شهدای ایران shohadayeiran.com

صیاد در آمریکا هم برای همه کارهایش برنامه داشت. از یک روزنامه محلی زمان های طلوع و غروب خورشید را نوشته بود و لحظه اذان صبح و مغرب را محاسبه کرده بود.

به گزارش شهدای ایران، آن سال ماه رمضان افتاده بود وسط دوره آموزشی ما توی آمریکا. من دوره نقشه خوانی می دیدم و صیاد دوره هواسنجی بالستیک.

صیاد آنجا هم برای همه کارهایش برنامه داشت. از یک روزنامه محلی زمان های طلوع و غروب خورشید را نوشته بود و لحظه اذان صبح و مغرب را محاسبه کرده بود.

توی اتاق خودش سحری را آماده می کرد. بعد می آمد دنبال من.

در را که می زد از خواب می پریدم. وقتی در را باز می کردم نبود.

نمی دانستم این فاصله صد و پنجاه متر را چطور می دوید. تا می رسیدم سفره پهن و چیده شده بود.

می گفت: زود باش فقط یک ربع وقت داریم.

راوی: محمد کوششی
کتاب خدا می خواست زنده بمانی

*جهان

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار