31 تیر ماه 67، در آستانه عید قربان که همه اهالی روستای بابایادگار بر سر مزار عزیزانشان جمع شده بودند، هواپیماهای جنگی، 4 بمب 250 کیلوگرمی را بر سر مردم شهر ریختند! مردم روستا میگفتند: «آسمان با رنگهای زرد، سفید و سیاه پوشیده شده بود و بوی تعفن میآمد. برای فرار از حالت خفگی به سمت آب پناه بردیم که متوجه شدیم آب هم آلوده است...» بعدها گفتند گازها از نوع سیانور، خردل و گاز اعصاب بوده... تا سال 85 این روستا 276 نفر شهید و 1146 نفر جانباز داشته که قطعاً تاکنون این آمار افزایش یافته است.
بنا به گزارشهای رسیده، تنها پیگیری امور مردم روستا، از طرف دفتر مقام معظم رهبری صورت گرفته که با ورود بنیاد برکت به آنجا با تخصیص بودجه بالغ بر یک میلیارد و ششصد و هفتاد میلیون تومان و اعزام تیمی از پزشکان متخصص، بخشی از مشکلات درمانی و شهری روستا پیگیری شد. با این وجود همچنان مردم روستا از سوی بنیاد شهید و امور ایثارگران بهعنوان «جانباز» شناخته نمیشوند ...
* جانبازانی که جانباز نیستند!
افتتاح سد آب، معضل کم آبی امور کشاورزی را رفع کرد. از طرفی 80 درصد سنگفرش روستا به اتمام رسیده و تنها 20 تا 25 درصد مانده است. با این کار بسیاری از مشکلات، خصوصاً در بحث گرد و خاک که تنفس این مردم شیمیایی را با مشکل مواجه میکند، حل شد و از این جهت مردم بسیار راضی و خوشحالاند.
طبق برنامه، قرار بود حسینیهای نیز ساخته شود، که متأسفانه این اتفاق نیفتاد و استانداری اعلام کرد بودجه به اتمام رسیده و باید حسینیه کوچکتر ساخته شود!
* اعزام کمیسیون پزشکی
از آنجا که طبق اخبار رسیده، قرار بود از طرف بنیاد شهید و امور ایثارگران، در این منطقه کمیسیون پزشکی برگزار شود، این مستندساز در این خصوص بیان میدارد: امسال کمیسیون پزشکی به منطقه وارد شد اما گویا با شورای روستا تماس گرفته بودند که تنها نام تعدادی از مردم را در لیست وارد کنید و جای بقیه اسامی، نامهایی که ما میخواهیم در آن قرار دهید! اتفاقاً فیلم این برنامه موجود است و بین محرومین روستایی، افرادی با ظاهری آراسته هستند که از مناطق دیگری آمدهاند.
* ارادت مردم مرزنشین بابا یادگار به انقلاب اسلامی
وی با گلایه از بیمهری مسئولان ادامه داد: این نحوه برخورد مسئولان در حالی است که روز رأیگیری انتخابات ریاست جمهوری امسال، یکی از مردم روستا به علت عارضه سرطان خون، در سن 40 سالگی در بیمارستان فوت کردند. البته باید گفت به عوارض شیمیایی شهید شد! بزرگان روستا و اقوام این شهید، خبر را روز جمعه اعلام نکردند و شنبه مراسم تشییع را برگزار شد.
شمسآریان درباره علت تأخیر در اعلام خبر شهادت آن فرد توضیح داد مردم آنجا رسم دارند که بعد از از دست دادن یکی از عزیزانشان، باید تعدادی از ریش سفیدان منطقه برای آوردن جنازه بروند. من نیز از یکی از اقوام آن فرد سؤال کردم که چرا دیروز جنازه را نیاوردند؟ گفت «ما اینجا پیشمرگ شدهایم. اینجا جان دادیم، شهید دادیم، خون ریختیم، انقلاب را دوست داریم. دیروز روز رأیگیری بود و نباید رأیگیری خراب شود. باید آمار رأی کشور بالا برود».
وی ادامه میدهد: جالب اینجاست که فرد حدود 40 سالهای که روز رأیگیری فوت کرده بود و به احترام نظام مقدس جمهوری اسلامی خبر شهادتش اعلام نشد، هزینه درمان 40 میلیون تومانی او از فروش اسباب و اثاث منزل خود و برادرش تأمین میشد.
* «شیمیایی» آمبولانس را آلوده میکند!
سختتر از همه این بود که وقتی فوت کرد، فرماندار، بخشدار، بهداری، بهداشت و همه مدیران استان و شهرستان دستور دادند آمبولانسی که بر روی آن نوشته شده «هدیه دفتر مقام معظم رهبری به مردم شیمیایی شده بابایادگار» اجازه حرکت ندارد و فقط با ارسال درخواست و گرفتن مجوز میتواند جنازه را جابجا کند. چون جنازه اگر شیمیایی باشد، آمبولانس را آلوده میکند!
یعنی این دوستان نمیدانند که تمام این مردم شیمیایی هستند؟ دلسوز مردم شدهاند یا آمبولانس؟ این فرد در کرمانشاه بستری بود که حدود 140 کیلومتر با روستا فاصله دارد. در حالی که مردم اینجا به نان شب محتاجاند، چگونه میتوانند هزینه آمبولانس را برای حمل جنازه از شهر به روستا تأمین کنند؟ این آمبولانس هدیه به مردم است، آیا اینها اجازه ندارند برای استفاده از آن تصمیم بگیرند؟
* رأیگیری تا 12 شب!
وی ادامه میدهد: بنده در آنجا شاهد بودم که رأیگیری مردم تا ساعت 12 شب طول کشید. شخصاٌ از شدت گرمای هوا، چندین مرتبه بد حال شدم. با وجود چنین شرایطی میدیدم همه مردم خود را به رأیگیری میرسانند و رأیگیری بسیار برای آنها مهم است.
شمسآریان ابراز داشت: تنها در آن روز، مردم آنجا 180 نامه به نام حضرت آقا نوشتند و به ما دادند تا به ایشان برسانیم. تمام تقاضای مردم این بود که حرکتی برای تأمین هزینههای درمانی آنها صورت گیرد چراکه اغلب ساکنان این روستا پس از بمباران شیمیایی سال 67، دچار سرطان ریه، خون و عصبی و روانی شدهاند و هزینه درمان ندارند و البته برخی از عوارض شیمیایی به نسل بعدی آنها نیز منتقل شده است که بچههای نارس یا معلول و عقبمانده از جمله آن هستند.
* حتی دفترچه خدمات درمانی
وی در انتها با یادآوری جلوه دیگری از ایستادگی این غیور مردان مرزنشین میگوید: البته باید اعتراف کنم چنین حرکتی از سوی مردمان این منطقه بههیچ وجه عجیب نبود چرا که با تمام بی مهریهایی که به آنها شده، وقتی سالها قبل «فرانسیس هرسیون» خبرنگار بیبیسی به نمایندگی از سوی دول غربی به روستای «بابا یادگار» رفت تا با تهیه گزارش و خبر، این روباه پیر بار دیگر انقلاب و جمهوری اسلامی را زیر سؤال ببرد، این مرزنشینان غیور همچنان با پایمردی از دین و نظام اسلامی دفاع کرده و لب به شکایت نگشودند؛ همان مردمی که بسیاری از آنها حتی دفترچه بیمه درمانی هم نداشتند.