شدند، مربوط به مدیریت قبلی است؟!
آیا اینکه از اول مهر ماه سرانه قابل توجهی به مدارس داده نشده است، مربوط به مدیریت قبلی است؟ آیا اینکه در ماههای اخیر سهم بیمه طلایی فرهنگیان پرداخت نشده است، مربوط به مدیریت قبلی است؟ آیا اینکه اضافه کار پرسنل اداری پرداخت نشده، مربوط به مدیریت قبلی است؟
وی افزود: البته اینجانب به هیچوجه قائل نیستم که دوره مدیریتی بنده بی عیب و نقص بوده است اما حداقل انتظاری از دوستان داریم این است که تنها اشکال و ایرادات خودمان را به گردن مان بیندازند، نه وضع و ناتوانی دیگران را.
وزیر سابق آموزش و پرورش تصریح کرد: با توجه به این مطالب به نظر میرسد ویتامین ب کمپلکس «شتابزدگی» به انتها رسیده است و ویتامین «انباشت مطالبات قبلی» برای تقویت ضعف در عملکرد و مدیریت در حال استفاده است؛ آیا نباید اندیشید که مردم فهیم ایران و فرهنگیان، اینگونه اقدامات را تجزیه و تحلیل و بررسی میکنند؟
* بر اساس کدام پژوهش، خبر خودشان را تکذیب کردند؟
وزیر سابق آموزش و پرورش گفت: اگر به دیده انصاف بنگریم در 5 ماهه گذشته شاهد شتابزدگی بزرگ و کثرت اخبار متناقض و ناهماهنگی در گفتار و حتی نقض غرض در رفتار و گفتارها بودهایم که در نوع خود بینظیر است. به عنوان مثال چند نمونه اصلی را بیان میکنیم.
وی ادامه داد: در یک نمونه تاریخی، تنها مخالف ایجاد دانشگاه فرهنگیان که طی مصاحبه، مخالفت خود را ابراز کرد و آن را مغایر سند تحول بنیادین دانست، امسال به عنوان رئیس همان دانشگاه منصوب میشود و در پاسخ به سؤال یک خبرنگار که از او سؤال میکند «چرا رئیس دانشگاهی شدید که خود آن را قبول نداشتید؟»، پاسخ میدهد «بعدها که رئیس دانشگاه شدم، متوجه شدم دانشگاه فرهنگیان، دانشگاه خوبی است».
حاجی بابایی ادامه داد: اینجانب قضاوت شتابزدگی اقدامات خود را در نمونه های مشابه همین نمونه، بر عهده مردم و فرهنگیان وا میگذارم و البته این مثال، به هیچ وجه، ارتباطی به نفی یا اثبات مدیر جدید ندارد.
وی به ماجرای تعطیلی پنجشنبهها اشاره کرد و بیان داشت: عنوان شد که تعطیلی پنجشنبهها به علتی که آن را اشتباه خواندند، لغو میشود و بعدها معاونین وزارتخانه، این خبر را تکذیب کردند؛ راستی مبنای این خبر کدام پژوهش است و بعدها بر اساس کدام پژوهش، خبر خودشان را تکذیب کردند.
وزیر سابق آموزش و پرورش تأکید کرد: ای کاش مسئولان ذیربط در خصوص وضعیت مالی وزارت آموزش و پرورش مصاحبه و اطلاعرسانی کنند چرا که مسئول امور مالی و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش هنوز همان شخص قبلی است و اظهارنظر سایرین، چنین اشتباهاتی را ایجاد میکند.
*آیا کسی در خصوص حضور دانشآموزان بدون کیف و کتاب در مدرسه پژوهش کرده است؟
به گزارش فارس، حاجی بابایی ادامه داد: آیا اندیشیدهاند که مبنای پژوهشی پرداخت حقوق معلمان، توسط مدیر مدرسه چیست؟ آیا ضرورت این کار مشخص است؟ آیا این مطلب، محترمانه این سخن نیست که آموزش و پرورش را خصوصی کنیم؛ آیا این مطلب، محترمانه این سخن نیست که معلم و مدرسه را با هم به عنوان کالا فرض کنیم؟
وی افزود: آیا این سخن به معنای مقدمهای بر خودگردانی مدارس نیست؛ همان بلایی که بر سر بیمارستانها آمد و امروزه شاهد فریاد وزیر بهداشت از این فاجعه هستیم؛ راستی در این خصوص چه پژوهشی صورت گرفته است؟ آیا این عمل توهین به مقام معلم و مغایر با سیاستهای کلی نظام مبنی بر حاکمیتی بودن آموزش و پرورش نیست؟
وزیر سابق آموزش و پرورش به طرح «یک روز بدون کیف و کتاب» اشاره کرد و گفت: آیا کسی در خصوص حضور دانشآموزان بدون کیف و کتاب و شاید چیزهای دیگر، پژوهش کرده است؟ بنابراین هر منطقی میپذیرد که اینگونه اظهارات، مصداق شتابزدگی است و نه طرحهای تحولی وزارت آموزش و پرورش؛ این مطالبی که عرض شد، مصداق شتابزدهترین اظهارات در برابر محکمترین پروژههای تحول بنیادین است.
*اعلام و اجرای برنامههای مطلوب و جدید بهتر از استفاده از واژگان منفی است
حاجی بابایی اظهار داشت: ما علاقهمندیم آموزش و پرورش، هر روز به جلو حرکت کند و همانگونه که گفته شد، ارادهای برای ورود به مواردی که ذهن مسئولین را مشغول سازد، ندارم اما هر گاه شاهد مطالبی باشم که واقعیات خدمت در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران را مغشوش کند، وظیفتاً برای اصلاح آن، پاسخ لازم را خواهم داد و نه برای تقابل با آن و اعتقاد دارم که باید همگی کمک کنیم تا دولت و مخصوصاً آموزش و پرورش بتواند رسالت بزرگ و سنگین خود را انجام دهد.
وی افزود: ضمن تشکر از همه مدیران وزارت آموزش و پرورش، اعلام میدارم که بهترین و زیباترین سخنان برای مردم و معلمان، اعلام و اجرای طرحهایی است که قول آن را داده بودند؛ قطعا اینجانب نیز با شنیدن و اجرایی شدن این طرحها، خوشحال شده و منتظر آن هستم وعدههایی همانند ایجاد سازمان رفاهی فرهنگیان و ایجاد بیمه بهتری از بیمه طلایی و همه طرحهایی که ضرورت آن، بر اساس سند تحول بنیادین و منویات مقام معظم رهبری و سیاستهای ابلاغی تحولی توسط ایشان، احساس شده و باعث رشد و تعالی بیش از پیش نظام مقدس تعلیم و تربیت شود، عملی گردد.
وزیر سابق آموزش و پرورش اضافه کرد: بی شک اعلام و اجرای برنامههای مطلوب و جدید بهتر از استفاده از واژگان منفی مانند «شتابزدگی» و «انباشت مطالبات مدیران قبلی» خواهد بود.