امان از این مغزهای زنگزده خود حقیر پندار
شهدای ایران: روزنامه شرق که گویی امضای کری همچنان برایش تضمین است، روزگذشته در سرمقالهای تحت عنوان «ضرورت نوع متفاوتی از دیپلماسی» ضمن ترسیم یک خطکشی و تفاوت میان ترامپ و نتانیاهو، ادعا کرده که «ترامپ قطعاً در پی تغییر نظام یا تجزیه ایران نیست.»
نویسنده که روزگاری در مقام دیپلمات، از کارگزاران سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران بوده، نوشته است: «آنچه درباره دیپلماسی مهم است، توجه به تفاوتها در نگرش و اولویتهای ترامپ با نتانیاهو است. ترامپ در پنج، شش ماه گذشته تردیدی در نمایش اختلاف نظرهای خود با نتانیاهو نداشته است. سفر منطقهای ترامپ این اختلافات را به نمایش گذاشت. درحالی که اولویت اول و تنها اولویت نتانیاهو منطقه است، منطقه برای ترامپ اهمیت ثانویه دارد و او در قالب رقابت قدرتهای جهانی میاندیشد. هدف ترامپ در سیاست خارجی عبور از منطقه و عمدتاً پرداختن به چین و روسیه و اروپاست. به همین دلیل ترامپ مترصد نگه داشتن تغییرات در منطقه در حداقل لازم برای منافع شخصی و سیاسی خود است؛ درحالی که راست افراطی اسرائیل در پی تحمیل هژمونی خود بر کل منطقه و تضعیف و مرعوب کردن همه قدرتهای منطقهای است. تصور واهی این طیف این است که این هدف شیطانی از راه برخورد با ایران میگذرد.»
خط کشی میان نتانیاهو و ترامپ یا به تعبیری ترسیم دیو و دلبری از این دو در حالی است که برخلاف ادعاهای نویسنده و به اذعان مقامات امریکایی از ترامپ گرفته تا سطوح دیگر، رژیم صهیونیستی در تمام ۱۲ روز جنگ تحمیلی علیه ایران که در روزهای پایانی به دخالت مستقیم امریکا هم منجر شد، کاملاً با شخص ترامپ هماهنگ و بلکه مورد حمایت و پشتیبانی او در جهات اطلاعاتی، امنیتی و حتی نظامی بوده است. نویسنده که گویی همچنان هژمون امریکا و غرب بر او مستولی شده، به سبک بسیاری از همکیشان خود در این اردوگاه، مغبون از ابهت امریکا، ادای شاه سلطان حسینها را درآورده و با تعریف امریکا به عنوان یک قدرت قاهره مسلط بر جهان، از اینکه ترامپ ارادهای برای تغییر نظام یا تجزیه ایران ندارد، خوشحال است و از این رو توصیه میکند برای مهار رژیم صهیونیستی باید از در مذاکره با ترامپ وارد شد! «ترامپ قطعاً در پی تغییر نظام یا تجزیه ایران نیست، چرا که اولاً همیشه با مداخله در دیگر کشورها و بسط دموکراسی مخالفت کرده است. ثانیاً پایگاه اجتماعی ترامپ به شدت با ورود امریکا به چنین وادیهایی مخالف است. ثالثاً او میداند که اقدام در راستای تغییر نظام و تجزیه شرایطی را ایجاد میکند که تصویر روشنی از آینده آن نمیتوان داشت و ممکن است زمینهساز بیثباتیهای مزمن و طولانی در کل منطقه و سواحل خلیج فارس شود و امریکا امکان مدیریت آن را نداشته باشد. به همین دلایل امریکا هیچ گاه در پی تجزیه کشوری در منطقه نبوده و با رفراندوم استقلال کردها در عراق هم مخالفت کرد. بنابراین کار جدی دیپلماتیک با ترامپ میتواند در راستای مهار رژیم اسرائیل و جلوگیری از روند تبدیل شدن اسرائیل به هژمون منطقه نیز باشد. در این راه، میتوان روی حمایت دیگر قدرتهای منطقهای حساب کرد.»
از همه بدعهدیها (پاره کردن برجام به دست همین ترامپ) و جنایاتی که امریکا در چهار دهه گذشته علیه ایران بگذریم، اکنون این سؤال از نویسنده مطرح است که چرا امریکا برای نجات رژیم صهیونیستی از طریق یک کشور همسایه به التماس افتاد که جنگ متوقف شود؟ آیا جز این بود که ماشین جنگی امریکا و رژیم صهیونیستی در ۱۲ روز به گل نشست؟ فراتر از این، اتحاد و همبستگی ملی مردم با هر عقیده و مرام و مسلکی علیه متجاوزان، کجای مناسبات این مغزهای زنگ زده و غرب زده است که ندیدند یا به حساب نیاوردند، که اکنون توقف جنگ را به عنوان بزرگواری ترامپ به ایران میفروشند؟ قدرت ویرانگر موشکی و پهپادی نیروهای مسلح را چطور ارزیابی میکنند؟ آیا اگر این توان بازدارنده بومی نبود، بازهم ادعا میکردید، ترامپ رئیسجمهور جنتلمنی است که به هیچ کشوری کمتر از گل نمیگوید؟ اگر وحدت ملی، توان دفاعی و مدیریت حکیمانه رهبر انقلاب نبود، الان از ایران چیزی باقی مانده بود؟ مطالعه وضعیت کنونی سوریه میتواند دو واحد درسی برای این نگاه خود حقیر پندار باشد. اگر برای این مواضع مواجبی از ترامپ نمیگیرند ضرر کردهاند!
*منبع:جوان آنلاین