شهدای ایران:حضرت آیت الله خامنهای، در دیدار اخیرشان با هزاران نفر از خانوادههای شهیدان امنیت با تأکید بر ضرورت بهم خوردن محاسبات غلط رژیم صهیونیستی درباره ایران، فرمودند: «آنها درباره ایران دچار خطای محاسباتی هستند چرا که ایران و جوانان و ملت ایران را نمیشناسند و هنوز نتوانستهاند قدرت، توانایی، ابتکار و ارده ملت ایران را درست بفهمند که ما باید این را به آنها بفهمانیم.»
با مرور عملیاتهای «طوفان الاقصی» و «وعده صادق ۱ و۲» مشخص شد که چگونه ماشین جنگی رژیم صهیونیستی در باتلاق جنگ در این مناطق گیر کرده است. اگرچه در ظاهر این جنگ ویرانی و خرابی و تلفات انسانی بیشماری ایجاد کرده است ولی در «زمین» پیروزی از آن کسانی بوده است که از سرزمین خود دفاع کردهاند.
رژیم غاصب صهیونیستی که از نگاه تحلیلیگران یکی از قویترین یگانهای نظامی جهان به شمار میآید در باریکه غزه و بخشهای جنوبی لبنان به برکت مجاهدت نیروهای مقاومت پیشروی چندانی نداشته است. توقف و کُند شدن پیشروی ماشین ویرانگر رژیم صهیونیستی ما را یاد مقاومت مردم خودمان در جنوب کشورمان میاندازد. آن روزها صدام نیز تصور میکرد خوزستان بخشی از خاک کشور اوست و حتی نام «عربستان» را برایش انتخاب کرده بود.
این درحالی است که مقاومت مردمان سرزمینمان صدام این آرزو را با خود به گور برد تا بخشی از کشورمان در تصرف عراق باقی بماند. اگرچه خرمشهر به مدت ۱۹ ماه در اشغال صدامیان باقی ماند ولی در نهایت «ایمان» رزمندگان بار دیگر باعث شد تا خرمشهر به وطن بازگردد. امیر سرتیپ دوم ستاد سید علی اکبر موسوی قویدل از پیشکسوتان ارتشی دوران هشت سال دفاع مقدس در رابطه با اشتباه محاسباتی صدام در تقابل نظامی با ملت ایران در کتاب «علم و عمل» روایت می کند:
مرحوم امیر سرتیپ دوم ستاد سیدعلی اکبر موسوی قویدل
«در بررسیها و تحلیلها نتیجه گیری میشود که عکسالعمل ایرانیان، با تصورات ذهنی قبلی صدام و طراحان ارتش عراق تفاوت زیادی داشته است. چراکه دو ساعت بعد از حمله هوایی ارتش عراق در همان روز ۳۱ شهریور۱۳۵۹، حدود ساعت ۱۶:۳۰ دقیقه از دو پایگاه بوشهر و همدان دو گروه پروازی به پرواز در آمدند و پایگاه شعیبیه بصره و کوت را بمباران کردند. اثرات این بمباران به حدی بود که در روز اول مهرماه از این دو پایگاه هواپیمایی برای پشتیبانی از نیروهای عراقی نتوانست بلند شود.
پس اثرگذار هم بوده و به دنبالش شاهد و ناظر بودیم که در سر آغاز روز اول مهرماه ۱۴۰ فروند هواپیما شکاری بمب افکن از هفت پایگاه شکاری بلند میشوند و میروند ۵۵۰ هزار پوند تی ان تی در خاک عراق میریزند آنانی که بد بینند میگویند که همه را در بیابانها ریختند ولی آنانی که عمیقاً بررسی میکنند میگویند اگر در بیابانها هم ریخته باشند، شجاعتشان را نشان میدهد؛ نشان میدهد که زندهاند برق از چشمان صدام میپرانند. ولی در بررسی دقیق آمار و ارقام نشانگر این است که نیروی هوایی ارتش عراق، فقط ۵۶ درصد از توانش را به مدت ۷۰ روز تا نهم آذر سال ۵۹ میتواند به کار بگیرد. یعنی از ۴۴ درصد امکاناتش محروم میشود این در اثر همین حمله ۱۴۰ فروندی آسیبهای ناشی از آن بوده که در این پایگاهها به نیروی هوایی اش وارد میشود.
در بعد تاکتیکی و استراتژیکی دو چیز خیلی بزرگ ظاهر میشود. در بعد تاکتیکی این بوده که عراق از کسب برتری هوایی در روزهای اول نبرد محروم میشود، حتی این هواپیماهای ما هستند که بیشتر در آسمانها جولان میدهند. این از بعد تاکتیکی، از بعد استراتژیکی عراق فکر میکرد که نیروی هوایی ایران زمینگیر شده و ایران اصلا نیروی هوایی ندارد کما آن که بارها من همه جا گفتهام در ساعت ۱۲ روز ۳۱ شهریور موقعی که هواپیماهای عراقی به پرواز در میآیند، «عدنان خیرالله» وزیر دفاع صدام، به صدام میگوید که «سرورم جوانان به پرواز در آمدند.» و صدام میگوید «نیم ساعت دیگر کمر ایران خواهد شکست.»
آنها فکر میکردند که نیم ساعت دیگر ایران فاقد نیروی هوایی است زیرا که متلاشی شده، چه در اثر جریانات انقلاب و چه ماجرای نوژه چه حمله هوایی ارتش بعث؛ لذا در ایران دیگر نیروی هوایی نیست میگوید آن تتمه را هم در این حمله هوایی ما نیست و نابود میشود. میگوید کمر ایران خواهد شکست ولی عکس این ثابت میشود. پایگاه «الرشید» بغداد تا ۹ آذر عملیاتی نبوده یعنی ۷۰ روز غیر عملیاتی بوده است. سران ارتش عراق با سران کشور عراق که با آرزوی تصرف ۶ روزه استان خوزستان وارد جنگ شدند و برای تفریح نظامی آمده بودند در آسمان متوقف شدند، اما کار شگفت در روی زمین انجام میشود.
ببینید ارتش عراق در محاسبات و در برآوردهای خودش، اولاً به نیروهای بومی کوچکترین بهایی نمیدهد حتی حساب دیگری باز میکند. ما اطلاعاتی داشتیم در جهت این که به فرماندهانش توصیه میکند چنانچه اشخاصی در خوزستان که آنها عربستان میگفتند به طرف شما با دستمال سفید، آمدند شما اینها را نکشید. یعنی او امیدوار بود با آغاز تجاوز امت خوزستان مردم بومی و عرب زبان خوزستان بروند به استقبال ارتش عراق در حالی که ما میبینیم حتی زن و بچه تا ۲۲ مهرماه خرمشهر را، وطن خودشان را محل زیست و زندگی خودشان را ترک نمیکنند و جوانان شهر با ارتش صدام میجنگند.
شاید بعضیها فکر کنند که هیچ جایی نداشتند بروند خوب همان جایی که بعد از ۲۲ مهر رفتند از روز اول میتوانستند بروند. این پاسخ آنها ولی چرا نمیروند؟ برای خاطر این که همین اشخاص صدام را عاصی میکنند. این اشخاص تمام آن تصورات صدام و صدامیان را نقش بر آب میکنند. زیرا که اینها با تمام وجود از آب و خاک خودشان دفاع میکنند.
حالا پا را فراتر میگذاریم نیرویهای مردمی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با بهره گیری از نیروهای بسیج مردمی نیز در محاسبات عراق نیست، در برآوردهایشان روی اینها حساب باز نکردند. دومین ضربهای است که به اینها وارد میشود، زیرا عملاً میبینند که حتی در پاسگاههای مرزی با این نیروها مواجهاند.
از سوی دیگر ارتش عراق عناصر نفوذی به اندازه کافی دارد، منافقین و عناصر ضد انقلاب با آن همکاری میکنند آنها هم به سهولت همه جا سرک میکشند، همه جا نفوذ دارند. میدانید که ۵۰ درصد یگانهای نیروی زمینی در شمالغرب بود. در حالی که استعداد نیروی زمینی ارتش هم به ۵۰ درصد تقلیل پیدا کرده بود پس محاسبه کردند که اینها توان نخواهند داشت. آن وقت از نظر فرماندهی و کنترل هم کسی را ندارند. فرماندهای هم در رأس یگانها نیست. در نتیجه حمله نظامی برای حمله به ایران را واقعاً تفریح نظامی میدانستند و گرنه اگر چنانچه به یک مانع کوچک میرسیدند، نمیتوانستند به این سادگی تفریح نظامی قلم داد کنند.
خبر گزاری مایکت پرس در روز ۱۴ مهرماه اعلام میکند که بعد از ۱۳ روز نبرد همه تصور میکردند که جمهوری اسلامی تضعیف خواهد شد نه تنها جمهوری اسلامی تضعیف نشد بلکه محکم هم شده و آیت الله خمینی این نبرد را به «جهاد مقدس» تبدیل کرده است.
صدای آمریکا در روز ۱۴ مهر رسماً اعلام میکند فرماندهان عراقی اعتماد به نفس خود را از دست دادهاند در حالی که در مقابل رزمندههای نیروی جمهوری اسلامی بسیار محکم و قرص و قوی مصمم به مبارزه نهایی در مقابل عراقیها هستند. عراق در ۶ مهر ماه قطعنامه را میپذیرد این اخبار در واقع دگرگونی صحنههای نبرد است، زیرا که صدام و صدامیان پی میبرند که اشتباه و خطا کردهاند توان تصرف ۶ روزه استان خوزستان را ندارند، حتی طی ۶ روز به حومه خرمشهر نیز نرسیدند.