شهدای ایران: وفاق، شاهکلید پزشکیان برای گشودن دربهای بهارستان و ورود به راهروهای ساختمان مجلس بود. همین کلیدواژه دستاویزی شد تا عدهای از نمایندگان مجلس، از برخی گزینههای تندرو کابینه پزشکیان چشم پوشی کنند.
پس از رای اعتماد نمایندگان به برخی وزرای مسئله دار، پزشکیان چند عنصر تندروی دیگر اصلاح طلب را در نهاد ریاست جمهوری جای داد و پستهای رسانهای این نهاد توسط تندروها تسخیر شد. پیشروی رادیکالهای اصلاح طلب در ساختار رسانهای دولت به حلقه اطراف پزشکیان هم ختم نشد و تا روابط عمومی برخی وزارتخانهها ادامه یافت.
الیاس حضرتی که از طریق روزنامهاش، بنزین روی آتش اغتشاشات 1401 میریخت، به عنوان رئیس شورای اطلاع رسانی دولت منصوب شد. انتصاب این چهره رسانهای اصلاح طلب، راه را برای ورود فعالین رسانهای تندرو نیز باز کرد. در یک نمونه پست امور اطلاعرسانی دولت به مدیر کانال اصلاحات نیوز که سابقه دستگیری و محکومیت در پرونده خود دارد، اعطا شد.
فاطمه مهاجرانی نیز درحالی به سمت سخنگویی دولت منصوب شد که اولا تا پیش از این برای اهالی رسانه ناشناخته بوده و ثانیا مواضع او در مورد اغتشاشات 1401 در دوران تبلیغات انتخاباتی صلاحیت وی را برای اتخاذ این پست مورد سوال قرار داده است.
حسین کرمانپور نیز درحالی از سوی ظفرقندی به عنوان مدیر روابط عمومی وزارت بهداشت منصوب شد که توییتها و اظهارات جعلی او، به عنوان منبع اخبار رسانههای برانداز در اغتشاشات 1401 عمل میکرد. دروغهای او مبنی بر شلیک پلیس به اندام تناسلی آشوبگران یا شلیک گاز اشکآور به داخل بیمارستان هنوز در سایتها و کانالهای تلگرامی رسانههای برانداز موجود است. گرچه خود وزیر وقت نیز دست کمی از مسئول روابط عمومی خویش نداشته و در ایام اغتشاشات نقش حمایتی ایفا کرده بود.
نسرین وزیری، تندروی دیگری بود که به عنوان روابط عمومی وزارت راه و شهرسازی منصوب شد. او که در جریان اغتشاشات 88 دستگیر و از هرگونه ورود به مجلس شورای اسلامی منع شده بود، حالا سکان هدایت رسانه وزارت راه را به دست گرفته است.
اینها بخشی از چیدمان اصلاح طلبان رادیکال در ویترین رسانهی دولت بوده که برخلاف شعارهای رئیس جمهور و در تضاد با سیاست وفاق است. چراکه سپردن تریبون دولت به افرادی که عمدتا با نظام زاویه داشته و از جریان رقیب کینه به دل دارند، سیاستهای وفاقگرایانه پزشکیان را به محاق برده و بستر تنش و درگیری با طیفهای مختلف جریان اصولگرایی را مهیا میکند.
نمونه آن هم انتخاب کاریکاتوریست هتاک بدسابقه به عنوان مجری نشست خبری رئیس جمهور بود که از سوی حلقه رسانهای رئیس جمهور رقم خورد.
حواشی به وجود آمده اخیر هم باعث شده مردم به صداقت عناصر رسانهای دولت با دیده تردید بنگرند. خصوصا پس از آنکه مشخص شد تعداد همراهان دولت در سفر به نیویورک، نه 12 نفر، بلکه 90 نفر بوده است. مسلما کاربست بیصداقتی توسط رسانههای دولت، موجب خدشه دار شدن اظهارات صادقانه رئیس جمهور نزد افکار عمومی خواهد شد.
رسانههای ارکان دولت، در حکم زبان دولت هستند و لحن این زبان نیز توسط مدیران رسانهای دولت تنظیم میشود. از آنجایی که مقدمه هر وفاقی، اصلاح در لحن و کلام است، حضور رادیکالها در راس رسانههای دولت، ادبیات کابینه را تند و تیز کرده و در تقابل با جریان رقیب تنظیم میکند. مگر اینکه مقصود رئیس جمهور از وفاق، صرفا تکرار شعارگونه یک واژه باشد.
باتوجه به تشدید تنش میان ایران و اسرائیل، وفاق و انسجام داخلی باید اولویت اول سیاست داخلی دولت باشد. امری که تنها با دعوت از چهرههای رسانهای خبره، غیرسیاسی و خوشسابقه در راس ارکان رسانهای دولت تحقق مییابد.