شهدای ایران shohadayeiran.com

بیشتر نیرو‌های داخل اردوگاه برای شرکت در عملیات محرم راه افتادند. تا عصر، چم سری، چم هندی و بخش‌های دیگری از خاک کشور آزاد شد و رزمنده‌ها با چهره‌هایی خسته، اما خندان برگشتند. برادران زارع بین آن‌ها نبودند! همانطور که محمدعلی پیش‌بینی کرده بود هر دو شهید شده بودند

به گزارش شهدای ایران به نقل ازجوان،عملیات محرم در آبان ۱۳۶۱ و در منطقه شرهانی، عین‌خوش و زبیدات صورت گرفت. این عملیات در کنار عملیات مسلم‌بن‌عقیل، پس از عدم‌الفتح رمضان صورت گرفتند و منجر به آزادسازی بخشی از خاک کشورمان و همینطور بازسازی روحیه رزمندگان شدند. سردار نصرالله کتویی‌زاده فرمانده تخریب لشکر ۱۹ فجر، خاطراتی از این عملیات را در کتاب «چاشنی‌های خیس» بیان کرده است. بخشی از خاطرات ایشان را پیش رو دارید. 

برادران زارع عجیب نور بالا می‌زدند!

 تیپ امام سجاد (ع)
تیپ امام سجاد (ع) توسعه پیدا کرده و تبدیل به لشکر شده بود. یک اردوگاه آموزشی در دشت عباس ایجاد کرده بودند و برای عملیات محرم آماده می‌شدند. بهانه‌ای جور کردم و به اسم مربی آموزش نظامی به‌جای ماندن در شیراز رفتم دشت‌عباس. 
مربی آموزش نظامی در اردوگاه هم محدودیت‌های خاصی داشت. تعدادمان کم بود. مسئولان و فرماندهان اجازه نمی‌دادند به گردان پیاده یا ادوات برویم. خودم را چسباندم به گردان زرهی‌لشکر. 
احمد عبدالله‌زاده، علیرضا عرب شیبانی و راسخی، تعدادی تانک غنیمتی و نفربر‌های خشایار و بی. ام. پی جمع کرده و گردان زرهی تشکیل داده بودند. با آن‌ها درباره نحوه عملیات و وضعیت زمین و دشمن کمی صحبت کردم. احمد گفت می‌خواهیم برای گرفتن ارتفاع ۱۷۵ اقدام کنیم. قبلش باید بریم پای ارتفاع، می‌آیی با هم برویم؟ از خدا خواسته همراه احمد راه افتادم. حاج‌نبی رودکی، فرمانده لشکر آنجا بود. 
بعد از سلام و احوالپرسی به حاج‌نبی گفتم: اینجا کاری برای من ندارین. پیک هم باشه در خدمتم. حاجی نگاهم کرد و بعد از کمی مکث جواب داد: شنیدم تو بحث آموزش خیلی خوب کار می‌کنی، حتماً ادامه بده، آموزش خیلی مهمه. غلامحسین غیب‌پرور که کنار فرمانده ایستاده بود گفت: به نظرم این به درد ضدکمین می‌خوره. حاج‌نبی مخالفت کرد و دست گذاشت روی شانه‌ام و گفت: تمام مسائلی رو که اینجا می‌بینی و تجربه می‌کنی باید به نیرو‌های جدید آموزش بدی. آن پاسدار‌ها میان اینجا و میشن فرمانده دسته و فرمانده گروهان. 

 زیر سقف آسمان 
هرچقدر تابستان جنوب خوزستان گرم و مرطوب بود، پاییز شمال این استان سرد و خشک بود. بچه‌های تبلیغات لشکر در محوطه باز اردوگاه دشت عباس چند موکت نازک انداخته بودند که نماز جماعت صبح را زیر سقف آسمان بخوانیم. عبادت در آن وضعیت، حال معنوی بیشتری داشت. سوز سردی از سمت غرب که تقریباً روبه‌روی‌مان می‌شد، می‌وزید. یک روز قبل از عملیات محرم بود و هیچ‌کس نمی‌دانست، فردا چند نفر از این جمع شهید یا مجروح می‌شوند. بعد از نماز و تعقیبات، بچه‌ها پتوهای‌شان را روی سر کشیدند و همانطور به حالت نشسته، زیارت عاشورا را با مداح زمزمه کردند: یا اباعبدالله انی سلم لمن سالمکم و حرب لمن حاربکم. از روز‌های اول جنگ عادت کرده بودم کلاه بپوشم. به همین دلیل سرم را بیرون از پتو نگه داشتم و به روبه‌رو نگاه می‌کردم. انتهای جمعیت، کنار علی‌محمد خادمی نشسته بودم و مثل بقیه زیارت عاشورا می‌خواندم. علی‌محمد هم مثل خودم، مربی آموزش نظامی بود. دو تا جوان کم سن و سال، وسط رزمنده‌ها ایستاده بودند و با اشک و شور و حال خاصی به امام حسین (ع) سلام می‌دادند. برخلاف بقیه پتو روی سر نداشتند. می‌دانستم برادرند و فامیلی‌شان زارع است. علی‌محمد به آن دو اشاره کرد و گفت: مثل منور ۱۲۰ نور بالا می‌زنن. مطمئن باش فردا شهید می‌شن. 
با سکوتم حرفش را تأیید کردم. علی‌محمد ادامه داد: بعد از زیارت عاشورا بریم بهشون التماس دعا بگیم و ازشون بخوایم دست ما رو هم بگیرن. 

 برادران زارع شهید شدند
مراسم دعا که تمام شد، همین کار را کردیم. از آن‌ها که جدا شدیم علی‌محمد دستش را داخل جیبش برد و یک قطعه عکس سه در چهار خودش را مقابلم گرفت. گفت تو هم یک قطعه عکس بهم بده. چند تا داشتم، یکی از آن‌ها را دادم به علی‌محمد و عکس او را برای یادگاری گرفتم. پشتش نوشته بود حلالم کنید. نماز شب یادتان نرود. از درون تکان خوردم. علی‌محمد کنار من مربیگری می‌کرد، اما انگار روحش به‌جای دیگری تعلق داشت. مثل خیلی از رزمندگانی که در اردوگاه دشت‌عباس بودند. روز بعد بیشتر نیرو‌های داخل اردوگاه برای شرکت در عملیات محرم راه افتادند. من بغض‌کرده، گوشه‌ای ایستاده بودم و با حسرت نگاه‌شان می‌کردم. تا عصر، چم‌سری، چم‌هندی و بخش‌های دیگری از خاک کشور آزاد شد و رزمنده‌ها با چهره‌هایی خسته، اما خندان برگشتند. برادران زارع بین آن‌ها نبودند! همانطور که محمدعلی پیش‌بینی کرده بود هر دو شهید شده بودند.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار