شهدای ایران: به نقل از دفاع پرس، دیپلماسی و میدان، ۲ عرصه مقابله با دشمن است؛ در دوران دفاع مقدس همزمان با حماسهآفرینی رزمندگان اسلام در جبهههای نبرد حق علیه باطل، دیپلماتهای کشورمان نیز در عرصه سیاسی، برای دفاع از حقوق کشورمان و محکومیت جنایات دشمن متجاوز بعثی عراق، خصوصاً اینکه این دشمن متجاوز از سلاحهای ممنوعه استفاده میکرد، همواره تلاش میکردند.
امیر سپهبد شهید «علی صیاد شیرازی» بزرگفرمانده مکتبی و مغز متفکر بسیاری از عملیاتهای دوران دفاع مقدس که در آن دوران فرماندهی نیروی زمینی ارتش را برعهده داشت، بر اساس فیلمی که در ادامه مشاهده میکنید، در پاسخ به سوال یکی از رزمندگان ارتش جمهوری اسلامی ایران درباره اهمیت کوششهای دیپلماتیک و مذاکرات سران ایران با کشورهای دوست در مورد جنگ تحمیلی و نقش این مذاکرات در پیروزی و پایان جنگ، بر ضرورت حرکت در خط ولایت و عمل به دستورات امام تأکید کرده و میگوید: نقش مذاکرات در جهت پیروزی است؛ ولی به هیچوجه تعیینکننده برای پیروزی نخواهند بود؛ در جهت پیروزی یعنی چه؟ یعنی اگر ما یک برد نظامی پیدا میکنیم، اگر خط سیاسی خوب از آن بهرهبرداری کند، مطمئناً سرعت را از نظر روانی، روی انقلاب اسلامی و عراق مثبت، و روی حکومت بعث، [بهطور] منفی اثر میگذارد. این برد را دارد؛ ولی تعیینکننده نیست؛ [بلکه] تقویتکننده است.
«یکی از بزرگترین دعاهای ما همیشه همین است و یکی از بزرگترین انگیزههای ما در همین مسیر است که الحمدلله امام را در بین خود داریم و همیشه هم برای تندرستی ایشان دعا میکنیم و پیامهای مکرر امام خط را طوری برای ما رزمندگان اسلام روشن کرده است که اگر بخواهیم فقط به همین توجه کنیم؛ خدا را شکر که امام بالای سر ما است و خدا را شکر که آخرین پیام امام در معرض عموم [قرار گرفت] و من از خارج که برگشتم، بلافاصله در [روزنامه] جمهوری اسلامی دیدم که تیتر زده بود؛ امام مردم را به ایستادگی، مقاومت و یکقدم عقبنشینی نکردن، توصیهکردهاند؛ یعنی هرجا که میبینیم، کاملاً تکلیف ما روشن است.
ما که در خط ولایت حرکت میکنیم، باید بدانیم که؛ از مذاکراتی هم که با رئیسجمهور، آقای «هاشمی رفسنجانی» ریاست محترم مجلس و همه [مسئولان] داشتیم، تا این لحظه که خدمت شما میخواهم بگویم، یکجا نشده است که به ما بگویند، کوتاه بیایید؛ یعنی یک مقدار دشمن را درگیر نگه دارید، تا ما کار را درست کنیم؛ بلکه همیشه امید دارند که ما بتوانیم به نبرد قاطعانه عمل کنیم؛ عمل ما، آنهم پیروی از دستورات امام؛ پس توجه اصلی ما به این باشد که امام چه نقطه نظری دارند و ما وظیفهمان چیست؟ اطاعت بدون تفسیر و تعبیر! آخرین مذاکرات خصوصی هم که خدمت امام بودم، ایشان با صراحت، خوب تکلیف را روشن میکردند و ما را قوی میکردند که قوی باشید، بروید و کارهایتان را انجام دهید؛ خب وقتی این همه مشخص است، پس ما اول اینجا (اطاعت از امام) را فکر کنیم، بعد میرسیم به مسئله دیگر.
یکبار من سوال کردم از حضرت امام، دیدم امام فرمودند که [شما] کار خودتان را بکنید؛ گفتم چطوری است که بعضی جاها سیاستمداری میشود و فلان میشود، گفتند شما کار خودتان را بکنید؛ یعنی چه؟ آنها هم یک مسئولیتهایی دارند. مثلاً آفای دکتر ولایتی میرود مذاکره میکند، او نمیخواهد که سازش کند؛ بلکه او از مسیر سیاست خودش جلو میرود و دارد روی امتیازات سیاسی هم کار میکند؛ یعنی مقابله کردن با سیاست جهان علیه ما که همیشه فعال است، خود یکنوع آرامش دادن به محیط، برای جنگیدن است. آنها که نمیآیند بیکار باشند، [و بگویند] شما بروید و بجنگید و ما هم با کسی ارتباطی نداریم!
سیاست بینالمللی ما الان جریان دارد؛ اما حالا در این سیاستمدارها، ممکن است یک تعدادی شُل باشند و یک تعدادی سفت باشند، یک تعدادی ممکن است فکر کنند جنگ به بنبست رسیده است و یک عده فکر کنند که سرنوشت جنگ با حرکت نظامی نیست؛ نمیشود که منکر آن باشیم؛ هست؛ ولی تعیینکننده فرمان امام است. عزیزان من! این شعار نیست که خدمت شما میدهم، من هم مسئول هستم مانند شما و همیشه روی این نقطهها ایستادگی داشتهام و دارم الحمدلله، با خیال راحت! حتی بعضی موقعها زمزمه میکردند که ما بشویم وزیر دفاع؛ گفتم خب جنگ تمام شده؟ اگر جنگ تمام شده، خیلی خوب، میرویم در وزارتخانه مینشینیم؛ ولی تا [وقتی] جنگ است، بهترین خدمت بنده، در میدان جنگ است؛ حالا شغل من این باشد، هرچه میخواهد باشد!
در ضمن؛ این مذاکرات چه نقشی در پیروزی دارند؟ نقش آنها در جهت پیروزی است؛ ولی به هیچوجه تعیینکننده برای پیروزی نخواهند بود؛ در جهت پیروزی یعنی چه؟ یعنی اگر ما یک برد نظامی پیدا میکنیم، اگر خط سیاسی خوب از آن بهرهبرداری کند، مطمئناٌ سرعت را از نظر روانی، روی انقلاب اسلامی عراق مثبت، و روی حکومت بعث، [بهطور] منفی اثر میگذارد. این برد را دارد؛ ولی تعیینکننده نیست؛ [بلکه] تقویتکننده است. و ما هیچوقت خط سیاسی را، [به] آنهایی که شل هستند، پایبند نیستیم؛ [بلکه] ما به سیاستی که از ولایت تشکیل بشود، پایبند هستیم. سیاست ولایت ما همچنان این است که صدام باید نابود شود و امام را دیدم که مشت خود را گره کردهاند و به ما گفتند که تکلیف شرعی دارید صدام را از بین ببرید».