
به گزارش شهدای ایران به نقل ازمشرق، بر اساس گزارش تحلیلی که توسط روئل مارک گرشت، افسر سابق سازمان سیا و کارشناس سیاسی آمریکایی در مسائل غرب آسیا، در وال استریت ژورنال منتشر شد، این تصور که اسرائیل می تواند جای آمریکا را در خاورمیانه پر کند، یک تصور غیرواقعی است. به گفته وی، اسرائیل قدرت مقابله با نیروهای نیابتی ایران را دارد، اما درباره اینکه آیا توانایی مقابله با تهدید مستقیم ایران را به تنهایی دارد یا خیر، تردید وجود دارد.
در ابتدا لازم به ذکر است که مشرق صرفاً جهت اطلاع نخبگان و تصمیمگیران عرصهی سیاسی کشور از محتوای گزارش مذکور این متن را منتشر میکند و دیدگاهها، ادعاها و القائات این گزارش لزوماً مورد تأیید مشرق نیست
گرشت به ادعای البریج کولبی، معاون پیشنهادی برای وزارت دفاع ایالات متحده اشاره می کند که در صورت مسلح کردن کافی اسرائیل، ایالات متحده می تواند دخالت خود در منطقه را کاهش دهد. او همچنین به چشم انداز مایکل دوران از مؤسسه هادسون در مورد اتحاد اسرائیل و اعراب سنی اشاره می کند که به عقیده وی میتواند به عنوان سنگری در برابر ایران عمل می کند.
به گفته گرشت، این تحلیلها محدودیتهای اسرائیل را نادیده میگیرند و قدرت آن را بیش از حد ارزیابی میکنند. او استدلال می کند که توافقات صلح ابراهیمی در الحاق عربستان سعودی یا تبدیل شدن به یک ائتلاف موثر ضد ایرانی، بدون دخالت قابل توجه آمریکا موفق نخواهد بود. علاوه بر این، اقدام نظامی مستقل اسرائیل علیه ایران می تواند منجر به جنگی شود که ایالات متحده را نیز درگیر خواهد کرد.
نویسنده تأکید می کند که علیرغم تمایل مستمر آمریکا برای کاهش دخالت در منطقه غرب آسیا، از زمان افزایش حضور خود در دهه ۱۹۵۰، ایالات متحده در عمل همچنان از منطقه خارج نشده است. این به دلیل اهمیت استراتژیک منطقه است، به ویژه به عنوان منبع نفتی که اقتصاد جهانی را تقویت می کند - اهمیتی که حتی اگر ایالات متحده تولید نفت داخلی خود را افزایش دهد، کاهش نخواهد یافت.
مارک گرشت اذعان میکند که اسرائیل با وجود قدرت نظامی که دارد، نمی تواند از خلیج فارس دفاع کند یا ایران را شکست دهد. او در توانایی اسرائیل برای از بین بردن تاسیسات هسته ای زیرزمینی ایران، حتی با جت های F-۱۶ که بمب های سنگین حمل می کنند، تردید دارد. بر اساس این تحلیل، اسرائیل قادر به مقابله با نیروهای محور مقاومت و مقابله با تهدیدات منطقه ای دیگر مانند ترکیه است، اما توانایی آن به خاورمیانه نزدیک محدود است و این مسئله شامل خلیج فارس نمیشود. گرشت در ادامه اشاره میکند که همه این مسائل گفته شده نیز به شرطی است که ایالات متحده به تامین تسلیحات آن ادامه دهد. (بدون تامین تسلیحاتی، حتی با نیروهای مقاومت نیز توان رویارویی نخواهد داشت)
علاوه بر این، گرشت خاطرنشان می کند که سعودی ها اکنون به طور آشکار و نهاد از اقدام نظامی اسرائیل علیه برنامه هسته ای رژیم ایران جلوگیری می کنند. چرا که انتظار واکنش شدید متقابل علیه اسرائیل و سعودی ها (زیرساختها و تاسیسات نفتی آنها) وجود دارد، به ویژه اگر آمریکا از تعهد نظامی به این تلاش خودداری کند.
مارک گرشت به ضعف نظامی عربستان سعودی در برابر ایران اشاره می کند، همانطور که در حمله ایران در سال ۲۰۱۹ آشکار شد، اتفاقی که طی آن ۵۰ درصد از تولید نفت عربستان از بین رفت و همچنین ناتوانی این کشور در شکست دادن انصارالله در جنگ یمن نیز اشاره میکند.
نویسنده وضعیت کنونی را با دهه ۱۹۷۰ مقایسه می کند، زمانی که شاه ایران خود را به عنوان "ژاندارم منطقه" به آمریکای ضعیف شده پس از ویتنام پیشنهاد کرد. در مقابل، اسرائیل به دلیل محدودیت های اقتصادی، سیاسی و نظامی، جاه طلبی مشابهی از خود نشان نداده است. اسرائیل حتی پس از حمله هوایی ماه اکتبر به ایران که تعدادی از سامانههای پدافند هوایی ایران را منهدم کرد، همچنان از حمله به زیرساختهای هستهای ایران خودداری کرد.
گرشت استدلال می کند که رهبران اسرائیل محدودیت های خود را درک می کنند و اینکه مهار برنامه ایران هسته ای وظیفه ای است که تنها یک ابرقدرت می تواند آن را انجام دهد. او هشدار می دهد که وقتی ایران به یک قدرت هسته ای تبدیل شود، قدرت در منطقه به سمت محور پکن-مسکو-تهران تغییر خواهد کرد.
در خاتمه، وی با بیان اینکه اگرچه برخی امیدوارند که واشنگتن بتواند جنگ در غرب آسیا را نادیده بگیرد یا به تهیه سلاح به اسرائیل بسنده کند، گفت: «هیچ جایگزینی برای قدرت آمریکا وجود ندارد»