به گزارش شهدای ایران به نقل از ایسنا، سرتیپ دوم حسن فردپور در خاطرهای به از چگونگی قرارگیری شهید صیاد شیرازی در لیست ترور منافقین توضیح میدهد: در عید نوروز سال ۱۳۷۸ همان سالی که شهید صیاد شیرازی در روز ۲۱ فروردین به شهادت رسید؛ جزو گروهی بودیم که هفته اول تعطیلات به مرخصی رفته بودیم و هفته دوم نوبت ما بود که سر خدمت باشیم. برای عرض تبریک سال نو خدمتشان رسیدیم. بعد از سلام و احوال پرسی و عرض تبریک سوال کردم: «کجا تشریف داشتید؟» فرمودند: «ما در منطقه جنوب بودیم» عرض کردم تیمسار رنگ و روی شما، رنگ و روی شهادت است، لبخندی زد و فرمودند: «نه، شما اینطور میبینید.» عرض کردم که درست میبینم، رنگ و روی شما، رنگ و روی شهادت است.
*فرجام مسئول عملیات ترور شهید صیاد شیرازی+عکس
*روایت شهید صیاد شیرازی از منافقین در مرصاد
حدود ساعت ۰۹:۰۰ بیست و یکم فروردین (روز شهادت شهید صیاد)، دکتر فیروزآبادی رئیس ستاد کل با من تماس تلفنی گرفتند. من در حال عزیمت به محل کارم در ستاد کل بودم و گفتند صیاد را ترور کردهاند، خودت را به بیمارستان فرهنگیان (نیاوران تهران) برسان، بلافاصله به آنجا رفتم، سه گلوله به سر و گلوی ایشان شلیک شده بود و کاری نمیتوانستیم انجام دهیم.
ناگفتهای درباره شهید صیاد شیرازی
این خاطره برگرفته از کتاب «از نگاه او» است
لازم است برگردم به سوم مرداد سال ۱۳۷۷، در این روز برنامهای از صدا و سیما پخش شد که شهید صیاد به طور کامل عملیات «مرصاد» را تشریح کردند. با دیدن این مستند از سیمای جمهوری اسلامی ایران، فردای صبح آن روز به دفتر ایشان رفته و عرض کردم: «ای کاش این مصاحبه از سیما پخش نمیشد.» سوال کردند: «چرا؟» عرض کردم که در مورد عملیات مرصاد مردم و منافقین یک سلسله اطلاعاتی داشتند ولی نه تا این حدی که شما بیان کردید. شما با این صحبتها به همه ناگفتهها اشاره کردید و بهخصوص که مشخص شد ضربه اصلی را از جانب شما خوردهاند و کاری کردهاید کارستان و لذا قطعاً شما را وارد لیست ترور کردهاند.
من فکر میکنم و اعتقاد زیادی دارم که ترور ایشان بیارتباط با آن مستند پخش شده از سیما نبوده است، اما حیف شد، من پدر و مادرم را از دست دادهام ولی میخواهم تأکید کنم که مرور خاطره شهادت صیاد خیلی بیشتر از مرور فوت پدر و مادرم من را مکدر و ناراحت میکند. هر وقت به یاد آن روز میافتم تا گریه نکنم آرام نمیشوم. ایشان یک انسان و یک نظامی شاخص در همه ابعاد بودند، ایشان یک بحر (دریا) برای نیروهای مسلح بودند، بحر تقوا، بحر ولایتپذیری، بحر اخلاق، بحر خدایی بودن، یک دریای این چنینی بود و این خصایص را نیز به دیگران منتقل میکرد.
از خصوصیات دیگر ایشان خستگیناپذیری وی بود، خیلی کم استراحت میکرد، مواقعی که تنها بود، به خواندن قرآن کریم و تهذیب روح میپرداخت، از هر موقعیتی برای فکر کردن استفاده میکرد، و قطعاً زمینههای این تفکر در جهت برنامهریزی و مرتبط با کار و خدمت بود، فکر میکنم تا آنجا که توانستم و یادداشت کرده بودم مطالبی را عرض کردم گو اینکه حق مطلب با این اظهارات بنده و سایر دوستان به خوبی ادا نخواهد شد و صحبت از شهید صیاد تمام نشدنی است.