روزنامه « جمهوری اسلامی » روز یکشنبه در سرمقاله خود با عنوان « ضرورت تکاپوی همه جانبه برای مقابله با جریان تکفیری» نوشت:فارغ از ماجرای اجلاس ژنو 2 و بحران سوریه، اکنون جهان اسلام به بلای بزرگی مبتلاست که عرض و طول جغرافیائی، پایه های امنیتی و فضای سیاسی کل کشورها و ملت های مسلمان را تحت تأثیر خود قرار داده است.
به گزارش شهداي ايران به نقل از ايرنا ؛ در ادامه این مطلب آمده است :جریان تکفیری را نباید فقط یک گروه جنایتکار که مخالفان خود را گردن می زند، قلب آنها را می درد و می خورد، زنان آنها را به کنیزی می گیرد و می فروشد، خانه هایشان را ویران می کند، اموالشان را به غارت می برد و حرث و نسل را به هلاکت می کشاند دانست، بلکه چون عناصر این جریان تمام اقدامات خود را ˈجهاد فی سبیل اللهˈ می دانند و به همراه هر جنایتی که مرتکب می شوند تکبیر می گویند، باید آنها را موریانه هائی دانست که به جان اسلام افتاده اند و دین خدا را به تدریج می خورند و اگر به آنها مجال و فرصت داده شود چیزی از آن باقی نمی گذارند.
اینکه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار شرکت کنندگان در کنفرانس وحدت اسلامی نسبت به جریان تکفیری ها هشدار دادند و آن را خطر بزرگی برای جهان اسلام دانستند، واقعیت مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. ایشان در تشریح این خطر گفتند:
« عده ای تکفیری به جای توجه به رژیم خبیث صهیونیستی به اسم اسلام و شریعت، اکثر مسلمانان را تکفیر می کنند و زمینه ساز جنگ و خشونت و اختلاف می شوند و به همین علت، وجود این جریان تکفیری مژده ای برای دشمنان اسلام است. با این وضع، آیا کسی می تواند تردید کند که وجود این جریان و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از آن، کار دستگاه های امنیتی و خبیث دولت های استکباری و دست نشاندگان آنها نیست؟»
درباره عملکرد جریان تکفیری، سه نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آنها توجه شود و درباره مقابله با آن نیز انجام وظیفه مهمی را باید مورد اهتمام قرار داد.
اولین نکته اینست که با وجود دشمن آشکار و غداری همچون رژیم صهیونیستی که برای تمام مسلمانان و جهان اسلام به ویژه جهان عرب خطر بزرگی است، جریان تکفیری به این دشمن کاری ندارد و درست در چارچوب اهداف آن و به نفع آن عمل می کند.
آیا این می تواند یک تصادف باشد؟!
پاسخ قطعاً منفی است و تردیدی وجود ندارد که جریان تکفیری به مثابه ابزاری برای صهیونیسم و قدرت های حامی آن عمل می کند.
تمرکز این جریان بر روی دولت سوریه که در خط مقدم مبارزه علیه رژیم صهیونیستی قرار دارد، همین واقعیت را به روشنی نشان می دهد.
نکته دوم اینست که عملکرد جریان تکفیری، دستمایه مناسبی برای دولت های استکباری و بوق های تبلیغاتی آنها و صهیونیسم بین الملل است تا چهره اسلام را لکه دار کنند و آن را به عنوان دینی خشن به افکار عمومی جهان معرفی نمایند.
این اقدام، برای قدرت های استکباری فواید فراوانی دارد که فقط بخشی از آن را می توان در بهانه هائی که با توسل به آنها توطئه های خود را در جهان اسلام به اجرا در می آورند مشاهده کرد.
و نکته سوم اینست که جریان تکفیری با عملکرد خود، هر روز درحال تضعیف امت اسلامی است و موانع موجود بر سر راه سلطه گری قدرت های استکباری در جهان اسلام را یکی بعد از دیگری از میان برمی دارد.
قدرت های استکباری، جریان بیداری اسلامی و از دست دادن تعدادی از مهره های خود در کشورهای اسلامی را ضربه بزرگی به خود می دانند کما اینکه قدرتمند بودن حزب الله لبنان و حمایت این جریان قدرتمند و دولت سوریه از ملت فلسطین برای آزادسازی سرزمین های اشغالی و ریشه کن کردن رژیم صهیونیستی برای منافع قدرت های استکباری یک خطر غیرقابل تحمل تلقی می شود.
طبیعی است که استکبار جهانی برای حفاظت از منافع نامشروع خود به تکاپو روی آورد و مرتکب هر کاری برای حمایت از رژیم صهیونیستی و دفع خطر از مهره های باقیمانده خود در منطقه شود.
به راه انداختن جریان تکفیری و حمایت از آن، آسان ترین اقدامی بود که می توانست این اهداف را تأمین کند، به ویژه آنکه این طرح به نام اسلام و خود مسلمانان به اجرا در می آید و دود آن نیز به چشم ملت های مسلمان می رود.
حاصل جمع بندی این سه نکته بطور طبیعی اینست که عملکرد جریان تکفیری، صد درصد به نفع دولت های استکباری و به زیان امت اسلامی است.
اینکه آمریکا و دولت های سلطه گر اروپائی با جریان تکفیری مشکلی ندارند و رژیم صهیونیستی نیز با این جریان درگیر نیست بلکه همه آنها از آن حمایت می کنند و از آن برای از میان برداشتن دولت هائی که زیر سلطه قرار نمی گیرند استفاده می کنند، به همین دلیل است. آنچه در این میان موجب شگفتی است، بی عملی نخبگان جهان اسلام در برابر این جریان منحرف است.
وظیفه مربوط به مقابله با جریان تکفیری درست در همینجاست که به عنوان رسالتی تاریخی بر دوش سران کشورهای اسلامی، علمای دینی و دانشگاهی، انقلابیون، صاحبان قلم و اندیشه قرار می گیرد.
این رسالت تاریخی فقط هنگامی عملی خواهد شد که علمای صاحب فتوای مذاهب مختلف اسلامی با صدور فتوائی مشترک، تکفیر مسلمانان را مردود اعلام نمایند و تکلیف کسانی که به حربه تکفیر متوسل می شوند را روشن کنند.
همزمان، سران کشورهای اسلامی تمام امکانات دولت ها را برای اجرای این فتوا بسیج نمایند و با اتحاد عملی خود نمونه ای از وحدت امت اسلامی را به ظهور برسانند.
در این راه، از امکانات ملت های مسلمان، اعم از نیروهای انسانی، قدرت رسانه ای، تمکن مالی و توان علمی باید استفاده شود و همه باید از اختلافات معمول و گلایه های متداول صرفنظر کنند و برای تحکیم وحدت امت اسلامی بکوشند.
این تکاپوی همه جانبه قطعاً دشمنان زیادی دارد که از همان روز اول به میدان خواهند آمد و آنها نیز تمام امکانات و توان خود را برای به شکست کشاندن تلاش مسلمانان بکار خواهند گرفت.
با اینحال، تردیدی نیست که جبهه اسلامی به پیروزی خواهد رسید و دشمنان ناکام خواهند ماند.
به این رسالت تاریخی اگر بی توجهی شود و یا انجام آن به امروز و فردا موکول گردد، آینده سیاهی در انتظار مسلمانان خواهد بود، آینده ای که نه تنها قابل افتخار نیست بلکه نسل های فردا هرگز نسل امروز را به خاطر کوتاهی در انجام وظیفه ای که برعهده داشت نخواهد بخشید.
اینکه رهبر انقلاب اسلامی در دیدار شرکت کنندگان در کنفرانس وحدت اسلامی نسبت به جریان تکفیری ها هشدار دادند و آن را خطر بزرگی برای جهان اسلام دانستند، واقعیت مهمی است که نباید به سادگی از کنار آن گذشت. ایشان در تشریح این خطر گفتند:
« عده ای تکفیری به جای توجه به رژیم خبیث صهیونیستی به اسم اسلام و شریعت، اکثر مسلمانان را تکفیر می کنند و زمینه ساز جنگ و خشونت و اختلاف می شوند و به همین علت، وجود این جریان تکفیری مژده ای برای دشمنان اسلام است. با این وضع، آیا کسی می تواند تردید کند که وجود این جریان و پشتیبانی مالی و تسلیحاتی از آن، کار دستگاه های امنیتی و خبیث دولت های استکباری و دست نشاندگان آنها نیست؟»
درباره عملکرد جریان تکفیری، سه نکته بسیار مهم وجود دارد که باید به آنها توجه شود و درباره مقابله با آن نیز انجام وظیفه مهمی را باید مورد اهتمام قرار داد.
اولین نکته اینست که با وجود دشمن آشکار و غداری همچون رژیم صهیونیستی که برای تمام مسلمانان و جهان اسلام به ویژه جهان عرب خطر بزرگی است، جریان تکفیری به این دشمن کاری ندارد و درست در چارچوب اهداف آن و به نفع آن عمل می کند.
آیا این می تواند یک تصادف باشد؟!
پاسخ قطعاً منفی است و تردیدی وجود ندارد که جریان تکفیری به مثابه ابزاری برای صهیونیسم و قدرت های حامی آن عمل می کند.
تمرکز این جریان بر روی دولت سوریه که در خط مقدم مبارزه علیه رژیم صهیونیستی قرار دارد، همین واقعیت را به روشنی نشان می دهد.
نکته دوم اینست که عملکرد جریان تکفیری، دستمایه مناسبی برای دولت های استکباری و بوق های تبلیغاتی آنها و صهیونیسم بین الملل است تا چهره اسلام را لکه دار کنند و آن را به عنوان دینی خشن به افکار عمومی جهان معرفی نمایند.
این اقدام، برای قدرت های استکباری فواید فراوانی دارد که فقط بخشی از آن را می توان در بهانه هائی که با توسل به آنها توطئه های خود را در جهان اسلام به اجرا در می آورند مشاهده کرد.
و نکته سوم اینست که جریان تکفیری با عملکرد خود، هر روز درحال تضعیف امت اسلامی است و موانع موجود بر سر راه سلطه گری قدرت های استکباری در جهان اسلام را یکی بعد از دیگری از میان برمی دارد.
قدرت های استکباری، جریان بیداری اسلامی و از دست دادن تعدادی از مهره های خود در کشورهای اسلامی را ضربه بزرگی به خود می دانند کما اینکه قدرتمند بودن حزب الله لبنان و حمایت این جریان قدرتمند و دولت سوریه از ملت فلسطین برای آزادسازی سرزمین های اشغالی و ریشه کن کردن رژیم صهیونیستی برای منافع قدرت های استکباری یک خطر غیرقابل تحمل تلقی می شود.
طبیعی است که استکبار جهانی برای حفاظت از منافع نامشروع خود به تکاپو روی آورد و مرتکب هر کاری برای حمایت از رژیم صهیونیستی و دفع خطر از مهره های باقیمانده خود در منطقه شود.
به راه انداختن جریان تکفیری و حمایت از آن، آسان ترین اقدامی بود که می توانست این اهداف را تأمین کند، به ویژه آنکه این طرح به نام اسلام و خود مسلمانان به اجرا در می آید و دود آن نیز به چشم ملت های مسلمان می رود.
حاصل جمع بندی این سه نکته بطور طبیعی اینست که عملکرد جریان تکفیری، صد درصد به نفع دولت های استکباری و به زیان امت اسلامی است.
اینکه آمریکا و دولت های سلطه گر اروپائی با جریان تکفیری مشکلی ندارند و رژیم صهیونیستی نیز با این جریان درگیر نیست بلکه همه آنها از آن حمایت می کنند و از آن برای از میان برداشتن دولت هائی که زیر سلطه قرار نمی گیرند استفاده می کنند، به همین دلیل است. آنچه در این میان موجب شگفتی است، بی عملی نخبگان جهان اسلام در برابر این جریان منحرف است.
وظیفه مربوط به مقابله با جریان تکفیری درست در همینجاست که به عنوان رسالتی تاریخی بر دوش سران کشورهای اسلامی، علمای دینی و دانشگاهی، انقلابیون، صاحبان قلم و اندیشه قرار می گیرد.
این رسالت تاریخی فقط هنگامی عملی خواهد شد که علمای صاحب فتوای مذاهب مختلف اسلامی با صدور فتوائی مشترک، تکفیر مسلمانان را مردود اعلام نمایند و تکلیف کسانی که به حربه تکفیر متوسل می شوند را روشن کنند.
همزمان، سران کشورهای اسلامی تمام امکانات دولت ها را برای اجرای این فتوا بسیج نمایند و با اتحاد عملی خود نمونه ای از وحدت امت اسلامی را به ظهور برسانند.
در این راه، از امکانات ملت های مسلمان، اعم از نیروهای انسانی، قدرت رسانه ای، تمکن مالی و توان علمی باید استفاده شود و همه باید از اختلافات معمول و گلایه های متداول صرفنظر کنند و برای تحکیم وحدت امت اسلامی بکوشند.
این تکاپوی همه جانبه قطعاً دشمنان زیادی دارد که از همان روز اول به میدان خواهند آمد و آنها نیز تمام امکانات و توان خود را برای به شکست کشاندن تلاش مسلمانان بکار خواهند گرفت.
با اینحال، تردیدی نیست که جبهه اسلامی به پیروزی خواهد رسید و دشمنان ناکام خواهند ماند.
به این رسالت تاریخی اگر بی توجهی شود و یا انجام آن به امروز و فردا موکول گردد، آینده سیاهی در انتظار مسلمانان خواهد بود، آینده ای که نه تنها قابل افتخار نیست بلکه نسل های فردا هرگز نسل امروز را به خاطر کوتاهی در انجام وظیفه ای که برعهده داشت نخواهد بخشید.