استادیوم تختی مشهد قبل از انقلاب «سعدآباد» نام داشت. همزمان با اوجگیری مبارزات انقلابی، اقشار مختلف مردم مشهد به خصوص فرهنگیان این شهر در تاریخ ۱۳۵۷/۸/۱۶ اجتماعی بزرگ در این استادیوم برگزار كردند. سخنران این برنامه آیتالله خامنهای بودند كه در بخشی از سخنانشان نام این استادیوم محل تجمع را به نام مرحوم «غلامرضا تختی» تغییر دادند. بعد از این سخنان، مردم با تكبیر و صلوات، این مسأله را تأیید میكنند و نام این ورزشگاه از آن پس تغییر میكند.
به گزارش شهدای ایران به نقل ازپایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR
؛ این بخش از بیانات حضرت آیتالله خامنهای را كه پیش از پیروزی انقلاب
اسلامی در این تجمع بزرگ بیان شده بود، بهمناسبت سالروز درگذشت
جهانپهلوان غلامرضا تختی، برای اولینبار منتشر میكند:
«بعضى از برادران ما از دو، سه روز قبل از اینكه سخن از تشكیل این انجمن باشكوه و عظیم در این مجمع مىشد، اظهار مىكردند كه این تاكنون بهترین اجتماعى است كه در این محل تشكیل شده. تا حالا هر چه اجتماع در اینجا بوده، یا لااقل بیشترین اجتماعاتى كه در اینجا تشكیل شده است، اجتماعاتى بوده است مخدِّر یا مخرّب یا وقتگیر یا وقتكش و خلاصه براى سرگرم كردن و بازداشتن مردم.
جامعهى ورزشكاران و به خصوص جامعهى كشتىگیران و همچنین همهى ورزشكاران مسلماً مانند دیگرِ برادران و خواهران خود از این رنج مىبردهاند كه یك چنین منطقهاى در شهر و یك چنین فضائى و این چنین تجهیزاتى هرگز نمىتوانسته است با آرمانهاى مذهبى و ملى آنها هماهنگ باشد. حتى تاكنون نمىتوانستند یك قهرمان محبوبشان را - اجازه بدهید به توصیهى برادران بگویم یك پهلوان محبوبشان را، اسم قهرمان را تكرار نكنیم - یك پهلوان محبوبشان را كه نمودار آزادگى جمع ورزشكار این ملت بوده است، نمىتوانستند از او یك عكس حتى در این محوطهى وسیع نصب كنند، نمىتوانستند حتى نام او را بیاورند، زیرا جرم او این بود كه سالها پیش - سالها پیش شاید حدود دوازده، سیزده سال پیش - این احساسى را كه امروز همگانى شده است، داشت. در این محیط احساس خفگى مىكرد و این احساس را بروز مىداد و به خاطر همین {و به خاطر همین} شجاعتها و شهامتها بالأخره جان خود را از دست داد.
برادران ما، هم جامعهى معلمین، كه میزبانان ما و میزبانان بسیار عزیز ما هستند و سپاس همهى ما بر آنها و نثار آنها و همچنین جامعهى ورزشكاران و به خصوص كشتىگیران پیشنهاد كردند، من این پیشنهاد را در معرض میل و دید برادران و خواهران مىگذارم، اگر خواستید تصویب مىكنید و اگر تصویب كردید، حق با مردم است، حق با ملت است، همان، خواهد شد. پیشنهاد مىكنند كه این استادیوم را به نام پهلوان غلامرضاى تختى نامگذارى كنید. بهتر از این «صحیح است» و بهتر از این تصدیق، هیچ عامل و موجبى براى چنین نامگذاریهایى وجود ندارد. غالباً نامگذاریها بر اساس یكسِرى اعمال غرضها و اعمال نفوذها و یكسرى تصمیمهاى فردى انجام گرفته. در هیچ نامگذارىاى این همه آحاد جمعیت یكزبان و یكنفس تصمیم نگرفتند و حالا كه شما تصمیم گرفتید، حالا كه خواستید، من با اجازهى شما و از طرف همهى مرد و زنى كه در اینجا حضور دارند و نیز چند برابر این جمعیت كه امروز راه بر آنها بسته شد و به آنها اجازهى شركت در این مجلس داده نشد و مىدانم همه با ما همصدا هستند، با اجازهى همهى شما و از طرف همهى شما این محل را نامگذارى مىكنم به استادیوم غلامرضاى تختى.» ۱۳۵۷/۸/۱۶
«بعضى از برادران ما از دو، سه روز قبل از اینكه سخن از تشكیل این انجمن باشكوه و عظیم در این مجمع مىشد، اظهار مىكردند كه این تاكنون بهترین اجتماعى است كه در این محل تشكیل شده. تا حالا هر چه اجتماع در اینجا بوده، یا لااقل بیشترین اجتماعاتى كه در اینجا تشكیل شده است، اجتماعاتى بوده است مخدِّر یا مخرّب یا وقتگیر یا وقتكش و خلاصه براى سرگرم كردن و بازداشتن مردم.
جامعهى ورزشكاران و به خصوص جامعهى كشتىگیران و همچنین همهى ورزشكاران مسلماً مانند دیگرِ برادران و خواهران خود از این رنج مىبردهاند كه یك چنین منطقهاى در شهر و یك چنین فضائى و این چنین تجهیزاتى هرگز نمىتوانسته است با آرمانهاى مذهبى و ملى آنها هماهنگ باشد. حتى تاكنون نمىتوانستند یك قهرمان محبوبشان را - اجازه بدهید به توصیهى برادران بگویم یك پهلوان محبوبشان را، اسم قهرمان را تكرار نكنیم - یك پهلوان محبوبشان را كه نمودار آزادگى جمع ورزشكار این ملت بوده است، نمىتوانستند از او یك عكس حتى در این محوطهى وسیع نصب كنند، نمىتوانستند حتى نام او را بیاورند، زیرا جرم او این بود كه سالها پیش - سالها پیش شاید حدود دوازده، سیزده سال پیش - این احساسى را كه امروز همگانى شده است، داشت. در این محیط احساس خفگى مىكرد و این احساس را بروز مىداد و به خاطر همین {و به خاطر همین} شجاعتها و شهامتها بالأخره جان خود را از دست داد.
برادران ما، هم جامعهى معلمین، كه میزبانان ما و میزبانان بسیار عزیز ما هستند و سپاس همهى ما بر آنها و نثار آنها و همچنین جامعهى ورزشكاران و به خصوص كشتىگیران پیشنهاد كردند، من این پیشنهاد را در معرض میل و دید برادران و خواهران مىگذارم، اگر خواستید تصویب مىكنید و اگر تصویب كردید، حق با مردم است، حق با ملت است، همان، خواهد شد. پیشنهاد مىكنند كه این استادیوم را به نام پهلوان غلامرضاى تختى نامگذارى كنید. بهتر از این «صحیح است» و بهتر از این تصدیق، هیچ عامل و موجبى براى چنین نامگذاریهایى وجود ندارد. غالباً نامگذاریها بر اساس یكسِرى اعمال غرضها و اعمال نفوذها و یكسرى تصمیمهاى فردى انجام گرفته. در هیچ نامگذارىاى این همه آحاد جمعیت یكزبان و یكنفس تصمیم نگرفتند و حالا كه شما تصمیم گرفتید، حالا كه خواستید، من با اجازهى شما و از طرف همهى مرد و زنى كه در اینجا حضور دارند و نیز چند برابر این جمعیت كه امروز راه بر آنها بسته شد و به آنها اجازهى شركت در این مجلس داده نشد و مىدانم همه با ما همصدا هستند، با اجازهى همهى شما و از طرف همهى شما این محل را نامگذارى مىكنم به استادیوم غلامرضاى تختى.» ۱۳۵۷/۸/۱۶