داستان خلق شعری که این روزها حرف مشترک ایرانی‌ها است

«وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!/ خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم!»؛ بیتی که این روزها بارها منتشر و حرف دل مردم ایران شده، چگونه خلق شده است؟

 

به گزارش شهدای ایران به نقل از تسنیم، شعر، میراث ایرانیان است و ایرانیان با کمک آن بزنگاه‌های تاریخی را پشت سر گذاشته‌اند. اولین هنری که از ابتدا تا امروز در حوادث تاریخی همراه مردم بوده و به نوعی بازتاب‌دهنده صدای آنها، شعر بوده است؛ از فردوسی در دوره غزنویان گرفته تا کمال‌الدین اصفهانی در دوره مغول؛ از مشروطه گرفته تا ظهور شاعرانی چون عارف و بهار و دیگران که دوره استبداد رضاخانی را تجربه کردند. از فرخی یزدی و لب‌های دوخته‌اش گرفته تا اخوان و «زمستان» زیبایش. از شهریار و سایه و حمید سبزواری گرفته که صدای خروش مردم ایران در کوران انقلاب بودند تا قیصر و سلمان و سیدحسن که لحظه‌های جنگ و حماسه را به تصویر کشیدند. در همه این‌ها، میراث هنرمند آیینه‌ای است از وقایع تلخ و شیرین روزگار که به دلیل ذات یک اثر هنری و درک و خلق در بزنگاه تاریخی، توانسته در موقعیت‌های حساس همراه مردم و مرهمی بر زخم‌ دل آنها باشد.

خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم!

در روزهای اخیر که رژیم صهیونیستی به خاک وطن حمله کرده و تعدادی از هم‌وطنان را به شهادت رسانده، نیز شاعرانی هستند که با در نظر گرفتن رسالت تاریخی خود، همراه با مردم شده و سعی کرده‌اند با کلام و کلمه از کیان و خاک پاک میهن دفاع کنند.

از جمله سروده‌هایی که این روزها در فضای مجازی بارها و بارها بازخوانی شده، غزلی است از لیلا حسین‌نیا، شاعر اهل تبریز. غزلی که در آن شاعر حس وطن‌پرستی ایرانیان را به بهترین شکل ممکن به تصویر کشیده است. این سروده از حسین‌نیا در روزهای گذشته بارها از سوی مردم عادی و حتی سلبریتی‌ها در فضای مجازی تکرار شده؛ گویی مردم حرف دلشان را در بیتی از این غزل جست‌وجو کرده‌اند:

وطن بسوزد و من در خروش و جوش نباشم؟!
خدا کند که بمیرم وطن‌فروش نباشم!

خدا کند که بیافتد سرم به دامن میهن
ولی به وقت خطر بار روی دوش نباشم

مگر نه ریشه ما می‌رسد به شوکت دریا؟
چرا بمانم و چون موج در خروش نباشم؟!

چو مرگ می‌برد آخر به هر طریق تنم را
چرا چرا چو شهیدان لاله‌پوش نباشم؟

منیم جانیم سنه قوربان ده آی گوزل ایران!
به غیر از این چه بگویم اگر خموش نباشم؟!

حسین‌نیا در گفت‌وگو با خبرنگار فرهنگی تسنیم، در پاسخ به این پرسش که این اثر در چه موقعیتی خلق شد، گفت:خلق این غزل داستان جالبی دارد. بخشی از شاعری این است که شاعر لحظه زیسته را شعر بگوید و تبدیل به شعر کند. اگر انسان این تجربه زیسته را نداشته باشد، نگاه به هنر اشتباه است و اثرش کارکرد لازم را نخواهد داشت.

ماجرای خلق غزلی که حرف دل این روزهای مردم شد

وی ادامه داد: برخی از هنرمندان در دوره اغتشاشات 1401 و لحظات سختی که کشور تجربه می‌کرد، از ایران می‌رفتند و علیه ایران مصاحبه می‌کردند. یک روز دیدم یکی از همین افراد که در تلویزیون ایران سلبریتی‌ شده بود، در آنجا دارد علیه ایران مصاحبه می‌کند. وقتی این صحنه را دیدم، ناخودآگاه گفتم: «خدا کند که بمیرم، وطن فروش نباشم». آنقدر دلم با دیدن آن صحنه به حال کشور سوخت که مصرعی از این غزل در همان لحظه خلق شد. وقتی دیدم یک هنرمند، هنر و همه آنچه را که در وطن به دست آورده دارد می‌فروشد، برای سرنوشت خودم به عنوان یک هنرمند وطن این دعا را کردم.

حسین‌نیا این غزل را در دیدار نیمه رمضان شاعران نیز خواند که با تحسین رهبر انقلاب همراه شد. این شاعر در ادامه از بازتاب این غزل و تکرار آن در روزهای اخیر گفت: پس از آن، این غزل در موقعیت‌های بغرنج به نوعی بازخوانی شد. تمام این توجه‌ها، حاصل دعایی بود که در این غزل از اعماق دلم برخواسته بود.

وطن؛ فصل مشترک همه ایرانی‌ها

به گفته این شاعر؛ در روزهای گذشته که کشور مورد هجوم رژیم صهیونیستی و خیانت وطن‌فروشان قرار گرفته نیز این شعر بارها توسط مردم عادی در فضای مجازی چرخیده است. الآن دیگر فضا غبارآلود و تشخیص جبهه حق و باطل دشوار نیست و همه پای کار وطن ایستاده‌اند. این غزل در روزهای اخیر از سوی مردم عادی بارها تکرار شده؛ مثلاً آقای لباس‌فروشی بود که این شعر را استوری کرده بود، یا یک خانم خانه‌دار این بیت را به همراه تصویری از فرزندش منتشر کرد ه بود و ... . برخی از چهره‌های شناخته شده مانند آقای علی دایی و آذری جهرمی نیز این بیت را منتشر کرده‌اند.

حسین‌نیا با بیان اینکه مسئله وطن برای هر کسی که در اعماق وجودش اندکی شرافت داشته باشد، پررنگ و حائز اهمیت است، اضافه کرد: ما الآن در شرایط جنگی هستیم، اما مردم دارند با یکدیگر مثبت صحبت می‌کنند؛ چون در وجود همه ما آن شرافت وجود دارد و همگی ما نسبت به وطن، حس مسئولیت داریم. در این میان، نقش هنرمندان پررنگ‌تر است. هنرمند، رگ هوشیار جامعه است که زودتر از دیگر اقشار جامعه، اهمیت موضوع را درک می‌کند و آن را در اثر خود بازتاب می‌دهد. به همین خاطر رسانگی هنر در آنچه مردم باید بفهمند، تأثیر زیادی دارد.

نقش زبان فارسی در حفظ هویت ایرانی‌ها

او با بیان اینکه شعر رسانه ملی ماست و مهمترین هنری است که مردم با آن اخت هستند، افزود: زبان فارسی در هر شرایط تاریخی و گذر ایران را از گردنه‌های مهم و حیاتی سیاسی در قرون مختلف، نقش اساسی در حفظ هویت ایرانی‌ها و انتقال آن به دوران بعد داشته است. وقتی در دوره هخامنشیان، ایران مورد حمله اسکندر قرار می‌گیرد، این زبان فارسی است که حافظ هویت ایرانیان است. ما این کارکرد را در دوره ساسانیان نیز می‌بینیم که در نهایت این زبان فارسی است که هویت ایرانی را به دوره فردوسی منتقل می‌کند.

به گفته این شاعر؛ اگر زبان فارسی نبود، تمدن ایران نیز همانند دیگر تمدن‌ها از بین می‌رفت و تغییر چهره می‌داد. مانند تمدن مصر که ذهنیت، زبان و فرهنگ آنها قبل از ورود اسلام چیز دیگری بود و پس از آن، به کلی تغییر کرد. آنها در واقع ظرفیتی مانند زبان فارسی نداشتند.  

سلام ای جنگجویان دلاور

حسین‌نیا به کارکرد شعر و زبان فارسی در حفظ هویت ایرانی‌ها در یک صد سال گذشته نیز اشاره کرد و آن را عامل مهمی در حفظ پیوند ایرانیان دانست. به گفته او؛ در هشت سال دفاع مقدس دوباره این کارکرد را در شعر شاعرانی مانند استاد شهریار می‌بینیم؛ شعری که باعث وحدت و دلگرمی ایرانیان می‌شود. در آن ایام، پدر و مادر شهدا از استاد شهریار می‌خواستند که شعری برای سنگ مزار فرزندشان بگوید و ایشان نیز قبول می‌کردند و یا هنگام اعزام نیرو از سوی تبریز به جبهه، لباس رزم می‌پوشیدند و با زبان خود، سربازان وطن را بدرقه می‌کردند:

سلام ای جنگجویان دلاور
نهنگان به خاک و خون شناور

سلام ای صخره‌های صف کشیده
به پیش تانک‌های کوه پیکر ...

به گفته این شاعر؛ الآن نیز شاعران در روزهای اخیر کار را دست گرفته و سعی کرده‌اند با کلام و کلمه با مردم و سربازان وطن همراه باشند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار