به گزارش شهدای ایران : وقتى از فرزند شهيد عالى مقام زين الدين ـ فرمانده لشكر 17 على بن ابى طالب(ع) ـ سؤال شد «كدام يك از ابعاد زندگى پدرت برايت جالب تر است؟»
گفت: مطالعه زياد ايشان. تعجب مىكنم كه با وجود آنهمه كار و فرصت كم چطور اين قدر براى مطالعه وقت مىگذاشتند. نماز اول وقتشان هم خيلى برايم جالب است.
دوستانشان چيزهايى از نماز اول وقت پدرم تعريف كردهاند كه تعجّب برانگيزند. شنيدهام پدرم در سختترين عملياتها، نماز اول وقت را رها نمىكرد.
درباره نماز اول وقت ايشان برادر على حاجىزاده میگويد: همراه چند تن از دوستان عازم شوش بوديم. آقا مهدى همراه ما بود. كنار سپاه شوش يك غذاخورى وجود داشت. وارد غذاخورى كه شديم، صداى اذان بلند شد. هر كدام غذايى را سفارش داديم، بعد هم رفتيم و پشت سر آقا مهدى به نماز ايستاديم. آرزوى بچهها بود كه حتى در خواب هم كه شده ببينند پشت سر آقا مهدى به نماز ايستادهاند.
آقا مهدى بعد از نماز به سجده رفت. چنان با صداى بلند الهى العفو مىگفت كه همه برگشتند ببينند صداى چه كسى است كه داخل رستوران چنين استغفار مىكند.
همين كه سر از سجده برداشت، از شدت اشك صورتش كاملاً خيس شده بود. خيلى زيبا شده بود.
به نظر مىرسيد همه كسانى كه داخل رستوران بودند با ديدن چهره آقا مهدى روح از بدنشان جدا شده است. آقا مهدى با ديدن اين صحنه خنديد و همه سر به زير شدند.
برگرفته از كتاب شهیدستان
راوى: فرزند شهید زین الدین، على حاجى زاده
*جهان