شهدای ایران shohadayeiran.com

توی خواب حضرت زهرا (س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.

به گزارش شهدای ایران،مجید قبل از اعزام خوابی دیده بود. می‌گفت توی خواب حضرت زهرا(س) را دیدم که به من فرمودند: مجید! تو وقتی می‌آیی سوریه بعد از یک هفته پیش خودمی.

روی همین حساب بود که یک روز برای تشییع شهید محمد فرامزی رفته بودیم گلزار شهدای یافت آباد، آنجا بود که به عمه اش گفته بود: عمه جان! من هم عازم سوریه‌ام. دو هفته دیگر جای من هم همین‌جاست.

وقتی بردیمش سوریه، چون تک پسر بود نمی خواستم عملیات ببرمش. به مرتضی کریمی گفتم: مجید و یکی از بچه ها را می گذاریم نگهبان دم ساختمان‌ها و خط نمی‌بریم. اما یک بار حرف آخر را زد. گفت: سید اگر من را بردی که هیچ. اگر نبردی شکایتت را به حضرت زهرا (س) می کنم. خودت می دانی و حضرت فاطمه(س).

روزی هم که می خواست با خواهرش خداحافظی کند، گفت: توی عملیات از بین دویست نفر، فقط دوازده سیزده نفر شهید می‌شوند. همین هم شد. از یک گردان 180 نفره 14 نفر شهید شدند که یکی از آنها مجید بود.

راوی: پدر و مادر شهید و سید فرشید
کتاب مجید بربری؛ زندگی داستانی حرّ مدافعان حرم شهید مجید قربان خانی

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار