سناریوهای پاسخ پیشدستانه ایران علیه رژیم صهیونیستی در نبرد پیچیده ترکیبی
شهدای ایران :سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بین المللی ضدصهیونیستی در یادداشتی نوشت: در واپسین ساعات روز دوشنبه هفته گذشته، شاهد تلاش نافرجام دشمن برای ترور سران قوای جمهوری اسلامی ایران در پوششی پیچیده و چندلایه بودیم؛ اقدامی که اگرچه با هوشمندی ساختار امنیتی کشور خنثی شد، اما نشاندهنده اوج خصومت و ورود به فاز جدیدی از جنگ ترکیبی علیه موجودیت ملی و ساختار حاکمیتی ایران اسلامی است.
در روزهای اخیر، کشور ما با شهادت تلخ و مظلومانه جمعی از فرماندهان نظامی، نخبگان امنیتی، دانشمندان هستهای و حتی مردم بیدفاع در اقصینقاط کشور، با بخشی از هزینههای این نبرد نابرابر مواجه شد. جنگی که دیگر نه صرفاً در میدان رزم متعارف، بلکه در لایههای همزمان سایبری، اطلاعاتی، روانی و فناوریهای نوین، با تمرکز بر تضعیف اراده ملی، طراحی و اجرا شده است.
این نبرد چندوجهی، حاصل سالها برنامهریزی عمیق و چندبُعدی از سوی ائتلافی نانوشته اما فعال میان مثلث صهیونیسم، امپریالیسم غربی و پادشاهیهای محافظهکار عربی است. آنان با بهرهگیری از ابزارهای زیر، در پی فرسایش مؤلفههای اقتدار جمهوری اسلامی بودهاند:
اجرای عملیات رزمی با پهپادها و موشکهای نقطهزن
بهرهبرداری از جنگندههای رادارگریز نظیر F-35 و B-2
اجرای عملیات سایبری هوشمندانه با بهرهگیری از هوش مصنوعی
استفاده از ریزپرندهها و شبکههای جاسوسی لایهدرلایه
نفوذ اطلاعاتی هدفمند در بطن برخی ساختارهای حساس
جنگ روانی چندرسانهای برای تخریب تصویر نظام در افکار عمومی داخلی و منطقهای
تلاش برای ایجاد اختلال در اعتماد راهبردی مردم به نظام
با این حال، ساختار جمهوری اسلامی به برکت عنایات الهی، هدایتهای ولیفقیه حکیم ومدیرومدبر، همبستگی مردمی و هوشمندی کلیه نیروهای مسلح قدرتمندج.ا.ا و سربازان گمنام جامعه اطلاعاتی کشور، توانسته است این موج سهمگین را مدیریت کرده و انسجام ملی را حفظ نماید.
مرحله بعدی نبرد: ضرورت پیشدستی در برابر جبهه باطل
بر اساس دادههای تحلیلی و اطلاعات محرمانه، رژیم غاصب وجعلی صهیونیستی در حال عبور به مرحلهای تازه از تجاوزگری و محاسبهی پرریسک در قبال ایران است. شواهد میدانی، تحرکات نظامی مشکوک، لحن رسانهای صهیونیستها و سطح هماهنگیهای دیپلماتیک پنهان با برخی کشورها، حاکی از آمادهسازی عملیاتی برای یک سناریوی جدید است.
در چنین شرایطی، تعلل راهبردی ممکن است به غافلگیری هزینهزا منتهی شود. لذا پیشنهاد میگردد تصمیمسازان عالی، ضمن حفظ حالت بازدارندگی، سه سناریوی کلیدی را بهصورت ترکیبی در محاسبات خود در نظر داشته باشند:
بستن تنگه هرمز به عنوان ابزار بازدارندگی و فشار راهبردی بر منافع جهانی در صورت تجاوز آشکار.
حمله نقطهزن به نیروگاه اتمی دیمونا در صورت عبور صهیونیستها از خطوط قرمز امنیت ملی جمهوری اسلامی.
همافزایی عملیاتی جبهه مقاومت برای هدفگیری منافع حیاتی رژیم صهیونیستی و متحدان منطقهای و فرامنطقهای آن، بهویژه در حوزههای انرژی، نظامی و ارتباطی.
نتیجهگیری
جمهوری اسلامی ایران در مرحلهای بیسابقه از تقابل تمدنی با جبهه باطل قرار گرفته است. استمرار سیاست «دفاع هوشمندانه»، همراه با آمادگی برای پیشدستی حسابشده و عبرتآموز، تنها راه حفظ بازدارندگی راهبردی و توازن منطقهای خواهد بود.
نکته پایانی آنکه: پیروزی در این نبرد ترکیبی، تنها از مسیر تلاقی سه عنصر میگذرد: «بصیرت ملی»، «اقتدار امنیتی» و «تصمیم قاطع در لحظه مناسب».