به نظر من ماجرای دعوت و پس گرفتن دعوت از ایران به اجلاس ژنو2 در دولت اعتدال، از آن ماجراهایی است که مثل محور شرارت خوانده شدن ایران در دولت اصلاحات، هیچگاه از خاطر سیاسی ما محو نخواهد شد.
به گزارش شهدای ایران؛ مسعود یارضوی در وبلاگ عبور نوشت: به هر حال دولت آقای روحانی تقریباً هر کار مباح و مکروهی را که توانست انجام داد تا به اصطلاح خودش بحث "تعامل"! را در بعد دیپلماتیک پیش ببرد و در این راه از گفتن خیلی از واژه های ناصحیح (مثل ضرورت جهانی سازی، مذاکره با آمریکا، قبلی ها تندرو! بودند و...) هم دریغ نورزید!
اما نتیجه همین شد که دیدیم.
بان کی مون چشم بادامی به راحتی آب خوردن، قیمت تمام لبخندهای آقای ظریف و صحبت نابجای آقای روحانی با اوباما را با پس گرفتن کذایی دعوت کذایی ترش مشخص کرد.
البته امیدوارم متوجه این مسئله هم شده باشید که بان کی مون قاعدتاً می دانسته که قصد دارد دعوت کذایی اش را پس بگیرد و یا در حالت دیگر، آنهایی که پیشنهاد دعوت ایران به ژنو2 را روی میز آقای مون گذاشتند، می دانستند که حرکت بعدی پازلشان چیست و دبیر کل سازمان ملل را مجبور به چه کاری خواهند کرد!
وگرنه گروه های تروریست حاضر در سوریه! عددی نبودند که بخواهند با ضرب الاجل شش ساعته به سازمان ملل، کاری از پیش ببرند.
می خواهم بگویم این ماجرا به نظر من، یک سناریوی از پیش طراحی شده بود تا دشمن مثل همیشه بگوید که چطور هیچ لبخند و کرنشی را بی پاسخ نخواهد گذاشت و با ذلت تمام به آن پاسخ خواهد داد.
مخصوصاً که طرف مقابل دشمن یعنی "ما"، تمام توطئه هایش را در سوریه نقش بر آب کرده بودیم.
امیدوارم حالا که هنوز به نوعی اول کار دولت است؛ آقایان دیپلماسی از این ماجرا و ایضاً از تحریم های پس از توافق هسته ای ژنو و همينطور از زياده گويي هاي دوباره وزير خارجه آمريكا مبني بر اينكه "گزينه نظامي همچنان روي ميز است"! درس بگیرند و از لبخندهای نابجای بیش از این بپرهیزند.
آمریکایی ها همانطور که کارگردان فیلم هوملند همگفت؛ به حماقت هرکسی خواهند خندید که بیاید در صحنه بین المللی و حرفی بزند که با ذات تقابلی ایران اسلامی و آمریکای جهانخوار نامتجانس باشد.
و باز هم می گویم که امیدوارم دولت عزیز ما از این فاجعه دیپلماتیک (دعوت کذایی و پس گرفتن کذایی تر دعوت به ژنو2) درس عبرت بگیرد و برخی تحلیلهای غلط خود را از ذات جامعه به اصطلاح جهانی! اصلاح کند.
اما نتیجه همین شد که دیدیم.
بان کی مون چشم بادامی به راحتی آب خوردن، قیمت تمام لبخندهای آقای ظریف و صحبت نابجای آقای روحانی با اوباما را با پس گرفتن کذایی دعوت کذایی ترش مشخص کرد.
البته امیدوارم متوجه این مسئله هم شده باشید که بان کی مون قاعدتاً می دانسته که قصد دارد دعوت کذایی اش را پس بگیرد و یا در حالت دیگر، آنهایی که پیشنهاد دعوت ایران به ژنو2 را روی میز آقای مون گذاشتند، می دانستند که حرکت بعدی پازلشان چیست و دبیر کل سازمان ملل را مجبور به چه کاری خواهند کرد!
وگرنه گروه های تروریست حاضر در سوریه! عددی نبودند که بخواهند با ضرب الاجل شش ساعته به سازمان ملل، کاری از پیش ببرند.
می خواهم بگویم این ماجرا به نظر من، یک سناریوی از پیش طراحی شده بود تا دشمن مثل همیشه بگوید که چطور هیچ لبخند و کرنشی را بی پاسخ نخواهد گذاشت و با ذلت تمام به آن پاسخ خواهد داد.
مخصوصاً که طرف مقابل دشمن یعنی "ما"، تمام توطئه هایش را در سوریه نقش بر آب کرده بودیم.
امیدوارم حالا که هنوز به نوعی اول کار دولت است؛ آقایان دیپلماسی از این ماجرا و ایضاً از تحریم های پس از توافق هسته ای ژنو و همينطور از زياده گويي هاي دوباره وزير خارجه آمريكا مبني بر اينكه "گزينه نظامي همچنان روي ميز است"! درس بگیرند و از لبخندهای نابجای بیش از این بپرهیزند.
آمریکایی ها همانطور که کارگردان فیلم هوملند همگفت؛ به حماقت هرکسی خواهند خندید که بیاید در صحنه بین المللی و حرفی بزند که با ذات تقابلی ایران اسلامی و آمریکای جهانخوار نامتجانس باشد.
و باز هم می گویم که امیدوارم دولت عزیز ما از این فاجعه دیپلماتیک (دعوت کذایی و پس گرفتن کذایی تر دعوت به ژنو2) درس عبرت بگیرد و برخی تحلیلهای غلط خود را از ذات جامعه به اصطلاح جهانی! اصلاح کند.