پخش گزارشی از مادر شدن «خاله شادونه» در بخش مهمترین عناوین خبری این سؤال را به وجود میآورد که آیا در طول ۲۴ ساعت اخیر خبری مهمتر از مادرشدن ملیکا زارعی وجود نداشته است؟
به گزارش شهدای ایران سایت تابناک نوشت: در بیستوچهار ساعت منتهی به دوشب گذشته، حجم رخدادهای مهم آنچنان بالا بود که بتواند زمان محدود مهمترین بخش خبری کشور را پوشش دهد؛ اما ظاهراً در آشفته بازار مخاطب نشناسی تلویزیون، بچهدار شدن مجری برنامه کودک از آنچنان اهمیتی برخوردار شد که میان خبرهای این بخش خبری قرار گیرد؛ اتفاقی که بیش از پیش بر نبود استراتژی مشخص در رسانه ملی تأکید دارد.
مهمترین بخش خبری کشور، چهارشنبه شب گذشته میزبان یکی از سوژههای پروپاقرص بود؛ سوژهای که در نوع خود، میلیونها مخاطب مشتاق داشت و جمعی را از نگرانی رهانید: «ملت نگران ایران! خاله شادونه بچهدار شد».
این خبر شاید به نظر شوخی بیاید، ولی دوشب گذشته کاملاً جدی از بخش خبری 21 پخش شد تا مردم ایران دریابند که یکی از مجریان برنامه کودک تلویزیون صاحب فرزند شده است. این مجری نیز ابزار امیدواری کرد، همانگونه که تاکنون برای بچهها خاله شادونه خوبی بوده، از این پس برای فرزندش مادر شادونه خوبی باشد.
هرچند میتوان نقدی به این مجری وارد کرد که چطور پذیرفته تا چنین اتفاق خصوصیاش در مهمترین بخش خبری رسانهای قرار گیرد که با بودجه عمومی اداره میشود، نقد اساسی به سیاستگذاران عرصه خبر سیماست که رسانه ملی در سالهای اخیر بزرگترین ضربهها را از اشتباهاتشان خورده و حیثیت صداوسیما برای جبران این اشتباهات، هزینههای فراوانی داشته که البته بیاعتمادی گروهی از مخاطبان برطرف نشده، وگرنه بازار برخی شبکههای ماهوارهای فارسی زبان گرم نبود و رسانه اصلی این گروه نه چندان اندک مخاطبان برای دریافت خبر نیز تلویزیون خودمان میماند.
پریروز تا غروب آفتاب البته رویدادهای دیگری نیز در این مملکت و در سطح جهان رخ داده که به عنوان مهمترین رویدادهای خبری در دیگر رسانهها مورد توجه قرار گرفته، ولی در کشورمان که سیاستگذار اصلی خبر تمامی شبکهها واحد است، چنین خبری اولویتدار شناخته و البته آنچنان برجسته میشود که هر بینندهای، این پرسش برایش پیش میآید که در این سالها هیچ چهره شاخصی در این مملکت نبوده که تولد فرزندش آنچنان اتفاق برجستهای باشد و از این اخبار اعلام شود و چرا عدالت در این سالها رعایت نشده است؟!
این اتفاق در عین آنکه بیاهمیت است، آنچنان مورد توجه قرار گرفته که نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت. متأسفانه نمیتوان پذیرفت که رسانه ملی، سیاست مشخصی در حوزه خبر دارد و در عین حال به یکباره چنین خبری در مهمترین بخش خبریاش به همراه یک گفتوگو با خانم مجری پخش میشود و اگر قرار بر توجه در بخشهای خبری به عنوان حمایت از همکار بود نیز میتوانست در قالب اخبار خانواده در یکی از بخشهای خبری کم اهمیت شبکه خبر مورد توجه قرار گیرد و نه بخش خبری که میلیونها ایرانی منتظرند تا پراهمیتتر اتفاقات خبری ایران و جهان را بشنوند.
هدف از این یادآوری، نه نهیب زدن به عوامل خبر یا واحد مرکزی خبر و دیگر حوزههای مرتبط باشد، بلکه در راستای تذکر جدی پیرامون شیوه عملی است که در این حوزه در حال وقوع است و هزینههایش برای کشور بیش از تبعات سادهای چون دلزدگی موقتی مخاطب است.
در واقع نگرانی اصلی، ایجاد این ذهنیت برای مخاطبان میلیونی تلویزیون است که بسیاری از دغدغههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگ در اخبار دیده نمیشود و حتی تولد بسیاری از بزرگان موسپید که مفاخر ایران زمین هستند، در حد یک خط زیرنویس نیز مورد توجه قرار نمیگیرد؛ اما بیاهمیتترین موضوعات در صدر مهمترین اخبار قرار میگیرد!
ایجاد چنین فضای ذهنی، امکان برای ریزش مخاطب تلویزیون خواهد بود و بیگمان هیچ حوزهای در سالهای اخیر به اندازه حوزه خبر در چنین آسیبزایی نمیتوانسته نقش داشته باشد و اعتماد مخاطب را بگیرد.
فراموش نکنیم در دورانی که دیگر کنترل و تحدید رسانهها و به ویژه شبکههای ماهوارهای راهبرد بینتیجهای به نظر میآید و تنها تولید برنامه با کیفیتتر میتواند مخاطب را برای رسانه داخلی حفظ کند، کوچکترین اشتباه به قیمت فشار دادن یک دکمه کنترل تلویزیونها تمام میشود و ضرر اصلی را رسانه ملی ایران خواهد کرد.
مهمترین بخش خبری کشور، چهارشنبه شب گذشته میزبان یکی از سوژههای پروپاقرص بود؛ سوژهای که در نوع خود، میلیونها مخاطب مشتاق داشت و جمعی را از نگرانی رهانید: «ملت نگران ایران! خاله شادونه بچهدار شد».
این خبر شاید به نظر شوخی بیاید، ولی دوشب گذشته کاملاً جدی از بخش خبری 21 پخش شد تا مردم ایران دریابند که یکی از مجریان برنامه کودک تلویزیون صاحب فرزند شده است. این مجری نیز ابزار امیدواری کرد، همانگونه که تاکنون برای بچهها خاله شادونه خوبی بوده، از این پس برای فرزندش مادر شادونه خوبی باشد.
هرچند میتوان نقدی به این مجری وارد کرد که چطور پذیرفته تا چنین اتفاق خصوصیاش در مهمترین بخش خبری رسانهای قرار گیرد که با بودجه عمومی اداره میشود، نقد اساسی به سیاستگذاران عرصه خبر سیماست که رسانه ملی در سالهای اخیر بزرگترین ضربهها را از اشتباهاتشان خورده و حیثیت صداوسیما برای جبران این اشتباهات، هزینههای فراوانی داشته که البته بیاعتمادی گروهی از مخاطبان برطرف نشده، وگرنه بازار برخی شبکههای ماهوارهای فارسی زبان گرم نبود و رسانه اصلی این گروه نه چندان اندک مخاطبان برای دریافت خبر نیز تلویزیون خودمان میماند.
پریروز تا غروب آفتاب البته رویدادهای دیگری نیز در این مملکت و در سطح جهان رخ داده که به عنوان مهمترین رویدادهای خبری در دیگر رسانهها مورد توجه قرار گرفته، ولی در کشورمان که سیاستگذار اصلی خبر تمامی شبکهها واحد است، چنین خبری اولویتدار شناخته و البته آنچنان برجسته میشود که هر بینندهای، این پرسش برایش پیش میآید که در این سالها هیچ چهره شاخصی در این مملکت نبوده که تولد فرزندش آنچنان اتفاق برجستهای باشد و از این اخبار اعلام شود و چرا عدالت در این سالها رعایت نشده است؟!
این اتفاق در عین آنکه بیاهمیت است، آنچنان مورد توجه قرار گرفته که نمیتوان به سادگی از کنارش گذشت. متأسفانه نمیتوان پذیرفت که رسانه ملی، سیاست مشخصی در حوزه خبر دارد و در عین حال به یکباره چنین خبری در مهمترین بخش خبریاش به همراه یک گفتوگو با خانم مجری پخش میشود و اگر قرار بر توجه در بخشهای خبری به عنوان حمایت از همکار بود نیز میتوانست در قالب اخبار خانواده در یکی از بخشهای خبری کم اهمیت شبکه خبر مورد توجه قرار گیرد و نه بخش خبری که میلیونها ایرانی منتظرند تا پراهمیتتر اتفاقات خبری ایران و جهان را بشنوند.
هدف از این یادآوری، نه نهیب زدن به عوامل خبر یا واحد مرکزی خبر و دیگر حوزههای مرتبط باشد، بلکه در راستای تذکر جدی پیرامون شیوه عملی است که در این حوزه در حال وقوع است و هزینههایش برای کشور بیش از تبعات سادهای چون دلزدگی موقتی مخاطب است.
در واقع نگرانی اصلی، ایجاد این ذهنیت برای مخاطبان میلیونی تلویزیون است که بسیاری از دغدغههای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بزرگ در اخبار دیده نمیشود و حتی تولد بسیاری از بزرگان موسپید که مفاخر ایران زمین هستند، در حد یک خط زیرنویس نیز مورد توجه قرار نمیگیرد؛ اما بیاهمیتترین موضوعات در صدر مهمترین اخبار قرار میگیرد!
ایجاد چنین فضای ذهنی، امکان برای ریزش مخاطب تلویزیون خواهد بود و بیگمان هیچ حوزهای در سالهای اخیر به اندازه حوزه خبر در چنین آسیبزایی نمیتوانسته نقش داشته باشد و اعتماد مخاطب را بگیرد.
فراموش نکنیم در دورانی که دیگر کنترل و تحدید رسانهها و به ویژه شبکههای ماهوارهای راهبرد بینتیجهای به نظر میآید و تنها تولید برنامه با کیفیتتر میتواند مخاطب را برای رسانه داخلی حفظ کند، کوچکترین اشتباه به قیمت فشار دادن یک دکمه کنترل تلویزیونها تمام میشود و ضرر اصلی را رسانه ملی ایران خواهد کرد.