شهدای ایران: به نقل از خبرگزاری دانشجو، تاریخ همیشه قاضی مناسبی برای سنجش و بررسی کارنامه افراد است. بخصوص اگر این افراد شخصیتهای تاثیرگذاری باشند که عملکرد، اقدامات و اظهاراتشان موثر بر سرنوشت یک جامعه باشد. مرحوم هاشمی رفسنجانی هم از جمله همین افراد است. فراتر از مسائل و رویدادهای سیاسی، هاشمی کسی نیست که بتوان او را نادیده گرفت و با عبور از او به سراغ تاریخ انقلاب اسلامی رفت.
در یک دسته بندی مختصر، زندگی و زمانه مرحوم هاشمی به ۴ محور اصلی تقسیم میشود. حضور او در مبارزات پیش از پیروزی انقلاب، مدیریت او در دوران پساانقلاب، بخصوص اداره امورات جنگ، عملکردش در جلسه خبرگان رهبری خردادماه ۶۸ و مواضعاش در فتنه سال ۱۳۸۸.
ماجرای انتقال جسد رضاخان !
نخستین فعالیت سیاسی و مبارزاتی هاشمی رفسنجانی شرکت در تظاهراتی بود که در اعتراض به انتقال جسد رضاخان به ایران در سال ۱۳۲۹ انجام شد. جرقه این حرکت با اعتراض علما و البته فدائیان اسلام زده شد. هاشمی رفسنجانی در این رابطه نقل میکند: «روحانیت از این حرکت [اعتراض فدائیان به انتقال جسد رضاخان به ایران]در قم حمایت کرد، ما هم شرکت و همکاری کردیم. سخنرانیهای سیدعبدالحسین واحدی در فیضیه، میدان آستانه و مسجد امام برای ما جالب بود و جاذبه داشت.»
به همین خاطر میتوان گفت که سنگ بنای مبارزات سیاسی-انقلابی هاشمی رفسنجانی در سال ۱۳۲۹ گذاشته شد. مسیری که در نهایت به امام خمینی و شورای انقلاب رسید تا در کنار نام شخصیتهایی مثل شهید بهشتی، حضرت آیت الله خامنهای و شهید مطهری، نام هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان حلقه بزرگان انقلاب اسلامی ثبت شود.
اعتراض نسبت به تبعید امام خمینی (ره) به ترکیه، ایراد سخنرانیهای انقلابی، راه اندازی نشریههای متعدد و ایجاد هماهنگی میان گروههای انقلابی، از جمله فعالیتهای مرحوم هاشمی رفسنجانی در سالهای پیش از پیروزی انقلاب اسلامی بود که به خاطر آنها چند بار توسط ساواک و شهربانی احضار و زندانی شد. البته که باید ایفای نقش در کشته شدن حسنعلی منصور نخست وزیر رژیم پهلوی در سال ۴۳ را هم باید به کارنامه مبارزاتی مرحوم هاشمی اضافه کرد. بنابر روایت اعضای موتلفه، اسلحهای که محمد بخارایی به وسیله آن حسنعلی منصور را در مقابل مجلس شورای ملی به قتل رساند، توسط هاشمی تهیه شده و در اختیار موتلفهایها قرار گرفته بود. هرچند هم فرزندان مرحوم هاشمی و هم پیشتر خود او این روایت را رد کرده اند.
یکی دیگر از نقاط پررنگ پرونده مبارزاتی هاشمی، برخورداری او از تمکن مالی و استفاده آن در مسیر اهداف مبارزاتی بود.
آیت الله انواری در خاطرهای از روزهای زندان در دهه ۵۰ نقل میکند: «خیلی چیزهایی که عمومی استفاده میشد هاشمی تهیه میکرد. خیلی خرج میکرد. تا وقتی بود هیچ کس خرج نمیکرد. پول، پول هاشمی بود. سخاوتمند بود. دست و دلباز بود و خرج میکرد. یک بار سید تقوی میخواست آزاد شود. هاشمی تمام لباسهایش را که زنش آورده بود و فاستونی خیلی عالی بود، همه را به تقوی داد. فقط عمامه سیاه نداشت بدهد.»
هاشمی در قامت فرمانده جنگ
پس از بازپس گیری خرمشهر در سال ۶۱، رژیم بعث عراق عملا برگ برندهای برای مذاکره و تحمیل خواستههای خود به ایران نداشت. آزادسازی خرمشهر نقطه عطف جنگ تحمیلی بود، اما مشخصا نقطه پایان آن به شمار نمیآید. چراکه همچنان بخشهایی از خاک ایران در اشغال عراق بود. موضوعی که باعث شد فرماندهان نظامی بنابر تاکید امام خمینی (ره) «جنگ تا رفع فتنه (صدام)» را دنبال کنند.
راهبردشان هم طراحی سلسله عملیاتهایی بود که میتوانست نتیجه جنگ را به نفع ایران رقم بزند. در مقابل مسئولین سیاسی کشور با طلایه داری مرحوم هاشمی رفسنجانی که حالا در قامت رئیس جنگ ظاهر شده بود، هدف «جنگ تا یک پیروزی» را به دنبال میکردند تا با دست پر برای مذاکره در مجامع بینالمللی عازم شده و بر جنگ ایران و عراق نقطه پایان بگذارند.
عملیات خیبر اولین عملیاتی بود که به قصد تصرف بخشی از خاک عراق، برای داشتن دست برتر در میدان و دیپلماسی انجام شد. هرچند در ادامه موفقیت آمیز نبود. تصمیم هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده جنگ صرفا تمرکز بر پایان جنگ بود، به همین دلیل پس از عملیات خیبر و بدر که با عدم موفقیت همراه بودند، همان هدف عملیات خیبر دنبال شد و به عملیات والفجر ۸ برای تصرف فاو که به رغم موفقیت اولیه، نتیجهای مشابه عملیاتهای بدر و خیبر داشت.
اختلاف راهبرد هاشمی رفسنجانی با امام خمینی در نحوه پیشبرد جنگ در نهایت منجر به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شد. به همین دلیل هم بود که امام خمینی (ره) از پذیرش آن به عنوان نوشیدن جام زهر یاد کرد.
انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب؛ هاشمی نقش داشت یا نداشت؟
شرح وقایع مهمترین جلسه مجلس خبرگان رهبری، یعنی جلسه ای که به انتخاب حضرت آیت الله خامنه ای به عنوان ولی فقیه و جانشین حضرت امام (ره) منجر شد، از آن جمله اتفاقات تاریخی است که هنوز بعد از گذشت بیش از سه دهه، محل بحث است.
روایتی که در چند سال اخیر توسط جریانی خاص از این جلسه بارها بازنشر شده، یک خط سیر کلی و واحدی را دنبال میکند: هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس بوده، عده ای به دنبال شورایی کردن رهبری بوده اند و در نهایت با بیان وصیت امام در مورد آیت الله خامنه ای توسط او، اعضای مجلس خبرگان مجاب به انتخاب آیت الله خامنهای به عنوان رهبر انقلاب شده اند .
آنچه از روایت حاضران جلسه ۱۴ خرداد ماه ۱۳۶۸ مجلس خبرگان استنباط میشود، بیانگر آن است که اتفاقا مدافع و طرح کننده اصلی شورایی شدن رهبری کسی نبوده جز مرحوم هاشمی رفسنجانی و اساسا او تمایلی به طرح وصیت امام درباره آیتالله خامنه ای در مجلس خبرگان نداشته است و این اصرار مرحوم سیداحمد خمینی، آقایان شبستری، امینی، حائری و بسیاری دیگر از مجتهدین حاضر در جمع بوده که هاشمی را وادار کرده تا وصیت امام درباره آیت الله خامنه ای و شایستگی ایشان برای ولایت و زعامت را بازگو کند.
گرچه مرحوم هاشمی در همه اظهار نظرهای خود در این رابطه، با زیرکی تمام خود و آیتالله خامنه ای را به عنوان مدافعین شورایی شدن رهبری معرفی میکند، اما به این مسئله مهم اشاره نمیکند که اساسا علت دفاع حضرت آیت الله خامنهای از شورایی شدن رهبری، در مظان انتخاب بودن ایشان بوده و به این دلیل از شورایی شدن رهبری حمایت کرده اند که با طرح نام خود به عنوان گزینه رهبری به شدت مخالف بودند.
فتنه ۸۸، نقطه پایان بر حیات سیاسی هاشمی
هاشمی رفسنجانی نوزدهم دی ماه ۹۵ فوت شد، اما حیات سیاسی او ۷ سال پیشتر و در ماههای پرالتهاب سال ۸۸ به پایان رسید. زمانی که تصمیم گرفت با تشویق میرحسین موسوی به صدور فرمان آشوب و اغتشاش، پنجه بر چهره جمهوریتی بکشد که خود از بانیان آن بود.
طبق فرمایشات رهبر انقلاب و البته برخی روایات موجود، در کنارسید محمد خاتمی، هاشمی رفسنجانی هادی و حامی موسوی در راستای ایجاد تشکیک در صحت انتخابات ریاست جمهوری سال ۸۸ بود.
از نکات دیگر باید به عملکرد فرزندان مرحوم هاشمی رفسنجانی در قبال اتفاقات انتخابات 88 اشاره کرد که با حضوری فعال در ستاد میرحسین موسوی وهمچنین بعد از وقایع اعلام نتایج انتخابات نقش محوری را برعهده داشتند و نکته جالب سکوت آن مرحوم در قبال رفتارهای فرزندان خودبود که مهر تاییدی برمواضع و رفتارهای رادیکال آنها را به همراه داشت و همه این مسایل باعث شد در سالهای بعد و تا پایان عمر ۸۲ سالهاش، به مغضوب بدنه انقلابی و برعکس آن، به رهبر سیاسی اصلاح طلبان تبدیل شود. اصلاح طلبانی که یک دهه قبلتر از فتنه ۸۸، لقب عالیجناب سرخپوش به او داده بودند و به قدری فضا را علیه او کرده بودند که عطای حضور در مجلس ششم را به لقایش بخشید و از نمایندگی کناره گیری کرد.