به گزارش شهدای ایران به نقل از کیهان، پس از اعتراضات گسترده عمومی، گروه موسوم به «مجمع مدرسين و محققين حوزه» از موضع خود عقبنشینی کرده و در توضیحی نوشت: «در پیام تسلیت شهادت یحیی سنوار و محکومیت اقدام رژیم غاصب صهیونیستی، مطلبی بیان شده بود که واکنشهایی در پی داشته است. مجمع مدرسین و محققین بر این باور است، رژیم صهیونیستی غاصب و جنایتکار است و همواره بر جنایات و تجاوزات خود ادامه میدهد و به هیچ توافق و معاهدهای پایبند نیست. هدف مجمع هرگز تأیید چنین رژیمی نبوده است». اما جواد امام، سخنگوی جبهه اصلاحات ایران، به بهانه حمایت از گروه مذکور ادعا کرد جبهه اصلاحات از طرح دو کشوری در سرزمینهای اشغالی حمایت میکند!
وی در اظهار نظری مغشوش و بی سر و ته گفته است: «جبهه اصلاحات، همانند موضع رسمی نظام، اسرائیل را رژیمی غاصب و جنایتکار میداند که سالهاست سرزمینهای متعلق به فلسطینان را اشغال کرده، و با قتل عام و کشتار زنان و کودکان، ساکنان اصلی این سرزمین را از خانه و کاشانه خود رانده و آواره کرده است.
این رژیم از بدو تأسیساش تاکنون همواره در حال تجاوز، تخریب و کشتار بیگناهان بوده و از غزه تا لبنان را معرکه جنگ و خونریزی خود قرار داده تا عرصه تجاوزگریهای خود را گسترش دهد. جبهه اصلاحات همچنین اعتقاد دارد مقابله با این رژیم متجاوز، اشغالگر و کودککش، نیازمند ائتلافی بهشمول کلیه کشورهای مسلمان و عدالتخواه، جبهههای مقاومت فلسطین، لبنان و کلیه گروههایی است که دل در گرو انسانیت و آزادی اراضی مقدس فلسطین دارند.[!!] برای تحقق این هدف نمیتوان سازوکارهای حقوقی و بینالمللی را نادیده گرفت چرا که اتخاذ چنین مشیای افتراق و اختلاف را دامن خواهد زد که به نفع رژیم صهیونیستی و حامیان آن میباشد.
بر این اساس جبهه اصلاحات، اعتقاد دارد حمایت از قطعنامههای سازمان ملل و شورای امنیت این مجمع جهانی مبنی بر بازگشت رژیم اشغالگر به مرزهای ۱۹۶۷ و تشکیل دولت مستقل فلسطین به نفع معتقدان به آرمان فلسطین و مورد حمایت قاطبه جبهه مقاومت و گروههای فلسطینی است.» این گزافه گویی جواد امام در حالی است که قبل از سال 1948 و تشکیل رژیم صهیونیستی به زور آمریکا و انگلیس (فاتحان جنگ جهانی)، سرزمینهای اشغالی در طول قرنها به عنوان سرزمین فلسطین شناخته میشد و حتی برخی سیاستمداران بعدی رژیم صهیونیستی دارای گذرنامه فلسطینی بودهاند.
در هیچ منطق حقوقی پذیرفته نیست که سرزمین ملتی غصب و اشغال شود و حاکمیت آن، به دیگرانی که از کشورهای دیگر مهاجرت کرده و به زور سلاح غلبه کردهاند، سپرده شود.
با این وجود معلوم نیست که سخنگوی کذایی جبهه اصلاحات به خود اجازه میدهد نسخه رسمیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی را - همان که مطلوب این رژیم است- بپیچد. قابل تأمل این که در طول هفتاد سال گذشته، علاوهبر صهیونیستهای خبیث، حامیان آمریکایی و انگلیسی آن هم شگرد دو دولتی را پذیرفته و پس از جا افتادن رژیم نامشروع، به گسترش سیطره اشغالگران صهیونیست بر تمام اراضی فلسطینی همت گماشتهاند و در واقع از این جهت، سخنگوی نادان -اگر نگوییم آگاه و خائن- همان مطلوب صهیونیستها و آمریکاییها را توجیه و تأویل میکند. و این سند دیگری درباره پادویی برخی افراطیون مدعی اصلاحات برای آمریکا و رژیم صهیونیستی است.
نکته قابل تأمل دیگر این که برخی دولتهای خیانتکار منطقه، در طول چند دهه گذشته و از جمله توافق ابراهیم، به بهانه قبول طرح دو دولتی، رژیم اشغالگر را به رسمیت شناخته و در عین حال در لفظ به نکوهش اسرائیل پرداختهاند. اینها همان رژیمهای سرسپردهای هستند که طبق نقشه غرب، از دعاوی ارضی صدام علیه ایران حمایت میکردند و در حالی که عُمر برخی از آنها حداکثر به یک قرن میرسد، دعاوی مشابهی را درباره جزایر ایرانی مطرح کردند که لابد برای پرهیز از اختلاف، باید آن دعاوی را هم پذیرفت! دولتهایی که سخنگوی جبهه اصلاحات به بهانه ائتلاف با آنها، نسخه رسمیت بخشیدن به رژیم صهیونیستی را میپیچد، همانهایی هستند که منابع اقتصادی این رژیم را تأمین میکنند و از پیمانکاران نسلکشی اسرائیل در منطقه هستند.
با همه این اوصاف نمیتوان باور کرد که سخنگوی کذایی صرفاً از سر نادانی و بیسوادی محض سخن گفته باشد و احتمالاً مراجع قضائی و امنیتی از طریق بازجویی وی بتوانند سرنخهای مهمی درباره شبکه نفوذ دشمن پیدا کنند. تقلای برخی عناصر برای رسمیت دادن به رژیم اشغالگر -ولو با بیحیثیت کردن خود- در حالی است که همانها روزگاری نه چندان دور ادعا میکردند مسائل فلسطین ربطی به ما ایرانیها ندارد و «نه غزه نه لبنان، جان فدای ایران». اما حالا همانها با بهانهتراشی، برای رسمیت بخشیدن به رژیم اشغالگر تقلا میکنند.