شهدای ایران:در میان تمام شبهای تاریکِ تاریخ شب سی و یکم اردیبهشت هزار و چهارصد و سه تاریک ترین شب را برای تاریخ رقم زد.
این شب در میان راه ارس به تبریز در مانده بود کوه و صخره مأمنش شده بود سقف اتاقش به گیسوی درختان مزین، خبر رسید که راه به طول انجامیده و فرودش به سختی کشیده و جان گرانش را به خطر انداخته و در میان مِه سکنا گزیده.
هول ولای دلمان مثل ۱۳ دی ۹۸ شد از ساعت های اول شب تا ساعت یک و بیست دلم به انکار راضی شد اما دمادم اذان صبح دلم رختشور خانه شد.
ساعت ۸ صبح سی و یکم اردیبهشت 1403خبر رسمی شد، انالله و انا الیه راجعون سلام بر شهیدان آنان که در راه خدمت، جان داده اند .
سلام بر آن ابراهیمی که جان به کف ، پا در گل و لای گذاشت و از خاکی شدن عباو قبا هراس نداشت
هر تصویری که از او به ذهن می آید ، در میان مردم بودن است سیستان یا کردستان ، تبریز یا خراسان ...اما او در ورزقان زمین گیرشد و چه خوش روزی است این خاک که تسبیح پاره پاره شده پسر فاطمه را به آغوش کشیده است.
اما بعد از او صدا ها خاموش نشد ، راه به پایان نرسید، غبار به چهره هاماند و رختهای خدمت بازبه تن شد که ما میراث دار آن ابراهیم هستیم که تنش در آتش سوخت تا باری از دوش مردمش بردارد.
بعد از عزادری درتبریز و تهران و مشهد سیاسیون قانون را مرور کردند ، قانون حکم فرما شد و حضرت آقا فرمان داد تا پلاک خدمت به گردن آویزیم تا جان سخت رهروی این راه باشیم . تا چرخه ی صنعت و تولید از پای نیافتید تا نان گرم از سفره های مردم کم نشود و برای سر بلندی اسلام واین خاک تا دم مرگ خدمت کنیم.
*فاطمه چگینی