به گزارش شهدای ایران، در مدتی که در اسارت بودیم، به علت دوری از وطن و خانواده و نداشتن اطلاعات کافی و درست از وضع جنگ، تصمیم گرفتیم به هر ترتیبی که شده رادیویی به دست آوریم. سرانجام یکی از برادران آزاده در موقعیتی مناسب با مهارت تمام موفق شد رادیویی را از اتاق نگهبانهای عراقی بردارد.
خبر یافتن رادیو بسیار مسرتبخش بود و از شادی در پوست خود نمیگنجیدیم. بعد از مشورتهای زیاد با برادران دیگر، قرار بر این شد که یک نفر مسئول رادیو بشود، به صورت مخفیانه با کشیدن پتو روی سر خود به رادیو گوش دهد و رئوس مطالب را یادداشت کند تا آنها را در اختیار سایر برادران قرار دهیم.
مدتها کار ما به این صورت بود که با تندنویسی، نکات مهم اخبار مربوط به ایران را دست به دست بین برادران پخش میکردیم تا اینکه باتری رادیو تمام شد.
اما از آنجا که تهیه باتری بسیار سخت و دشوار بود، به این فکر افتادیم که باتری درست کنیم. به همین منظور اکثر برادران طرحها و ایدههای گوناگونی را ارائه کردند.
شبها و روزهای بسیار، پیشنهادهای برادران را بررسی و آزمایش میکردیم ولی هر بار به بنبست میرسیدیم، تا اینکه سرانجام بعد از سه سال تلاش توانستیم یک نوع باتری درست کنیم که کسب این موفقیت برای ما بسیار خوشحالکننده بود.
این باتری در شبانه روز حدود یک ساعت برق رادیو را تأمین میکرد و این مدت برای نوشتن اخبار رادیو ایران کافی بود. باتری را هم از مقداری سیمپیچ، پوست انار و دیگر وسایل درست کرده بودیم. بدین صورت که مقداری پوست انار که از سطل آشغال سربازهای دشمن به دست آورده بودیم بعد از مدتی تبدیل به آب اسید شد و تعدادی سیمپیچ هم بود که آنها را داخل قوطی پلاستیکی قرار دادیم و با اضافه کردن کاغذهای زرورق سیگار، انرژی حاصل از این پیلهای ابتکاری را افزایش دادیم.
بعد از ساخت باتری، علاوه بر اخبار ایران تمام خطبههای نماز جمعه تهران و تمام سخنرانیهای شهید مطهری، شهید دستغیب و آیتالله جوادی آملی در تفسیر سوره بقره را میگرفتیم و یادداشت برمیداشتیم و آنها را به صورت مجموعهای بسیار نفیس و مفید که قابل استفاده برای عموم بود، در دفترچههایی مینوشتیم و به نوبت بین اسرا توزیع میکردیم.
منبع : فارس