«هم میشد نشانههایی از بازیگر و فیلم «خانه دوست کجاست» دید هم نشانهای از فیلم «کلوزآپ». خبری از تحقیر و توهین هم نبود؛ مگر فکر کنیم چرا باید بازیگر ایرانی فیلم تابلویی از طرفداری النصر را در دست بگیرد. یا اینکه فکر کنیم چرا در قابی از فیلم «زیر درختان زیتون» زنی با پرچم هواداری ایستاده است».
به گزارش شهدای ایران، در مورد پوستر النصر در رسانه های رسمی و غیررسمی اظهار نظر فراوان صورت گرفته و اغلب خوشحالی و تعجب و تحسین نشان داده اند و از وجوه سیاسی و حتی لزوم مراعات آداب احترام متقابل بین تیم های ورزشی سخنی گفته نشده؛ بااینکه بسیار بعید است که مجریان برنامههای صداوسیما و نویسندگان خبرگزاریها و روزنامهها از شیطنت های سیاسی یا در حد معمول و مرسوم از دیپلماسی ورزشی پنهان و اعمال نظر سیاسی دولتمردان در سازمان ورزش کشورها بی اطلاع بوده باشند.
خوشدلانه در جایی نوشته بودند: «بکگراند پوستر النصر برگرفته از سبک زندگی نوستالژی در ایران است» و «النصریها البته با زرنگی دست همهی بازیگران این فیلمها پرچم و شال و بنر النصر دادهاند.» فقط زرنگی طراحان به چشم آمده نه مخدوش کردن زندگی متمدنانه ایرانیان در شهرها و روستاهایی که عمران و آبادی آنها در سالهای اخیر چشمگیر بوده با وجود تمام و تحریم اقتصادی.
در توصیفاتی دیگر از این حرکت خلاف معمول تیم النصر چنین تعبیرهایی دیده میشد: «این اثر بهوضوح از نشانههای سینمای ایران الهام گرفته است. میتوان آن را اشارهای به اکثر فیلمهای سینمایی ایران دانست و حتی سبک تصویرسازی آن نیز بیشتر به آثار ایرانی شباهت دارد. در گام بعدی حتی میتوان اینگونه فکر کرد که این پوستر میتواند یک اثر سفارشی و خاص از یک هنرمند ایرانی باشد!»
انفعال و مرعوبیت رسانهای در حد بوده که به نحوه انتخاب فیلمها هم توجهی نمیشود و اینکه در قدم دوم برای طراحی پوستر بازی با استقلال فیلم «دربارهی الی» انتخاب میشود نه حتی فیلمهای دیگری از اصغر فرهادی، برای اصحاب رسانه و مطبوعات ما اهمیتی ندارد. همینکه فرد یا گروهی در خارج از کشور نام سکانسی از یک فیلم ایرانی را پوستر کند، خلاقانه جلوه میکند و حس نیاز به توجه ما اقناع میشود: «ترکیب هنر و فوتبال در چنین سطحی، نشاندهنده درک عمیق النصر از فرهنگ ایرانی و تأثیرگذاری سینمای این کشور بود.»
«این رویکرد باشگاه النصر نهتنها نشانهای از احترام به هنر سینمای ایران است، بلکه به جذابیت تقابلهای این تیم با نمایندگان فوتبال ایران افزوده است. حالا علاوه بر هواداران فوتبال، علاقهمندان به سینما نیز نگاه متفاوتی به این باشگاه و ایدههایش دارند.»
البته پیشزمینه این حرکت موهن تیم النصر، بلوایی بود که برای استقبال از ورود رونالدو به ایران راه انداختند و گویا طراح پوستر شباهت شخصیت «خانه دوست کجاست» را با پسری که برای سلفی گرفتن با او به هتل رفته بود، دستمایه طراحی پوستر اول کرده و وقتی دیدند گل فرهنگی سیاسی خوبی زدهاند، رفتند به سراغ «درباره الی» که ایرانیان را دروغگو و خائن نمایش داده است؛ چه خیانتی از این آشکارتر که ایرانی باشی و نه هوادار تیم پرسپولیس قرمز یا استقلال آبی، بلکه طرفدار و پرچمدار تیم زرد النصر معرفی شوی!
از اینهمه سکانسهای طبیعت ایران و آثار باستانی چه در فیلمهای کیارستمی چه در آثار مستند و داستانی دیگر، تصویر مخملباف دهه 60 با آدمی بیهویت و جعلی به نام سبزیان در فیلم کلوزآپ بر روی موتوری که دارد از کادر خارج میشود و گلهای قرمز دست او هم زرد شده، چه پیامی را دارد مخابره میکند؟
«غیر از زنی که در گوشه تصویر ایستاده است و ما را یاد دختر «زیر درختان زیتون» میاندازد، شخصیت یکی از برادران «خانه دوست کجاست» نیز در پوستر دیده میشود. این شخصیت بهجای دفترچه مشق کاغذی با نوشتههای «یالا نصراوی» و «نصر در خون من جریان دارد» در دست گرفته است.»
چرا باید هیچ نماد و نشانی از مدنیت و شهرنشینی در پوستر نباشد و اگر هم از روستا تصویر آورده، خبری از ماسوله و ابیانه نیست و صرفاً تصویری محو و ناامید و وامانده از خانهای در روستا دیده شود؟ این تغییر روش و سبک گرافیکی مضمون، بیعلت و تصادفی روی داده است؟ نویسندهی جملات ذیل زندگی روستایی را «غیرشهری» عنوان داده؛ درحالیکه آن را زندگی توسعهنیافته هم میشود نامید: «قاب داخل پوستر نیز یادی است از خانههای روستایی در شمال کشور است، با رنگ آبی و نشانههای زندگی غیرشهری است. همچنین شخصیت حسین «زیر درختان زیتون» هم در این پوستر پلاکاردی با نوشته «به النصر سعودی خوش آمدید» در دست گرفته است. در مجموع این پوستر نشانههای سنتی ایران را با فرهنگ طرفداری از فوتبال ترکیب کرده و اشارهای به حضور تیم النصر در ایران دارد.»
این تیم در سالهای اخیر از پوسترهای خاص و هنری برای تبلیغات و رویدادهای مهم خود استفاده کرده است، اما این سبک خاص که در پوستر میبینیم، یعنی ترکیب هنر سنتی ایرانی با تصویرسازی مدرن، کمتر در کارهای قبلی النصر دیده شده است.
تیم النصر بهخصوص پس از جذب کریستیانو رونالدو، سعی کرده از طراحیهای آن بینالمللیتر و حرفهایتر شده است.
.jpg)
چرا روی این پوستر با فونت درشت نوشته شده: AlNASR IN IRAN ؟ پیروزی در ایران! این کلمه در آن پوستر نام تیم نیست، بلکه عنوان برنامه و عملیات سیاسی است.
آنچه معغفول مانده و باید برای به کانون توجه آوردنش تلاش کرد، فعالیت دیپلماتیک کشورها در قالب و فرصت میدانی ورزش های گوناگون بخصوص ورزش فوتبال است. کنش سیاسی ما در عرصه ورزش منحصر به پخش سرود ملی است و بالا رفتن و رؤیت پرچم جمهوری اسلامی. با اینکه سازمان تربیت بدنی تبدیل به وزارتخانه شده و انتظار داشتیم وزارت ورزش و جوانان به امر تندرستی و پرورش بدن محدود نشود و عزت و غیرت ملی، دشمنشناسی و دفاع فرهنگی اجتماعی اقتصادی را هم به جوانان بیاموزد. آیا به صرف اینکه چند کشتیگیر هموطن ما در مقابل رژیم اشغالگر از مسابقه انصراف بدهند، نشان میدهد که از فرصت و میدان ورزش برای ابراز وجود در دنیای جدید بهره بردهایم؟ البته برنامهها نباید از راه الصاقی و پیوست صوری انجام بگیرد، مثل گذاشتن تصویر شهدا روی میز گزارشگران تلویزیون؛ بلکه باید چنان کار فرهنگی و بلندمدتی برای ورزشکاران و حتی خانوادههای آنان صورت بگیرد که بهصورت خودجوش و باورمندانه حس وطندوستی و تعلق قلبی به آموزههای دینی و هویت ملی از زبان و عملکرد آنان نمایان شود.
استوارت موری، دانشیار دانشگاه باند استرالیا و عضو آکادمی ورزش در دانشگاه ادینبورگ بریتانیا و کمک سردبیر مجلۀ دیپلماسی و سیاست خارجی در کتاب دیپلماسی ورزشی میگوید: «در گذشته، دیپلماسی ورزشی بهعنوان بعدی دیرینه از روابط بیگانه بین مردم، ملتها و دولتها تعریف میشد. این روزها بیشتر بهعنوان استفادۀ آگاهانه، راهبردی و مستمر از ورزش، ورزشکاران و رویدادهای ورزشی ازسوی بازیگران دولتی و غیردولتی برای پیشبرد سیاست، تجارت، توسعه، آموزش، تصویر، شهرت، برند و پیوندهای مردم با مردم شناخته میشود. برای درک بهتر حوزههای متعددی که ورزش و دیپلماسی با یکدیگر همپوشانی دارند، این کتاب چهار مقولۀ جدید بینرشتهای و نظری دیپلماسی ورزشی را ارائه میدهد: سنتی، نوین، ورزش بهعنوان دیپلماسی و ورزش ضددیپلماسی. پژوهشهای موردی بسیاری این دستهبندیها را تایید میکنند؛ از المپیاد باستانی گرفته تا ظاهر اخیر راهبردهای دیپلماسی ورزشی دولتی درونزا و فراتر از آن، فعالیتهای بازیگران ورزشی غیردولتی مانند اف.سی. بارسلونا، کالین کپرنیک و دنیای دیجیتال ورزشهای الکترونیکی.»
سیاستمداران قصد دارند با استفاده از دیپلماسی پنهان در میدان ورزشی و مسابقات بینالمللی، بخصوص در رویارویی فوتبالی، اهداف سیاسی کشور خود را پیش ببرند و ابراز کنند. نویسندهی کتاب دیپلماسی فوتبال در مورد ابعاد محبوبترین ورزش جهان و دیپلماسی و تعاملات آنها مینویسد: «نخستین بعد، کاربرد فوتبال، در جایگاه ابزار دیپلماسی کشور یا دستگاه حکومتی هر منطقه است. فوتبال درست مشابه دیگر گونههای فرهنگی و مبادلاتی، در راستای تحقق اهداف دیپلماسی عمومی عمل میکند؛ مشابه همان کاری که سایر گونههای فرهنگی و مبادلاتی یا اقدامی ساده همچون برگزاری یا ممانعت از برگزاری مسابقهای، در خدمت دولت انجام میدهد؛ دومین بعد، بهطورکلی از مفهوم کشوری و حاکمیتی فاصله میگیرد و همچون عاملی غیروابسته به دولت یا حاکمیت، اغلب از طریق اقدامات نهادهای مستقل فوتبالی، به دیپلماسی فوتبال مینگرد؛ بعد سوم بهمنظور کشف ارتباط میان فوتبال و مجموعهای از نقشآفرینان دیپلماتیک در چهارچوبهای بومی، ملی و فراملی، دو بعد قبلی را جمعبندی میکند. در سایر نمونهها، از فوتبال بهعنوان نوعی از بیان هویت و سیاست ملی استفاده میشود.»
.jpg)
خوشدلانه در جایی نوشته بودند: «بکگراند پوستر النصر برگرفته از سبک زندگی نوستالژی در ایران است» و «النصریها البته با زرنگی دست همهی بازیگران این فیلمها پرچم و شال و بنر النصر دادهاند.» فقط زرنگی طراحان به چشم آمده نه مخدوش کردن زندگی متمدنانه ایرانیان در شهرها و روستاهایی که عمران و آبادی آنها در سالهای اخیر چشمگیر بوده با وجود تمام و تحریم اقتصادی.
در توصیفاتی دیگر از این حرکت خلاف معمول تیم النصر چنین تعبیرهایی دیده میشد: «این اثر بهوضوح از نشانههای سینمای ایران الهام گرفته است. میتوان آن را اشارهای به اکثر فیلمهای سینمایی ایران دانست و حتی سبک تصویرسازی آن نیز بیشتر به آثار ایرانی شباهت دارد. در گام بعدی حتی میتوان اینگونه فکر کرد که این پوستر میتواند یک اثر سفارشی و خاص از یک هنرمند ایرانی باشد!»
انفعال و مرعوبیت رسانهای در حد بوده که به نحوه انتخاب فیلمها هم توجهی نمیشود و اینکه در قدم دوم برای طراحی پوستر بازی با استقلال فیلم «دربارهی الی» انتخاب میشود نه حتی فیلمهای دیگری از اصغر فرهادی، برای اصحاب رسانه و مطبوعات ما اهمیتی ندارد. همینکه فرد یا گروهی در خارج از کشور نام سکانسی از یک فیلم ایرانی را پوستر کند، خلاقانه جلوه میکند و حس نیاز به توجه ما اقناع میشود: «ترکیب هنر و فوتبال در چنین سطحی، نشاندهنده درک عمیق النصر از فرهنگ ایرانی و تأثیرگذاری سینمای این کشور بود.»
«این رویکرد باشگاه النصر نهتنها نشانهای از احترام به هنر سینمای ایران است، بلکه به جذابیت تقابلهای این تیم با نمایندگان فوتبال ایران افزوده است. حالا علاوه بر هواداران فوتبال، علاقهمندان به سینما نیز نگاه متفاوتی به این باشگاه و ایدههایش دارند.»
البته پیشزمینه این حرکت موهن تیم النصر، بلوایی بود که برای استقبال از ورود رونالدو به ایران راه انداختند و گویا طراح پوستر شباهت شخصیت «خانه دوست کجاست» را با پسری که برای سلفی گرفتن با او به هتل رفته بود، دستمایه طراحی پوستر اول کرده و وقتی دیدند گل فرهنگی سیاسی خوبی زدهاند، رفتند به سراغ «درباره الی» که ایرانیان را دروغگو و خائن نمایش داده است؛ چه خیانتی از این آشکارتر که ایرانی باشی و نه هوادار تیم پرسپولیس قرمز یا استقلال آبی، بلکه طرفدار و پرچمدار تیم زرد النصر معرفی شوی!
.jpg)
از اینهمه سکانسهای طبیعت ایران و آثار باستانی چه در فیلمهای کیارستمی چه در آثار مستند و داستانی دیگر، تصویر مخملباف دهه 60 با آدمی بیهویت و جعلی به نام سبزیان در فیلم کلوزآپ بر روی موتوری که دارد از کادر خارج میشود و گلهای قرمز دست او هم زرد شده، چه پیامی را دارد مخابره میکند؟
«غیر از زنی که در گوشه تصویر ایستاده است و ما را یاد دختر «زیر درختان زیتون» میاندازد، شخصیت یکی از برادران «خانه دوست کجاست» نیز در پوستر دیده میشود. این شخصیت بهجای دفترچه مشق کاغذی با نوشتههای «یالا نصراوی» و «نصر در خون من جریان دارد» در دست گرفته است.»
چرا باید هیچ نماد و نشانی از مدنیت و شهرنشینی در پوستر نباشد و اگر هم از روستا تصویر آورده، خبری از ماسوله و ابیانه نیست و صرفاً تصویری محو و ناامید و وامانده از خانهای در روستا دیده شود؟ این تغییر روش و سبک گرافیکی مضمون، بیعلت و تصادفی روی داده است؟ نویسندهی جملات ذیل زندگی روستایی را «غیرشهری» عنوان داده؛ درحالیکه آن را زندگی توسعهنیافته هم میشود نامید: «قاب داخل پوستر نیز یادی است از خانههای روستایی در شمال کشور است، با رنگ آبی و نشانههای زندگی غیرشهری است. همچنین شخصیت حسین «زیر درختان زیتون» هم در این پوستر پلاکاردی با نوشته «به النصر سعودی خوش آمدید» در دست گرفته است. در مجموع این پوستر نشانههای سنتی ایران را با فرهنگ طرفداری از فوتبال ترکیب کرده و اشارهای به حضور تیم النصر در ایران دارد.»
این تیم در سالهای اخیر از پوسترهای خاص و هنری برای تبلیغات و رویدادهای مهم خود استفاده کرده است، اما این سبک خاص که در پوستر میبینیم، یعنی ترکیب هنر سنتی ایرانی با تصویرسازی مدرن، کمتر در کارهای قبلی النصر دیده شده است.
تیم النصر بهخصوص پس از جذب کریستیانو رونالدو، سعی کرده از طراحیهای آن بینالمللیتر و حرفهایتر شده است.
.jpg)
.jpg)
چرا روی این پوستر با فونت درشت نوشته شده: AlNASR IN IRAN ؟ پیروزی در ایران! این کلمه در آن پوستر نام تیم نیست، بلکه عنوان برنامه و عملیات سیاسی است.
آنچه معغفول مانده و باید برای به کانون توجه آوردنش تلاش کرد، فعالیت دیپلماتیک کشورها در قالب و فرصت میدانی ورزش های گوناگون بخصوص ورزش فوتبال است. کنش سیاسی ما در عرصه ورزش منحصر به پخش سرود ملی است و بالا رفتن و رؤیت پرچم جمهوری اسلامی. با اینکه سازمان تربیت بدنی تبدیل به وزارتخانه شده و انتظار داشتیم وزارت ورزش و جوانان به امر تندرستی و پرورش بدن محدود نشود و عزت و غیرت ملی، دشمنشناسی و دفاع فرهنگی اجتماعی اقتصادی را هم به جوانان بیاموزد. آیا به صرف اینکه چند کشتیگیر هموطن ما در مقابل رژیم اشغالگر از مسابقه انصراف بدهند، نشان میدهد که از فرصت و میدان ورزش برای ابراز وجود در دنیای جدید بهره بردهایم؟ البته برنامهها نباید از راه الصاقی و پیوست صوری انجام بگیرد، مثل گذاشتن تصویر شهدا روی میز گزارشگران تلویزیون؛ بلکه باید چنان کار فرهنگی و بلندمدتی برای ورزشکاران و حتی خانوادههای آنان صورت بگیرد که بهصورت خودجوش و باورمندانه حس وطندوستی و تعلق قلبی به آموزههای دینی و هویت ملی از زبان و عملکرد آنان نمایان شود.
استوارت موری، دانشیار دانشگاه باند استرالیا و عضو آکادمی ورزش در دانشگاه ادینبورگ بریتانیا و کمک سردبیر مجلۀ دیپلماسی و سیاست خارجی در کتاب دیپلماسی ورزشی میگوید: «در گذشته، دیپلماسی ورزشی بهعنوان بعدی دیرینه از روابط بیگانه بین مردم، ملتها و دولتها تعریف میشد. این روزها بیشتر بهعنوان استفادۀ آگاهانه، راهبردی و مستمر از ورزش، ورزشکاران و رویدادهای ورزشی ازسوی بازیگران دولتی و غیردولتی برای پیشبرد سیاست، تجارت، توسعه، آموزش، تصویر، شهرت، برند و پیوندهای مردم با مردم شناخته میشود. برای درک بهتر حوزههای متعددی که ورزش و دیپلماسی با یکدیگر همپوشانی دارند، این کتاب چهار مقولۀ جدید بینرشتهای و نظری دیپلماسی ورزشی را ارائه میدهد: سنتی، نوین، ورزش بهعنوان دیپلماسی و ورزش ضددیپلماسی. پژوهشهای موردی بسیاری این دستهبندیها را تایید میکنند؛ از المپیاد باستانی گرفته تا ظاهر اخیر راهبردهای دیپلماسی ورزشی دولتی درونزا و فراتر از آن، فعالیتهای بازیگران ورزشی غیردولتی مانند اف.سی. بارسلونا، کالین کپرنیک و دنیای دیجیتال ورزشهای الکترونیکی.»
سیاستمداران قصد دارند با استفاده از دیپلماسی پنهان در میدان ورزشی و مسابقات بینالمللی، بخصوص در رویارویی فوتبالی، اهداف سیاسی کشور خود را پیش ببرند و ابراز کنند. نویسندهی کتاب دیپلماسی فوتبال در مورد ابعاد محبوبترین ورزش جهان و دیپلماسی و تعاملات آنها مینویسد: «نخستین بعد، کاربرد فوتبال، در جایگاه ابزار دیپلماسی کشور یا دستگاه حکومتی هر منطقه است. فوتبال درست مشابه دیگر گونههای فرهنگی و مبادلاتی، در راستای تحقق اهداف دیپلماسی عمومی عمل میکند؛ مشابه همان کاری که سایر گونههای فرهنگی و مبادلاتی یا اقدامی ساده همچون برگزاری یا ممانعت از برگزاری مسابقهای، در خدمت دولت انجام میدهد؛ دومین بعد، بهطورکلی از مفهوم کشوری و حاکمیتی فاصله میگیرد و همچون عاملی غیروابسته به دولت یا حاکمیت، اغلب از طریق اقدامات نهادهای مستقل فوتبالی، به دیپلماسی فوتبال مینگرد؛ بعد سوم بهمنظور کشف ارتباط میان فوتبال و مجموعهای از نقشآفرینان دیپلماتیک در چهارچوبهای بومی، ملی و فراملی، دو بعد قبلی را جمعبندی میکند. در سایر نمونهها، از فوتبال بهعنوان نوعی از بیان هویت و سیاست ملی استفاده میشود.»