به گزارش شهدای ایران به نقل از روزنامه ایران، رسیدگی به این پرونده از پاییز ۱۴۰۱ با شکایت دختر جوانی به نام سمیرا به پلیس آگاهی آغاز شد. وی به مأموران گفت: به خاطر علاقهام در یکی از کلاسهای آزاد بازیگری ثبتنام کردم و بعد از چند روز یکی از مدرسهای آموزشگاه به نام خسرو که کارگردان تئاتر است به من گفت که استعداد زیادی در بازیگری دارم و اگر در کلاسهای مدیتیشن شرکت کنم حتماً زودتر پیشرفت میکنم و من هم پذیرفتم و قرار شد کلاسها به صورت خصوصی و در خانه کارگردان برگزار شود. چند جلسهای به خانهاش رفتم و کلاسها برگزار شد، اما جلسه چهارم او به من حمله کرد و بدون توجه به التماسهایم مرا آزار داد.
پس از شکایت شاکی، تحقیقات پلیسی برای بررسی صحت ادعای سمیرا آغاز شد و در این میان دومین شاکی که دختری به نام نگار بود نزد پلیس رفت و از خسرو شکایت کرد.
بررسی شکایت نگار هم نشان میداد که ترفند کارگردان مورد نظر برای آزار و سوءاستفاده از هر دو شاکی یکی بوده است.
نگار به مأموران گفت: بعد از اینکه مورد سوءاستفاده خسرو قرار گرفتم بشدت ترسیده بودم و موضوع را برای چند نفر از همدورهایهایم تعریف کردم و آنجا بود که فهمیدم خسرو چندین هنرجوی دیگر را هم به تله انداخته و آنها از ترس واکنشهای خانوادههایشان سکوت کردهاند. اما من تصمیم گرفتم سکوت نکنم و وقتی ماجرا را برای مادرم تعریف کردم، او با حمایت از من، تأکید کرد که باید از کارگردان شکایت کنیم.
به دنبال اظهارات شاکی دوم، کارگردان تئاتر ردیابی و بازداشت شد اما در مراحل بازجویی منکر ادعای دختران جوان و آزار آنها شد.
در دادگاه چه گذشت
در نخستین جلسه دادگاه که در شعبه ۱۱ دادگاه کیفری یک استان تهران به صورت غیرعلنی برگزار شد، دو شاکی پرونده به تشریح شکایت خود پرداختند و برای کارگردان جوان درخواست اشد مجازات کردند.
سمیرا به قضات گفت: من و نگار تنها قربانیهای خسرو نیستیم و تا آنجا که من میدانم چند هنرجوی دیگر هم در تله او افتادهاند که به خاطر خانوادههایشان شکایت نکردهاند.
نگار نیز گفت: روز حادثه خسرو ابتدا من را به اتاقی برد که اکوستیک بود و هرچقدر هم جیغ و داد کردم صدایم بیرون نمیرفت و او بدون توجه به التماسهایم آزارم داد.
پس از آن کارگردان جوان به جایگاه رفت و ضمن رد اتهامش گفت: من با نگار و سمیرا دوست بودم و آنها هم به خاطر روابط دوستانهای که با من داشتند به خانهام آمدند. حالا نمیدانم چرا چنین شکایتی را مطرح کردهاند.
در پایان جلسه، قضات با توجه به مدرکهای موجود در پرونده، کارگردان را به اعدام محکوم کردند.
پس از صدور حکم، متهم اعتراض کرد و پرونده به دیوان عالی کشور رفت.
در این میان سمیرا در اقدامی عجیب شکایتش را پس گرفت اما چند روز بعد او بار دیگر با مراجعه به دادگاه گفت: متهم بعد از صدور حکم، من و خانوادهام را تهدید کرده و به ناچار مجبور شده بودم شکایتم را پس بگیرم در حالی که او واقعاً مرا آزار داده بود.
با اظهارات دختر جوان، قضات دیوان عالی کشور پس از بررسی پرونده به دلیل وجود برخی شبهات در این پرونده، حکم اعدام را شکستند و مقرر کردند تا متهم بار دیگر و پس از تحقیقات تکمیلی در دادگاه کیفری محاکمه شود.