شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۵۸۵۲۴
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۴۰۴ - ۱۶:۵۰
«پایتخت» فقط یک سریال نیست، یادآور دورهمی‌های خانوادگی، نوستالژی‌های مشترک و خاطره‌بازی با آدم‌های معمولی‌ست که حالا در دل نسل‌های مختلف جا خوش کرده‌ است.

 

در ستایش یک خانواده معمولی!

به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر،رؤیا سادات هاشمی: از وقتی خودمان را شناختیم هر زمانی که می‌خواستند از خاصیت اعجاب انگیز تلویزیون حرف بزنند آن را با لقب «جعبه جادویی» صدا می‌کردند رسانه‌ای که از آن در علم ارتباطات به عنوان یک رسانه گرم یاد می‌شود چون آدم‌ها را موقع دیدن دور هم جمع می‌کند؛ اما چیزی که باعث می‌شود تا این جعبه جادو کند نه فقط تاثیرگذاری‌اش بلکه خاطره‌سازی مشترک آن است. جوری که اگر کارهای مخاطب پسند داشته باشد می‌تواند برای یک نسل خاطرات شیرینی بسازد آن قدر که تا سال‌های سال مرور و حتی تماشای چند باره آن کام را شیرین می‌کند. برای همین هم هست که نوستالژی‌های تلویزیونی برای بچه‌های دهه ۶۰ و ۷۰ از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند سریال‌هایی که وقت پخش آنها علاوه بر خلوت شدن خیابان‌ها تمام اعضای خانواده کارهای روزمره را براساس زمان شروعشان تنظیم می‌کردند تا دست جمعی پای آن بنشینند. از روزی روزگاری؛ نرگس و یوسف پیامبر گرفته تا شبهای برره، خواب و بیدار و خانه به دوش؛ مجموعه‌های دوست داشتنی که در سالهای برهوت تلویزیون حتی بازپخش آنها از آی‌فیلم به لحاظ جذب مخاطب از کارهای امروزی جلو می‌زند. تجربه شیرینی که حالا این روزها بعد از سال‌ها با پخش پایتخت۷ در حال رخ دادن است. سریالی که پس از مدتها دوباره به همه ما یادآوری کرد که چقدر دلمان برای دورهمی تماشا کردن تلویزیون تنگ شده و چقدر جای آدم‌های کاربلد و قدیمی در قالب تلویزیون خالی است. حالا به بهانه پایان سری جدید پایتخت سر وقت مرور چند نکته جالب درباره این سریال ۱۴ ساله رفتیم تا ببینیم این مجموعه دوست داشتنی از کجا و چطور به اینجا رسید.

در ستایش یک خانواده معمولی!

وقتی ایده ساخت پایتخت رد شد!

اولین فصل این سریال دقیقاً در نوروز سال ۱۳۹۰ پخش شد. وقتی که خانواده نقی معمولی به همراه کامیون ارسطو برای نقل مکان از علی آباد به تهران راهی شد. محسن تنابنده می‌گوید ایده اولیه و خام پایتخت اولین بار توسط تورج اصلانی؛ فیلمبردار سینما مطرح شد. تنابنده می‌گوید «من این ایده را از تورج خریدم بعدها با نوشتن این طرح، این ایده در تلویزیون درجا رد شد. بعدها من روی این طرح دوباره کار کردم و خشایار الوند هم اضافه شد. بعدها با بازنویسی دوباره این سریال تصویب شد. زمان ساخت پایتخت یک ۹۰ درصد افراد به غیر از تیم تولید مخالفش بودند چون هم در شهرستان می‌گذشت و هم آن زمان بازیگر به نام و کمدین شیرینی برای تایم عید نداشت. اما آقای مقدم آنقدر باهوش بود که با شنیدن طرح ایده آن را روی هوا زد و بعدها پایتخت یک و دو ساخته شد.»

کاراکترهای شیرین «خونه خاله» در دنیای واقعی

یکی از نکته‌هایی که باعث می‌شود تا پایتخت به مذاق مخاطب شیرین بیاید. دیدن شخصیت‌های بامزه و دل‌نشینی است که انگار بیشترمان طی روزمره ما به ازای بیرونی آن را در اطراف و اکنافمان دیده‌ایم. فرهنگ مازندرانی و تسلط کافی به لهجه این خطه در سریال پایتخت از همان روزهای اول جزو نقاط قوت این مجموعه به شمار می‌رفت چون به جذاب شدن بیش از پیش این کار کمک ویژه‌ای کرد. ایده‌ای که طبق گفته‌های محسن تنابنده الهام گرفته از خاله و پسرخاله‌های خود او در دنیای واقعی است.«خانواده خاله من در بندرگز زندگی می‌کنند. خاله‌ام فوت کرده اما فرزندانش همانجا زندگی می‌کنند و من رفت و آمد زیادی به خانه آنها داشتم و از مردم آن منطقه، رفتار و گویش آنها اطلاعات دقیق دارم. همیشه به آدم‌ها و رفتارها و واکنش‌های آنها توجه زیادی داشته‌ام و تصویری که شما از نقی می‌بینید نتیجه یکی ۲روز مطالعه درباره مازندرانی‌ها نیست. بلکه نتیجه سفر به استان‌های شمالی کشور و سال‌ها معاشرت با این مردم است.... من در حقیقت یکی از پسرخاله‌هایم را بازی کرده‌ام. خلق و خوی نقی برگرفته از روحیه پسرخاله‌ام است به همراه چاشنی‌هایی که به‌عنوان بازیگر به آن اضافه کرده‌ام. هم نقی ما به ازا دارد، هم ارسطو و هم پنجعلی.»

در ستایش یک خانواده معمولی!

نقی قرار بود اهل نقده آذربایجان غربی باشد

طرح اولیه پایتخت قرار بود داستان یک خانواده سرگردان در تهران را روایت کند. محسن تنابنده که خالق اصلی قصه‌های این داستان است در مصاحبه‌هایش گفته این خانواده در ابتدای کار قرار بود اهل شهرستان نقده در آذربایجان غربی باشند اما بعدها به خاطر نداشتن فرصت کافی برای تحقیق و تفحص درباره فرهنگ و اقلیم آن منطقه و با توجه به اشراف تنابنده نسبت به فرهنگ مازندران سر از علی آباد در آوردند.

سریال قصه محور و لحظه محور / پیش به سوی پایتخت ۱۰۰

تنابنده می‌گوید به عنوان سازنده در کارهایش هم «لحظه محور» است هم «قصه محور» یعنی علاوه برقصه همواره لحظاتی داشته باشد که مخاطب را در هر زمان درگیر و جذب خودش بکند او می‌گوید «کار کردن برای من مثل یک تئاتر خیابانی می‌ماند. فرق تئاتر خیابانی با تئاتر صحنه‌ای این است که شما در تئاتر صحنه‌ای یک بلیتی تهیه می‌کنید و در سالن می‌نشینید حالا قصه بد یا خوب باشد تا آخر آن را تماشا می‌کنید اما در تئاتر خیابانی شما لحظه محورید شما باید در لحظه آن خانمی که نان گرفته و ایستاده کار شما را تماشا کند نگهدارید. در این سبک تماشاگر هر زمان که وارد قصه شما شد باید بتواند از آن لذت ببرد.» شاید برای همین است که در سریال پایتخت کنار قصه اصلی خرده اتفاقات با مزه و هیجان‌انگیز در مجموعه کاری می‌کند که شما لذتی دوچندان را تجربه کنید. از طرفی بد نیست بدانید که ماجراهای ریز و درشتی که رنگ و بوی واقعی بودن دارند از تجربه‌های زیسته خود سازنده‌ها نشأت می‌گیرند. تاجایی که هومن حاجی عبدالهی چند سال پیش در مصاحبه‌ای درباره این نکته گفته بود: «تنابنده بدلیل خاطراتی که از خطه زیبای مازندران دارد به قول خودش تا «پایتخت ۱۰۰» هم در ذهنش قصه و داستان دارد و می‌تواند با آوردن شخصیت‌های جدید داستانهای تازه‌ای را روایت کند.»

در ستایش یک خانواده معمولی!

تاریخ سازی پایتخت در تلویزیون!

یکی دیگر از نکاتی که باعث می‌شود پایتخت نسبت به آثار دیگر سیمای ملی متمایز باشد دوام این مجموعه تلویزیونی است. شاید تعداد سریال‌هایی که ساختشان به فصل‌۲ یا نهایتاً به فصل ۳ رسیده است به تعداد انگشت‌های یک دست هم نباشد. اما این مجموعه تلویزیونی تنها اثر تلویزیونی و سریالی است که با گذشت ۱۴ سال از اولین پخش آن حالا به فصل ۷ رسیده است و همچنان قابلیت این را دارد که مخاطب از دست رفته سیما را دوباره پای تلویزیون بنشاند. اثری که می‌تواند هم شما را بخنداند هم به وقتش بگریاند و ضربان قلبتان را تندتر کند. سریالی که شاید یکی از رازهای ماندگاری‌اش نشان دادن یک خانواده معمولی اما واقعی است که با همه مشکلات، دعواها و چالش‌ها در نهایت از هم دست نمی‌کشند و یک پایان شیرین برای قصه‌هایشان رقم می‌زنند؛ شده به اندازه نوشیدن یک چای «هماپهلو» یا کشتی گرفتن با یک خرس وحشی برای نجات خانواده درست چند ساعت بعد از دعوا کردن با تک تک اعضای آن.

مأموریت موفقیت آمیز خروج از «پایتخت»!

طبق مصاحبه‌های محسن تنابنده یکی از دلایلی که در ابتدا باعث رد شدن طرح این مجموعه بود روایت این داستان در جایی خارج از تهران بود. چون تا پیش از این ساخت بیشتر آثاری که مربوط به شهرهای دیگر بود صرفاً به پخش آنها در شبکه‌های استانی محدود می‌شد اما بعد از پایتخت و پرمخاطب شدن خانواده مازندرانی نقی معمولی رفته رفته می‌شد نمونه‌های مشابه خانواده‌های ایرانی در قومیت‌های مختلف را در سریال‌های تلویزیونی آن دید مثل «نوروز رنگی» که روایت یک خانواده مشهدی بود یا سریال «نون خ» که داستان خانواده کرد نورالدین خانزاده را روایت می‌کرد و مثل پایتخت تا چند فصل ادامه پیدا کرد. از طرفی با پایتخت ۷ و ورود بازیگران تاجیکستانی حالا می‌شود انتظار داشت که این سریال محبوب ایرانی نه فقط بین ایرانی‌ها که شاید جای خودش را در جغرافیای وسیع‌تر فارسی زبانان کشورهای دیگر هم پیدا کند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار