کارشناس مسائل تاریخی گفت: روز 26 دی ماه 98 در صد مردم از فرار شاه بسیار خوشحال بودند و تهران از شادی فراوان میلرزید چرا که اطرافیان شاه یکسری افراد دلقکی که برای رسیدن به مناصب قدرت دست به هر کاری میزدند و کشور را به وضعیتی دچار کردند که نمونه آن در تاریخ کم است به همین خاطر مردم در این روز گفتند که از کابوس راحت شدیم.
به گزارش شهدای ایران؛ خسرو معتضد در گفتگو با باشگاه خبرنگاران، با اشاره به سالروز فرار شاه ایران در بیست و ششمین روز دی ماه سال 1357 اظهار داشت: باید دوره سلطنت "محمدرضا شاه" را به چند دوره تقسیم کنیم چرا در سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۵ شاه سعی میکند مانند پدرش دنبال استبداد نباشد و مردم از او تنفر نداشته باشند و از ۱۳۲۵ به بعد تمایل به تملق و چاپلوسی در روحیهی وی آغاز و عدهای هم به منظور دستیابی به مناصب قدرت سعی در ایجاد روحیهای استبدادی در شاه داشتند.
وی با اشاره به اقدام حزب توده در سوءقصد به جان شاه گفت: این اقدام سازمانیافته از سوی غرب موجب شد، شاه تغییر کند و باور به اینکه مردم ایران لایق حکومتی دمکراسی نیستند سعی در بدست گرفتن رشتههای قدرت را در کشور داشت.
معتضد به عوامل خارجی در به وجود آمدن روحیه استبدادی در شاه اشاره و تصریح کرد: شاه از سیاست انگلیس دچار رعب و وحشت بود که مبادا به سرنوشت پدرش تبدیل شود لذا در تمام موضوعات از آنها مشورت و نظر میگیرد و البته آنها هم با عامریت تمام با شاه رفتار میکردند. به همین دلیل وی از سال ۱۳۲۰ جذب آمریکا شد.
این کارشناس مسائل تاریخی به وابستگی و حیرت شاه نسبت به آمریکا اشاره و اظهار داشت: محمدرضا شاه با حیرت تمام از قدرت نظامی آمریکا، که در مواقعی هم، برای تفریح و سرگرمی شاه ایران را سوار بر هواپیماهای لوکس خود میکردند و به نوعی شاه ایران ممنون این کشور غربی شد و البته نباید عدم وجود مشاوران قوی و دلسوز در اطراف شاه را نادیده انگاشت، به همین خاطر تحتتاثیر و مجذوبیت آمریکا قرار گرفت و با گذر عمرش، اعتقادش به مردم ایران کم شد.
وی فعالیتها و اقدامات شوروی سوسیالیست را عاملی دیگر برای انحطاط شاه عنوان و تصریح کرد: کوتهنظری شورویها برای اشغال شمال ایران دلیلی برای وابستگی بیشتر شاه به آمریکا بود و شاه خود را به دامان آمریکا بیاندازد و بدین طریق ظواهر دمکراسی ایران را حفظ کند.
معتضد افزود: بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه خود را مدیون آمریکا میداند و دست آنها را در تمام امور داخلی باز کرد و به نوعی از این تاریخ به بعد انحطاط ایران آغاز میشود و یکسری افراد کوچک که از آمریکا و فرانسه برگشتند و هیچ احساسی به ایران نداشتند زمام امور را در دست میگیرند.
وی افزود: برخی از این افراد کارتهای دو ملیتی داشتند و با تملق و چاپلوسی و دادن القابی همچون خدایگان به شاه درصدد رسیدن به قدرت و ثروت بودند، در واقع آنها با این قبیل اقدامات مردم را از شاه متنفر کردند و به دنبال آن هر اتفاقی که در مملکت میافتاد انگشت اتهام به سمت شاه نشانه میرفت.
کارشناس مسائل تاریخی با تاکید براینکه تبارگماری (نپوتیسم) آفت مملکت بود، گفت: آزادی بیش از حد خانواده، آفت جان شاه شد و یا ایجاد مجموعهای از افراد در رأس حکومت همچون اختاپوس به جان مردم افتادند و در پی آن تمام ادارات از آنها حساب میبردند.
وی به گدایی شاه از آمریکا اشاره و تصریح کرد: در یک برهه زمانی ایران در فقر بود و در سال ۱۳۲۷ "محمدرضا شاه" با سفر به آمریکا با صدای بغضآلود گفت: به ما کمک کنید که در زمان رزمآرا و مصدق به طور جداگانه کمکهای کشاورزی و جنسی زیادی به مبلغ بیست و سه میلیون و پانصد هزار دلار به ایران شد و باید گفت که فقر شایسته مملکت متمدن و قدیمی ایران نیست.
معتضد به اشتباهات مختلف دیگر شاه که بلای جان خود و خاندانش شد اشاره و افزود: انتصابات بد، وجود متملقان، حضور افراد کوچک در مقام و پستهای کلیدی کشور، عدم نظارت شاه در اداره کشور و عدم تفکیک مسئولیتها در بخشهای مختلف همچون مجلس دلایل موثری بر سر دادن شعار مرگ بر شاه از سوی مردم بود چراکه اساسا حکومتهای اینچنینی عمرشان در جهان سر آمده بود.
وی با بیان اینکه یکی دیگر از بلاهای شاه، آمریکا و اسرائیل بود، گفت: آمریکاییها با همه دنیا مثل نوکر رفتار میکنند و فکر میکنند که باید ارباب همه باشد و از آن طرف شاه کم سواد بود. این در حالی است که زمامدار باید تحصیلات عالیه داشته باشد اما به خاطر عدم اطلاعات دقیق از امور بازنده میدان شد.
معتضد افزود: شاه با یادداشتهایی که اطرافیان در اختیارش میگذاشتند، خوب صحبت میکرد، این در حالی است که اجازه نشر مطبوعات را به تعداد زیاد نمیداد و به هر نحوی مانع فعالیت آنها میشد.
وی اضافه کرد: یکسری افراد کمسواد واخورده، انگل و فاسد اطراف این خانواده را گرفته بودند و اکنون برخی از آنها با به راه انداختن شبکههای تلویزیونی در آن طرف دنیا رویایی را برای مردم از گذشته ایران متصور میشوند. آنها باید بدانند که جامعه و فرهنگ ایران نمیتواند بیبند و بازی همجنسبازی را تحمل کند. ما مملکتی تازه استقلالیافته تازه به دوران رسیده نیستیم.
این کارشناس مسائل تاریخی گفت: روز 26 دی ماه 98 درصد مردم از فرار شاه بسیار خوشحال بودند و تهران از شادی فراوان میلرزید چرا که اطرافیان شاه یکسری افراد دلقکی که برای رسیدن به مناصب قدرت دست به هر کاری میزدند و کشور را به وضعیتی دچار کردند که نمونه آن در تاریخ کم است به همین خاطر مردم در این روز گفتند که از کابوس شاهنشاهی راحت شدیم.
معتضد به فعالیت شبکههای سلطنتطلب در خارج از کشور اشاره و تصریح کرد: شبکهای مثل "من و تو" زاییده "بی. بی. سی" که آزادیهای قبل ایران سخن میگوید باید بداند که مسائل فرهنگی گذشته با عرف و عادت ایرانی هیچگاه سر سازگاری ندارد.
وی به تاثیر دخالتهای آمریکا در امور داخلی ایران اشاره و تصریح کرد: اگر دخالتهای این کشور در ایران نبود شاید شاه ایران با مرگ طبیعی از دنیا میرفت و آن همه ذلت و خاری را تحمل نمیکرد.
این کارشناس مسائل تاریخی به عدم پذیرش کشورهای مختلف به منظور اقامت شاه در سرزمینهایشان اشاره و تاکید داشت: شاه هیچ وقت فکر نمیکرد که آمریکا از او حمایت نکند و او خیال میکرد که این کشور برایش فرش قرمز پهن میکند و این کشور استکباری بنا به سیاست خود، مهرههای سوخته را کنار میزد و رفتار نانجیبانه و نامردانهای را با او خانواده شاه از خود نشان داد.
معتضد افزود: شاه بعد از فرار با هواپیمای اختصاصیاش به مصر رفت، در حالی که وی در یک برهه زمانی به خاطر اسرائیل و آمریکا از 1332 با این کشور قطع رابطه کرده بود و اسرائیل را به آن ترجیح داد به این امید که ارتش در ایران کودتا کند.
وی افزود: رفتار بسیاری از کشورهایی که پناهندگی موقتی را به شاه دادند بسیار تحقیرآمیز بود و از آن طرف آمریکاییها به انور ساوات در مصر فشار آوردند که اگر شاه در این کشور بماند ممکن است کنفرانس کمپدیوید به هم بخورد.
معتضد گفت: در هنگام ورود شاه به کشور مراکش، پادشاه این کشور به شاه و خانوادهاش مهلت چند روزه داد که کشورش را ترک کنند و از لحظهای که به خاطر درمان بیماریاش وارد آمریکا شد همچون نوکر و برده با او رفتار میکردند و با یک وضع بدی آنها را به بیمارستان روانی متقل کردند.
این کارشناس مسائل تاریخی گفت: شاه فدای توهم خود شد که آمریکا در هر شرایطی حامی اوست در حالی که هر شخصی و مقامی باید در هر شرایطی به ملت خود متکی باشد.
وی با اشاره به اقدام حزب توده در سوءقصد به جان شاه گفت: این اقدام سازمانیافته از سوی غرب موجب شد، شاه تغییر کند و باور به اینکه مردم ایران لایق حکومتی دمکراسی نیستند سعی در بدست گرفتن رشتههای قدرت را در کشور داشت.
معتضد به عوامل خارجی در به وجود آمدن روحیه استبدادی در شاه اشاره و تصریح کرد: شاه از سیاست انگلیس دچار رعب و وحشت بود که مبادا به سرنوشت پدرش تبدیل شود لذا در تمام موضوعات از آنها مشورت و نظر میگیرد و البته آنها هم با عامریت تمام با شاه رفتار میکردند. به همین دلیل وی از سال ۱۳۲۰ جذب آمریکا شد.
این کارشناس مسائل تاریخی به وابستگی و حیرت شاه نسبت به آمریکا اشاره و اظهار داشت: محمدرضا شاه با حیرت تمام از قدرت نظامی آمریکا، که در مواقعی هم، برای تفریح و سرگرمی شاه ایران را سوار بر هواپیماهای لوکس خود میکردند و به نوعی شاه ایران ممنون این کشور غربی شد و البته نباید عدم وجود مشاوران قوی و دلسوز در اطراف شاه را نادیده انگاشت، به همین خاطر تحتتاثیر و مجذوبیت آمریکا قرار گرفت و با گذر عمرش، اعتقادش به مردم ایران کم شد.
وی فعالیتها و اقدامات شوروی سوسیالیست را عاملی دیگر برای انحطاط شاه عنوان و تصریح کرد: کوتهنظری شورویها برای اشغال شمال ایران دلیلی برای وابستگی بیشتر شاه به آمریکا بود و شاه خود را به دامان آمریکا بیاندازد و بدین طریق ظواهر دمکراسی ایران را حفظ کند.
معتضد افزود: بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲، شاه خود را مدیون آمریکا میداند و دست آنها را در تمام امور داخلی باز کرد و به نوعی از این تاریخ به بعد انحطاط ایران آغاز میشود و یکسری افراد کوچک که از آمریکا و فرانسه برگشتند و هیچ احساسی به ایران نداشتند زمام امور را در دست میگیرند.
وی افزود: برخی از این افراد کارتهای دو ملیتی داشتند و با تملق و چاپلوسی و دادن القابی همچون خدایگان به شاه درصدد رسیدن به قدرت و ثروت بودند، در واقع آنها با این قبیل اقدامات مردم را از شاه متنفر کردند و به دنبال آن هر اتفاقی که در مملکت میافتاد انگشت اتهام به سمت شاه نشانه میرفت.
کارشناس مسائل تاریخی با تاکید براینکه تبارگماری (نپوتیسم) آفت مملکت بود، گفت: آزادی بیش از حد خانواده، آفت جان شاه شد و یا ایجاد مجموعهای از افراد در رأس حکومت همچون اختاپوس به جان مردم افتادند و در پی آن تمام ادارات از آنها حساب میبردند.
وی به گدایی شاه از آمریکا اشاره و تصریح کرد: در یک برهه زمانی ایران در فقر بود و در سال ۱۳۲۷ "محمدرضا شاه" با سفر به آمریکا با صدای بغضآلود گفت: به ما کمک کنید که در زمان رزمآرا و مصدق به طور جداگانه کمکهای کشاورزی و جنسی زیادی به مبلغ بیست و سه میلیون و پانصد هزار دلار به ایران شد و باید گفت که فقر شایسته مملکت متمدن و قدیمی ایران نیست.
معتضد به اشتباهات مختلف دیگر شاه که بلای جان خود و خاندانش شد اشاره و افزود: انتصابات بد، وجود متملقان، حضور افراد کوچک در مقام و پستهای کلیدی کشور، عدم نظارت شاه در اداره کشور و عدم تفکیک مسئولیتها در بخشهای مختلف همچون مجلس دلایل موثری بر سر دادن شعار مرگ بر شاه از سوی مردم بود چراکه اساسا حکومتهای اینچنینی عمرشان در جهان سر آمده بود.
وی با بیان اینکه یکی دیگر از بلاهای شاه، آمریکا و اسرائیل بود، گفت: آمریکاییها با همه دنیا مثل نوکر رفتار میکنند و فکر میکنند که باید ارباب همه باشد و از آن طرف شاه کم سواد بود. این در حالی است که زمامدار باید تحصیلات عالیه داشته باشد اما به خاطر عدم اطلاعات دقیق از امور بازنده میدان شد.
معتضد افزود: شاه با یادداشتهایی که اطرافیان در اختیارش میگذاشتند، خوب صحبت میکرد، این در حالی است که اجازه نشر مطبوعات را به تعداد زیاد نمیداد و به هر نحوی مانع فعالیت آنها میشد.
وی اضافه کرد: یکسری افراد کمسواد واخورده، انگل و فاسد اطراف این خانواده را گرفته بودند و اکنون برخی از آنها با به راه انداختن شبکههای تلویزیونی در آن طرف دنیا رویایی را برای مردم از گذشته ایران متصور میشوند. آنها باید بدانند که جامعه و فرهنگ ایران نمیتواند بیبند و بازی همجنسبازی را تحمل کند. ما مملکتی تازه استقلالیافته تازه به دوران رسیده نیستیم.
این کارشناس مسائل تاریخی گفت: روز 26 دی ماه 98 درصد مردم از فرار شاه بسیار خوشحال بودند و تهران از شادی فراوان میلرزید چرا که اطرافیان شاه یکسری افراد دلقکی که برای رسیدن به مناصب قدرت دست به هر کاری میزدند و کشور را به وضعیتی دچار کردند که نمونه آن در تاریخ کم است به همین خاطر مردم در این روز گفتند که از کابوس شاهنشاهی راحت شدیم.
معتضد به فعالیت شبکههای سلطنتطلب در خارج از کشور اشاره و تصریح کرد: شبکهای مثل "من و تو" زاییده "بی. بی. سی" که آزادیهای قبل ایران سخن میگوید باید بداند که مسائل فرهنگی گذشته با عرف و عادت ایرانی هیچگاه سر سازگاری ندارد.
وی به تاثیر دخالتهای آمریکا در امور داخلی ایران اشاره و تصریح کرد: اگر دخالتهای این کشور در ایران نبود شاید شاه ایران با مرگ طبیعی از دنیا میرفت و آن همه ذلت و خاری را تحمل نمیکرد.
این کارشناس مسائل تاریخی به عدم پذیرش کشورهای مختلف به منظور اقامت شاه در سرزمینهایشان اشاره و تاکید داشت: شاه هیچ وقت فکر نمیکرد که آمریکا از او حمایت نکند و او خیال میکرد که این کشور برایش فرش قرمز پهن میکند و این کشور استکباری بنا به سیاست خود، مهرههای سوخته را کنار میزد و رفتار نانجیبانه و نامردانهای را با او خانواده شاه از خود نشان داد.
معتضد افزود: شاه بعد از فرار با هواپیمای اختصاصیاش به مصر رفت، در حالی که وی در یک برهه زمانی به خاطر اسرائیل و آمریکا از 1332 با این کشور قطع رابطه کرده بود و اسرائیل را به آن ترجیح داد به این امید که ارتش در ایران کودتا کند.
وی افزود: رفتار بسیاری از کشورهایی که پناهندگی موقتی را به شاه دادند بسیار تحقیرآمیز بود و از آن طرف آمریکاییها به انور ساوات در مصر فشار آوردند که اگر شاه در این کشور بماند ممکن است کنفرانس کمپدیوید به هم بخورد.
معتضد گفت: در هنگام ورود شاه به کشور مراکش، پادشاه این کشور به شاه و خانوادهاش مهلت چند روزه داد که کشورش را ترک کنند و از لحظهای که به خاطر درمان بیماریاش وارد آمریکا شد همچون نوکر و برده با او رفتار میکردند و با یک وضع بدی آنها را به بیمارستان روانی متقل کردند.
این کارشناس مسائل تاریخی گفت: شاه فدای توهم خود شد که آمریکا در هر شرایطی حامی اوست در حالی که هر شخصی و مقامی باید در هر شرایطی به ملت خود متکی باشد.