شهدای ایران shohadayeiran.com

عازم برج حمود شدم. ماه‌هاست منطقه در محاصره است. کسی نمی‌تواند از منطقه خارج شود. هر روز عده‌ای از مسلمانان در گذار این منطقه کشته می‌شوند. فقر و گرسنگی بیداد می‌کند، شاید ۹۰ درصد مردم، از این منطقه طوفان‌زده گریخته‌اند. شهری بمباران‌شده، مصیبت‌زده، زجردیده. شب و روز مورد تجاوز و بمباران!

 شهدای ایران: به نقل از روزنامه جوان، کانال تلگرامی «تا انتهای افق» نوشت: اولین دست‌نوشته‌های شهید چمران در لبنان برمی‌گردد به سال ۱۹۶۷ که به شمسی می‌شود ۱۳۴۶. نه انقلاب اسلامی شکل‌گرفته بود و نه جمهوری اسلامی ایران برپاشده بود. شهیددکتر مصطفی چمران، در اوج مدارج علمی و دانشگاهی در امریکا وقتی خبر مبارزه لبنانی‌ها را با رژیم جعلی اسرائیل می‌شنود با آرزوی آزادی قدس شریف از هر آنچه از دار دنیا از تعلقات و خواسته‌ها بوده دست می‌کشد و به لبنان سفر می‌کند. درواقع از هر سوی جهان آزادگانی برای این رهایی به این منطقه می‌شتابند. 

این خیلی خیلی مهم است که بدانیم و به دیگران هم منتقل کنیم که قدمت تجاوز و تعدی اسرائیل به سرزمین‌های فلسطین و قدمت تعدی و دست‌درازی‌اش به کشور‌های همسایه‌ای که با حضور او به مخالفت برخاسته بودند بیش از تولد و عمر جمهوری اسلامی ماست. 

در ادامه برشی از دست‌نوشته‌های شهید چمران را از کتاب «خدا بود و دیگر هیچ نبود» می‌نویسم، اما حقیقتاً در این زمان لازم است این کتاب خوانده شود برای خود و دیگران:

می‌۱۹۶۷ (۱۳۴۶):
عازم برج حمود شدم. ماه‌هاست منطقه در محاصره است. کسی نمی‌تواند از منطقه خارج شود. هر روز عده‌ای از مسلمانان در گذار این منطقه کشته می‌شوند. فقر و گرسنگی بیداد می‌کند، شاید ۹۰ درصد مردم، از این منطقه طوفان‌زده گریخته‌اند. شهری بمباران‌شده، مصیبت‌زده، زجردیده. شب و روز مورد تجاوز و بمباران!

به امر امام موسی‌صدر، مأمور شدم به منطقه بروم و مقداری آرد، برنج، شکر و احتیاجات دیگر را تقسیم کنم. 

 ۲۲ اکتبر ۱۹۷۱ (۱۳۵۰):
امروز، حوالی ظهر، دو هواپیمایی میراژ اسرائیلی از ارتفاع کم، درحالی‌که دیوار صوتی را می‌شکست، از روی مدرسه گذشت. تمام شیشه‌های ساختمان به لرزه درآمد. گویا انفجاری رخ‌داده باشد، همه شاگردان به خارج ریختند... البته این اولین باری نیست که هواپیما‌های اسرائیلی بالای سر ما حاضر می‌شوند. چه بسیار که دود سفید هواپیما‌های اسرائیلی آسمان صور را منقوش می‌کند یا صدای شکننده هواپیما‌ها از ورای ابر‌ها باعث اضطراب می‌شود... چند روزی است در مرز‌های جنوب خبری نیست... قبل از آن صدای انفجار همیشه به گوش می‌رسید و معلوم بود، اسرائیلیان با توپ و هواپیما دهکده‌ها یا پایگاه‌های فداییان را می‌کوبند. صدای انفجار از چند کیلومتری به‌خوبی به گوش می‌رسید و درودیوار مدرسه را می‌لرزاند و هرچند روزی یکی از شهدا را از مرز می‌آورند و با مراسم مخصوص به خاک می‌سپردند. 

مراسم تدفین شهدا دیدنی است. زنان مرثیه می‌خوانند، مردان سرود یا قرآن می‌خوانند و فداییان به آسمان شلیک می‌کنند. صد‌ها نفر از فداییان (فلسطینی)، مردان، زنان، کودکان و بازماندگان شهدا رژه می‌روند و این مراسم سوزناک و تهییج آمیز حتی در زیر باران‌های شدید نیز ادامه پیدا می‌کند. 

متأسفانه وضع فداییان، در حال حاضر به‌هیچ‌وجه خوب نیست و از هر طرف بر آن‌ها فشار می‌آید. پس از کشت و کشتار‌های اردن، اکنون نوبت به لبنان رسیده است.

 

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار