شهدای ایران shohadayeiran.com

من احساس کردم که آقایان نمی خواهند گوش بدهند. گفتم آقایان ملاحظه بفرماييد، من علاوه بر آخوندی، کمیته‌چی هم بوده‌ام. اگر آقایان با روش آخوندی حاضرند تشریف ببرند فبها، ولی اگر حاضر نشدند ناچار با آن روش با آقایان برخورد خواهیم کرد.

به گزارش شهدای ایران، درباره مدرسه مروی نکته ای را باید متذکر شد که بد نیست. اینجا بگویم  چنان که اشاره کردم من از طرف امام(ره) متولی مدرسه شدم.

در زمان مرحوم آقای آشتیانی - به خصوص اواخر عمر ایشان که بیمار شده بودند و به مدرسه کمتر می آمدند - مدرسه مسافرخانه طلاب شده بود و در حقیقت دیگر مدرسه نبود. کتابخانه مدرسه هم خیلی خراب شده بود.

مدرسه مروی کتاب‌های خطی خوبی دارد. این کتابها همین طور سال ها در صندوق‌های چوبی قرار داشت که موریانه قسمتی از آنها را خورده بود و بعضی از آنها خراب شده بود ، بعضی را رطوبت گرفته بود. خلاصه در این فترت به اين مدرسه نرسيده بودند.

 

ما که آمدیم دو کار کردیم؛ یکی آنکه به آقایانی که قبلاً اینجا حضور داشتند و هر روز می آمدند چای می‌خوردند و گعده می کردند، اعلام کردیم که مدرسه طبق وقف نامه برای طلاب ساخته شده است. آقایانی که اینجا حضور دارند غالباً طلبه نيستند البته ما برایشان احترام قابل هستیم ولی طلبه نیستند، خوب است آقایان تشریف ببرند.

برخی پذیرفتند ولی بسیاری از این آقایان اخطار حقیر را بجدی نگرفتند.

من اعلام کردم که ما می‌خواهیم مدرسه را تعمیر کنیم دیوارها و حجره های مدرسه در اثر رطوبت در معرض ویرانی و خرابی بود و ... مسجد و کتابخانه آن هم به همین شکل بود. تمام اینها تعمیرات اساسی لازم داشت.

ما گفتیم می خواهیم تعمیر کنیم و لذا مدرسه و تمام حجره‌ها باید خالی شود تا تعمیرات اساسی انجام شود، ولی باز هم آقایان توجهی نکردند.

یک روز من آقایان را جمع کردم و به آنها گفتم ما برای آقایان احترام قائل هستیم، ولی تقاضای جدی دارم که حجره ها را خالی کنید. گفتند ما در زمان مرحوم آیت الله آشتیانی اینجا بودیم کسی به ما چیزی نمی‌گفت شما چرا برخلاف نظر ایشان عمل می‌کنید؟ ایشان از شما خیلی مهم‌تر بود؛ مجتهد بود؛ عادل بود؛ چرا شما این گونه برخورد می‌کنید؟

من احساس کردم که آقایان نمی خواهند گوش بدهند. گفتم آقایان ملاحظه بفرماييد، من علاوه بر آخوندی، کمیته‌چی هم بوده‌ام. اگر آقایان با روش آخوندی حاضرند تشریف ببرند فبها، ولی اگر حاضر نشدند ناچار با آن روش با آقایان برخورد خواهیم کرد و این تهدیدی بود که برای بعضی از آنها که حاضر نبودند مدرسه را رها کنند مؤثر افتاد. بالاخره با اعمال قدرت بعضی هایشان را بیرون کردیم و بقیه خودشان رفتند.

سپس مدرسه را تعطیل و تعمیر اساسی را شروع کردیم و تمام حجره‌ها را تعمیر و کانال کشی کردیم. کتابخانه جدیدی ساختیم. برای کتاب‌های خطی جایگاه‌های خاصی ساختیم تا بالاخره مدرسه سر و سامانی گرفت .

در دوره پهلوی بعضی از موقوفات مدرسه به طور کلی از بین رفته بود و دیگران تملک کرده بودند ما طبق وقف نامه ای که موجود بود آنها را شناسایی کردیم.

بالاخره طبق فتوا و دستوری که امام داده بودند که تمام اوقاف غصب شده باید برگردد. ما نیز آن موقوفه را برگرداندیم. الان هم ما با آنهایی که آنجا خانه ساخته یا متصرفند دعوا داریم. البته اینها بیشتر دست دوم و سومند و متصرف اولی که در زمان رضاشاه در سال ۱۳۱۹آنجا را تصرف کرده بود استاندار وقت تهران بوده است. این بود خلاصه اقدامات حقیر در احیا مدرسه و موقوفات آن که به تدریج از دست غاصبان و متصرفان در آوردم و درآمد آن را به حد معقول و عادلانه روز رساندم.

منبع: کتاب خاطرات آیت الله مهدوی کنی؛ تدوین دکتر غلامرضا خواجه سروی
انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار