شهدای ایران: به نقل از دانشجو،رسانهها در دنیای امروز به عنوان یکی از قویترین ابزارهای جنگ نرم و عملیات روانی مورد استفاده قرار میگیرند. این رسانهها، بهویژه در فضای سیاسی و نظامی، با استفاده از تکنیکهای مختلف به دنبال تأثیرگذاری بر افکار عمومی و تغییر روایتهای موجود هستند. یکی از مهمترین ابزارهای جنگ روانی، ترور شخصیت است که برای کاهش اعتبار و نفوذ رهبران سیاسی و نظامی به کار گرفته میشود. در هفتههای اخیر، موج جدیدی از حملات رسانههای غربی و عربی، بهویژه سعودی، علیه سردار اسماعیل قاآنی، فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران، به راه افتاده است که با انتشار اخبار کذب و اتهاماتی چون ترور و جاسوسی، او را هدف قرار دادهاند.
در این مقاله، به تحلیل علمی و روانشناسانه و همچنین بررسی جنبههای رسانهای این حملات پرداخته میشود تا روشن شود چرا در این مقطع زمانی خاص، سردار قاآنی هدف ترور شخصیتی قرار گرفته است.
تحلیل روانشناسانه و علمی حملات
1. تئوریهای اثرگذاری بر افکار عمومی
یکی از مهمترین تئوریهای روانشناسانه مرتبط با این حملات، "تئوری ترور شخصیت" یا "Character Assassination Theory" است. بر اساس این تئوری، وقتی فردی به شدت مورد هدف حملات شخصیتی قرار میگیرد، اعتبار و اعتماد عمومی به او کاهش مییابد. شخصیتهای نظامی مانند سردار قاآنی که به عنوان نماد مقاومت شناخته میشوند، هدف اصلی این حملات هستند. به طور مشخص، هدف از این نوع حملات:
کاهش اعتماد به رهبری: اتهام جاسوسی یا بیوفایی میتواند اعتماد به او را در میان نیروهای داخلی کاهش دهد و روحیه سربازان و حامیان را تضعیف کند. نمونههای تاریخی از این نوع ترورهای شخصیتی شامل حملات به شخصیتهای نظامی مانند ژنرال پترائوس در ایالات متحده است که با حملات رسانهای مواجه شد.
تئوری اختلافات داخلی: در چنین حملاتی، رسانهها سعی میکنند که یک رهبر یا فرمانده نظامی را به عنوان فردی دچار اختلافات داخلی معرفی کنند. این تاکتیک روانشناسانه از قدیم به کار گرفته میشده تا اعتماد به رهبران مهم کاهش یابد
2. تئوری توطئه و فرافکنی
در جوامع خاورمیانه، روانشناسی توطئه نقش پررنگی دارد. اتهام جاسوسی که به سردار قاآنی نسبت داده شده، نمونهای از فرافکنی قدرتهای خارجی است که به دنبال کاهش مشروعیت رهبران نظامی ایران هستند. مشابه این نوع اتهامات در تاریخ خاورمیانه وجود دارد، از جمله اتهامات علیه امام موسی صدر که برای تضعیف نقش او در لبنان مطرح شد.
تحلیل رسانهای حملات
1. جنگ روانی و رسانهای
رسانهها به عنوان ابزار جنگ روانی برای تضعیف اعتبار رهبران نظامی به کار میروند. نمونه بارز این جنگ رسانهای را میتوان در حملات علیه سردار شهید قاسم سلیمانی مشاهده کرد. این نوع حملات، با استفاده از تکنیکهای جنگ اطلاعاتی، به دنبال تضعیف اعتبار و نفوذ رهبران نظامی ایران هستند. در این زمینه، تئوری Agenda-Setting مطرح میشود که نشان میدهد رسانهها چگونه میتوانند اولویتهای افکار عمومی را تحت تأثیر قرار دهند.
2. زمانبندی استراتژیک حملات
حملات رسانهای علیه سردار قاآنی در دورهای صورت گرفته که ایران در منطقه به دستاوردهای استراتژیک مهمی رسیده است. دلایل اصلی برای این حملات عبارتند از:
تقویت محور مقاومت: ایران به طور فعال به دنبال تقویت محور مقاومت در سوریه، عراق، لبنان، و یمن است. این امر ممکن است به عنوان تهدیدی برای منافع سعودی و غرب تلقی شود و به همین دلیل، تلاش برای کاهش نفوذ فرماندهان ایرانی افزایش یافته است.
مذاکرات هستهای و تحریمها: رسانههای غربی نیز ممکن است با این حملات، در صدد تضعیف جایگاه ایران در مذاکرات هستهای و همچنین فشارهای اقتصادی بینالمللی باشند. رسانههای غربی همواره به دنبال ایجاد فشار بر رهبری ایران بودهاند تا قدرت چانهزنی آن را کاهش دهند.
3. تغییر روایت منطقهای
رسانههای سعودی و همپیمانان آنها تلاش میکنند تا با تغییر روایتهای منطقهای، توجه افکار عمومی را از مشکلات داخلی سعودی به سمت ایران منحرف کنند. شکستهای متعدد سعودی در یمن و فشارهای داخلی و بینالمللی بر ریاض باعث شده است که آنها به دنبال ترور شخصیت فرماندهان ایرانی مانند سردار قاآنی باشند.
شواهد تاریخی و رسانهای
نمونههای متعددی از این حملات رسانهای وجود دارد:
ترور شخصیتی سردار قاسم سلیمانی: رسانههای غربی و عربی پیش از ترور سردار سلیمانی او را به جاسوسی، فساد و حتی تلاش برای ایجاد یک امپراطوری شخصی متهم کردند. این حملات نه تنها تأثیر منفی بر جایگاه او نداشت، بلکه پس از ترور، محبوبیت او در میان مردم و محور مقاومت افزایش یافت.
رسانههای سعودی: رسانههای سعودی مانند العربیه و الشرق الاوسط به طور مداوم علیه رهبران نظامی و سیاسی ایران اقدام به انتشار اخبار کذب میکنند. این اتهامات عمدتاً بدون شواهد معتبر مطرح میشوند و هدف اصلی آنها تضعیف جایگاه ایران در منطقه است.
نتیجهگیری
حملات رسانهای علیه سردار اسماعیل قاآنی بخشی از یک جنگ روانی و اطلاعاتی گسترده است که هدف آن کاهش نفوذ ایران در منطقه، تضعیف محور مقاومت و منحرف کردن افکار عمومی از مشکلات داخلی قدرتهای رقیب ایران است. این حملات از طریق تاکتیکهای جنگ رسانهای و روانشناسانه صورت میگیرد و با اتهامات بیاساس به دنبال تضعیف اعتبار فرماندهان نظامی ایران هستند.
در نهایت، همانگونه که حملات علیه سردار سلیمانی نتیجه معکوس داشت، احتمالاً این حملات نیز تأثیر مشابهی خواهد داشت و موجب افزایش محبوبیت و نفوذ سردار قاآنی در میان حامیانش خواهد شد.