به گزارش شهدای ایران؛ روزنامه جمهوری اسلامی چند روزی است که با درج آگهی موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) کتابی فقهی از شیخ یوسف صانعی را تبلیغ می کند. بنابر این تبلیغ که این روزنامه از طرف موسسه تنظیم و نشر آثار امام آن را به چاپ می رساند، شیخ یوسف صانعی به عنوان مرجع عالیقدر تقلید معرفی می شود. به نظر می رسد این اقدام، رفتاری سیاسی و در راستای تطهیر کسانی است که در فتنه و کودتای سال 88 نقش جدی داشته اند تا زمینه بازگشت آنها به مناسبات سیاسی و اجتماعی فراهم شود.
معلوم نیست موسسه تنظیم و نشر آثار امام بر چه اساسی با اختصاص بودجه بیت المال به ترویج کتاب شخصیتی رو آورده که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با توجه به عملکرد سیاسی و فقهی این فرد، سال 88 اعلام کرد که او صلاحیت عنوان مرجعیت را ندارد. در اطلاعیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تاریخ 12 دیماه 88 در پاسخ به سئوال برخی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم درباره وجود شاخصه های مرجعیت در عملکرد شیخ یوسف صانعی آمده بود: "با توجه به پرسش های مکرر مومنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر اساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت می باشد."
همان ایام هاشمی رفسنجانی به دفاع از صانعی به میدان آمد و با انتقاد از جامعه مدرسین گفت: "در مطالعه زندگی مراجع در تاریخ تشیع، هیچگاه مرجعی توسط جایی نصب یا عزل نشده بلکه مردم با تشخیص خود و پرداخت وجوهات، فرد مناسب به عنوان مجتهد را انتخاب کردهاند."
البته ظاهرا هاشمی و دیگر منتقدین اقدام انقلابی جامعه مدرسین فراموش کرده اند که این اولین بار نیست که جامعه مدرسین چنین وظیفه خطیری را به دوش می کشید چرا که پیش از این نیز نهاد با سابقه جامعه مدرسین، روحانی دیگری به نام سید کاظم شریعتمداری را که به عنوان مرجع در افکار عمومی مطرح بود و در کودتای آمریکایی سال های نخست انقلاب دست در دست کودتاگران داشت، از مرجعیت برکنار کرده بود.
شاید هاشمی فراموش کرده بود اما تاریخ سخنان آن روز وی را در حافظه خود به امانت داشت، وقتی هاشمی رفسنجانی در سال 1360 درباره اقدام جامعه مدرسین در خلع مرجعیت شریعتمداری گفت: "این آقایانی که بنام جامعه مدرسین بیانیه میدهند همه آنها، یا اکثریت قاطع آنها مجتهد و خبره هستند و جریانات را به خوبی میشناسند و اینها نظرات محکمی است و نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت."
هر چند 28 سال بعد، اقدام قاطع و انقلابی جامعه مدرسین در خلع مرجعیت شیخ یوسف صانعی به مذاق عده ای از جمله هاشمی رفسنجانی و برخی از رسانه های خارجی و دنباله های داخلی آنها خوش نیامد و این نهاد حوزوی را با توپخانه های خود نوازش دادند، اما سابقه مواجهه امام امت با این نهاد ریشه دار حوزوی، سبب شد تا علامت سئوال درباره عملکرد کسانی ایجاد شود که با برنامه ریزی به دنبال تخریب جامعه مدرسین بودند.
امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که جامعه مدرسین را مورد حمله قرار می دادند، فرمودند: "آیا مدرسین محترم که ستون انقلاب در حوزه های علمیه بوده اند – نعوذ بالله – به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیر قانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ آیا ایادی استکبار، روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزه ها حاکم نمی کند؟" (صحیفه امام: ج21، ص288)
اکنون موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و روزنامه جمهوری اسلامی باید پاسخ دهند که وقتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین فردی را واجد صلاحیت مرجعیت ندانسته اند و به مردم معرفی کرده اند، به چه دلیل اصرار به طرح وی با این عنوان دارند؟ آیا با توجه به تذکر شدید امام خمینی، این اقدام موسسه تنظیم و نشر آثار امام در راستای شکستن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیست؟ آیا با شکستن حکم جامعه مدرسین به تعبیر امام راحل، ایادی استکبار نفوذی های خود را که تا مرجعیت رشد کرده اند، به جامعه تحمیل نمی کنند؟!
معلوم نیست موسسه تنظیم و نشر آثار امام بر چه اساسی با اختصاص بودجه بیت المال به ترویج کتاب شخصیتی رو آورده که جامعه مدرسین حوزه علمیه قم با توجه به عملکرد سیاسی و فقهی این فرد، سال 88 اعلام کرد که او صلاحیت عنوان مرجعیت را ندارد. در اطلاعیه جامعه مدرسین حوزه علمیه قم به تاریخ 12 دیماه 88 در پاسخ به سئوال برخی از فضلا و مدرسین حوزه علمیه قم درباره وجود شاخصه های مرجعیت در عملکرد شیخ یوسف صانعی آمده بود: "با توجه به پرسش های مکرر مومنان، جامعه مدرسین حوزه علمیه قم بر اساس تحقیقات به عمل آمده در یک سال گذشته و پس از جلسات متعدد به این نتیجه رسیده است که ایشان فاقد ملاک های لازم برای تصدی مرجعیت می باشد."
همان ایام هاشمی رفسنجانی به دفاع از صانعی به میدان آمد و با انتقاد از جامعه مدرسین گفت: "در مطالعه زندگی مراجع در تاریخ تشیع، هیچگاه مرجعی توسط جایی نصب یا عزل نشده بلکه مردم با تشخیص خود و پرداخت وجوهات، فرد مناسب به عنوان مجتهد را انتخاب کردهاند."
البته ظاهرا هاشمی و دیگر منتقدین اقدام انقلابی جامعه مدرسین فراموش کرده اند که این اولین بار نیست که جامعه مدرسین چنین وظیفه خطیری را به دوش می کشید چرا که پیش از این نیز نهاد با سابقه جامعه مدرسین، روحانی دیگری به نام سید کاظم شریعتمداری را که به عنوان مرجع در افکار عمومی مطرح بود و در کودتای آمریکایی سال های نخست انقلاب دست در دست کودتاگران داشت، از مرجعیت برکنار کرده بود.
شاید هاشمی فراموش کرده بود اما تاریخ سخنان آن روز وی را در حافظه خود به امانت داشت، وقتی هاشمی رفسنجانی در سال 1360 درباره اقدام جامعه مدرسین در خلع مرجعیت شریعتمداری گفت: "این آقایانی که بنام جامعه مدرسین بیانیه میدهند همه آنها، یا اکثریت قاطع آنها مجتهد و خبره هستند و جریانات را به خوبی میشناسند و اینها نظرات محکمی است و نمیتوان به راحتی از کنار آنها گذشت."
هر چند 28 سال بعد، اقدام قاطع و انقلابی جامعه مدرسین در خلع مرجعیت شیخ یوسف صانعی به مذاق عده ای از جمله هاشمی رفسنجانی و برخی از رسانه های خارجی و دنباله های داخلی آنها خوش نیامد و این نهاد حوزوی را با توپخانه های خود نوازش دادند، اما سابقه مواجهه امام امت با این نهاد ریشه دار حوزوی، سبب شد تا علامت سئوال درباره عملکرد کسانی ایجاد شود که با برنامه ریزی به دنبال تخریب جامعه مدرسین بودند.
امام خمینی(ره) در پاسخ به کسانی که جامعه مدرسین را مورد حمله قرار می دادند، فرمودند: "آیا مدرسین محترم که ستون انقلاب در حوزه های علمیه بوده اند – نعوذ بالله – به اسلام و انقلاب و مردم پشت کرده اند؟ مگر همانها نبودند که در کوران مبارزه حکم به غیر قانونی بودن سلطنت دادند؟ مگر همانها نبودند که وقتی یک روحانی به ظاهر در منصب مرجعیت از اسلام و انقلاب فاصله گرفت، او را به مردم معرفی کردند؟ اگر خدای ناکرده اینها شکسته شوند چه نیرویی جای آنان را خواهد گرفت؟ آیا ایادی استکبار، روحانی نماهایی را که تا حد مرجعیت تقویت نموده است، فرد دیگری را بر حوزه ها حاکم نمی کند؟" (صحیفه امام: ج21، ص288)
اکنون موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره) و روزنامه جمهوری اسلامی باید پاسخ دهند که وقتی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم چنین فردی را واجد صلاحیت مرجعیت ندانسته اند و به مردم معرفی کرده اند، به چه دلیل اصرار به طرح وی با این عنوان دارند؟ آیا با توجه به تذکر شدید امام خمینی، این اقدام موسسه تنظیم و نشر آثار امام در راستای شکستن جامعه مدرسین حوزه علمیه قم نیست؟ آیا با شکستن حکم جامعه مدرسین به تعبیر امام راحل، ایادی استکبار نفوذی های خود را که تا مرجعیت رشد کرده اند، به جامعه تحمیل نمی کنند؟!