به گزارش شهدای ایران،«من شما جوانان را مخاطب خود قرار میدهم؛ نه به این علّت که پدران و مادران شما را ندیده میانگارم، بلکه به این سبب که آیندهی ملّت و سرزمینتان را در دستان شما میبینم و نیز حسّ حقیقتجویی را در قلبهای شما زندهتر و هوشیارتر مییابم.»
«اکنون من میخواهم از خود بپرسید که چرا سیاست قدیمی هراسافکنی و نفرتپراکنی، اینبار با شدّتی بیسابقه، اسلام و مسلمانان را هدف گرفته است؟ چرا ساختار قدرت در جهان امروز مایل است تفکر اسلامی در حاشیه و انفعال قرار گیرد؟ مگر چه معانی و ارزشهایی در اسلام، مزاحم برنامهی قدرتهای بزرگ است و چه منافعی در سایهی تصویرسازی غلط از اسلام، تأمین میگردد؟»
«خواستهی دوم من این است که در واکنش به سیل پیشداوریها و تبلیغات منفی، سعی کنید شناختی مستقیم و بیواسطه از این دین به دست آورید. ...اسلام را از طریق منابع اصیل و مآخذ دست اوّل آن بشناسید. با اسلام از طریق قرآن و زندگی پیامبر بزرگ آن (صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم) آشنا شوید.»
حدود یک سال بعد از این نامه، نامه دیگری برای همان جوانان ارسال شد. نامهای که این بار حامل دردهای مظلومان فلسطین و رنجهای مسلمانان منطقه بود. آن روزها هنوز وجدان مردم غرب در بیخبری از جنایات سردمدارنشان خفته و افکارشان در محاصره امپراطوری رسانهای صهیونیسم، سرگردان بود.
«رنج هر انسانی در هر نقطه از جهان، بهخودیخود برای همنوعان اندوهبار است. منظرهی کودکی که در برابر دیدگان عزیزانش جان میدهد، مادری که شادی خانوادهاش به عزا مبدّل میشود، شوهری که پیکر بیجان همسرش را شتابان به سویی میبرد، و یا تماشاگری که نمیداند تا لحظاتی دیگر آخرین پردهی نمایش زندگی را خواهد دید، مناظری نیست که عواطف و احساسات انسانی را برنیانگیزد.»
این نامه روزهایی برای جوانان غربی ارسال شد که القاعده و داعش، با حمایتهای سیاستمداران غربی، موجی از اسلام هراسی را در جوامع غرب ایجاد کرده بودند و هر مسلمانی در هرکجای دنیا تروریسم خوانده میشد. درست زمانی که مسلمانان خود از سوریه و عراق، تا فلسطین و غزه قربانی تروریسم بودند.
«مردم ستمدیدهی فلسطین بیش از شصت سال است که بدترین نوع تروریسم را تجربه میکنند. اگر مردم اروپا اکنون چند روزی در خانههای خود پناه میگیرند و از حضور در مجامع و مراکز پرجمعیّت پرهیز میکنند، یک خانوادهی فلسطینی دهها سال است که حتّی در خانهی خود از ماشین کشتار و تخریب رژیم صهیونیست در امان نیست.»
«این رژیم بدون اینکه هرگز بهطور جدّی و مؤثّر مورد سرزنش متّحدان پرنفوذ خود و یا لااقل نهادهای بظاهر مستقلّ بینالمللی قرار گیرد، هر روز خانهی فلسطینیان را ویران و باغها و مزارعشان را نابود میکند، بیآنکه حتّی فرصت انتقال اسباب زندگی یا مجال جمعآوری محصول کشاورزی را به آنان بدهد؛ و همهی اینها اغلب در برابر دیدگان وحشتزده و چشمان اشکبار زنان و کودکانی روی میدهد که شاهد ضرب و جرح اعضای خانوادهی خود و در مواردی انتقال آنها به شکنجهگاههای مخوفند.»
«به گلوله بستن بانویی در وسط خیابان فقط به جرم اعتراض به سربازِ تا دندان مسلّح، اگر تروریسم نیست پس چیست؟ این بربریّت چون توسّط نیروی نظامی یک دولت اشغالگر انجام میشود، نباید افراطیگری خوانده شود؟ یا شاید این تصاویر فقط به این علّت که شصت سال مکرّراً از صفحهی تلویزیونها دیده شده، دیگر نباید وجدان ما را تحریک کند.»
حالا قریب به یک دهه از نامه اول و دوم رهبر انقلاب به جوانان اروپا و آمریکا گذشته و به روزهای پس از طوفان الاقصی رسیده است تا موضع خود را نسبت به فجیع ترین جنایت قرن جدید اعلام کند. چند ماه پیش رهبر انقلاب نامه سوم خود را برای این جوانان فرستادند تا ثمره روی آوردنشان به قرآن و ایستادگی در مقابل ظلم سیاستمدارانشان را پیش چشمشان قرار دهد و به آنها بگوید پس از یک دهه حالا در سمت درست تاریخ ایستادهاید.
«جوانان عزیز دانشجو در ایالات متّحدهی آمریکا! این، پیام همدلی و همبستگی ما با شما است. شما اکنون در طرف درست تاریخ ــ که در حال ورق خوردن است ــ ایستادهاید. شما اکنون بخشی از جبههی مقاومت را تشکیل دادهاید، و در زیر فشارِ بیرحمانهی دولتتان ــ که آشکارا از رژیم غاصب و بیرحم صهیونیست دفاع میکند ــ مبارزهای شرافتمندانه را آغاز کردهاید.»
این عبارات درست در میان تجمعات و اعتراضات دانشجویان آمریکایی و اروپایی به دستشان رسید. بعد از اینکه که پرچم فلسطین در دانشگاه هاروارد برافراشته شد. ده سال بعد از اولین نامه آیت الله خامنهای به آنها.
"فیلم بالارفتن پرچم فلسطین در دانشگاه هاروارد"
«بزرگترین حامی این رژیم غاصب، پس از نخستین کمکهای انگلیسی، دولت ایالات متّحدهی آمریکا است که پشتیبانیهای سیاسی و اقتصادی و تسلیحاتی از آن رژیم را یکسره ادامه داده و حتّی با بیاحتیاطی غیر قابل بخشش، راه برای تولید سلاح هستهای را به روی او گشوده و به او در این راه کمک کرده است.»
«من میخواهم به شما اطمینان دهم که امروز وضعیّت در حال تغییر است. سرنوشت دیگری در انتظار منطقهی حسّاس غرب آسیا است. بسیاری از وجدانها در مقیاس جهانی بیدار شده و حقیقت در حال آشکار شدن است. جبههی مقاومت هم نیرومند شده و نیرومندتر خواهد شد. تاریخ هم در حال ورق خوردن است.»
حالا چند روی از آتش بس در غزه گذشته است و اکثر کارشناسان نشانههایی از این تغییر را ناخواسته بر زبان میآورند. آنها بالاتفاق اذعان میکنند که اسرائیل علیرغم تمام جنایتهایش، به هیچ کدام از اهداف خود در غزه نرسید.
یک نکته دیگر هم در این بین وجود دارد. در اولین نامه آیت الله خامنه ای به جوانان اروپایی و امریکایی شمالی توصیه شده بود که خودشان با قرآن آشنا شوند. حالا که برای حمایت از مظلومان مقاوم و پیروز غزه در سمت درست تاریخ ایستادهاند، خوب است که بدانند از بین جمعیت 2 میلیون و 300 هزارنفری در غزه صدها هزار نفر حافظ کل و یا جزءهایی از قرآن کریم هستند.