کتاب «چه کسی قشقرهها را میکشد؟» خاطرات آزاده جانباز سورن هاکوپیان است که به عنوان عضوی از جامعه اقلیتهای دینی (ارامنه)، در لحظههای حساس و سرنوشتساز کشورمان که درگیر جنگ ناخواستهای از سوی دشمنان انقلاب اسلامی شده بود عازم مناطق جنگی شده، مدتها با دشمنان این آب و خاک جنگیده و درست در زمانی که آتش این جنگ ناخواسته در حال فروکش کردن بوده، مجروح و به اسارت دشمن بعثی در میآید. او چند سال در اردوگاه بعقوبه با سخت ترین شکنجهها مبارزه میکند و سرانجام همراه بقیه رزمندگان به آغوش میهن باز میگردد.
راوی کتاب «چه کسی قشقرهها را میکشد» سورن هاکوپیان متولد ششم مهر ماه 1344 در فریدونشهر اصفهان است که بخشی از دوران کودکی خود را در خرمشهر طی کرده و قبل از شروع جنگ تحمیلی، نظارهگر ددمنشی بعثیون بوده است. سورن اوایل سال 67 به اسارت نیروهای عراقی در آمده و در تاریخ 22 شهریور 1369 به میهن باز گشته است.
سورن و خانوادهاش ساکن خرمشهر هستند، چند ماه قبل از آغاز جنگ تحمیلی شاهد ترورها و بمباران عراق در خرمشهر و حوالی آن هستند. سورن به خاطر سن و سال کمی که دارد نمیتواند به جبهه برود، با وخیم شدن اوضاع خرمشهر او و خانوادهاش از خرمشهر به اصفهان مهاجرت میکنند. دریافت کارت پایان خدمت سربازی سورن مقارن شده است با روزهای پایانی جنگ، او در آخرین عملیاتی که از سوی منافقین و رژیم بعثی عراق به نام مرصاد شروع شد به اسارت دشمن در میآید. بعد از اسارت در یکی از اردوگاههای نامعلوم که اسرای ایرانی در شرایطی بسیار نامناسب و غیرانسانی نگهداری میشوند، برده میشود.
این کتاب در راستای معرفی رشادتها و دلاوریهای آزادگان و شهدای اقلیتهای دینی و بخصوص ارامنه کشور، که نقشی اساسی و انکارناپذیر در دوران هشت سال دفاع مقدس داشتند، به رشته تحریر درآمده و خاطرات حضور و همچنین چهار سال اسارت سورِن هاکوپیان، در اردوگاههای عراق در دوران دفاع مقدس است. حضور سورن هاکوپیان، این رزمنده ارمنی در دوران دفاع و مقدس، اسارتو تحمل سالها شکنجه متجاوزان عراقی اثباتکننده شخصیت محکم و استوار او است که نشان میدهد دفاع از میهن رنگ، نژاد و مذهب نمیشناسد. مخاطب در لابه لای خاطرات این آزاده ارمنی بهروشنی در مییابد که او علاقه و ارادت فراوانی به حضرت امام خمینی(ره) داشته و حتی در زیر شکنجههای طاقتفرسا هم از گفتن این موضوع دریغ نکرده است.
درباره وجه تسمیه نام این اثر که برگرفته از خاطرات راوی است، در بخشی از کتاب به این موضوع اشاره شده است، قشقره، کلاغ زاغی است که با انسان انس و الفت برقرار میکند. اسرای ایرانی در سالهای اسارت مانند همان قشقرهها بودند که حتی صلیب سرخ هم از آنها خبر نداشت، عزیزانی که توسط زندانبانان اردوگاه زیر شکنجهها کشته میشدند و معمولا از آنها خبری به دست نمیآمد.
منبع : تهران امروز